نماد آخرین خبر

چگونه شجاعت روبه­ رو شدن با شکست را به فرزندمان بیاموزیم؟

منبع
سلامت نيوز
بروزرسانی
چگونه شجاعت روبه­ رو شدن با شکست را به فرزندمان بیاموزیم؟
سلامت نيوز/ همه شنيده‌ايم که «شکست پل پيروزي است»؛ اما در عمل بسياري از ما بعد از شکست، دست از تلاش برداشته و تمايلي به تکرار تجربه­ مان نداريم. اين موضوع در کودکان هم بار‌ها ديده مي‌شود. در واقع يکي از شکايات شايع والدين همين بي‌انگيزه شدن بچه‌ها بعد از تجربه کوچک‌ترين شکست­‌ها است. اين مساله مي‌تواند عوارض متعددي داشته باشد؛ شايد اگر بتوانيم به فرزندانمان ياد بدهيم که از شکست نترسيده و بتوانند آن را تبديل به موقعيتي براي حرکت به سوي موفقيت کنند، قدم بزرگي برداشته‌ايم. هر چه در زمان صحبت و نصيحت بيان اينکه شکست پل پيروزي است، آسان است، در عمل باور به اين مفهوم مي‌تواند بسيار دشوار باشد. چه طور مي‌توانيم به فرزندانمان ياد بدهيم تا از شکست‌هاي خود عبرت گرفته، از آن‌ها عبور کرده و براي موفقيت برنامه‌ريزي کنند؟ اگر بخواهيم به صورت خلاصه چند نکته را متذکر شويم مي‌توانيم بگوييم: کودکان نبايد از شکست خوردن بترسند. آن‌ها بايد نحوه مواجهه درست با شکست را ياد بگيرند. آن‌ها بايد بتوانند به نحوي مطلوب، علل شکست خود را تبيين کنند. در اين مطلب مي‌توانيد با نکاتي در ارتباط با اين سه گزاره آشنا شويد. شجاعت روبه­ رو شدن با ناکامي نه ­تن‌ها بسياري از بچه‌ها که بسياري از بزرگ‌تر‌ها نيز از شکست مي‌ترسند. تجربه شکست براي بسياري از افراد به معناي نمايش بي­کفايتي و ناتواني آن­هاست. شايد فرزند شما نيز از همين گروه باشد و شما به تجربه دريافته‌ا‌يد که هر زمان که او در رسيدن به هدفي با ناکامي مواجه مي‌شود تا مدتي ناراحت است، دست و دلش به کار جديد نمي‌رود و البته به صورت کلي نيز ممکن است از ترس مواجه شدن با شکست از تلاش دوباره سر بازبزند. چه طور مي‌توانيم ترس از شکست را در کودکان خود کمرنگ کنيم؟! يادتان باشد اگر مي‌خواهيد فرزندتان از شکست خوردن نترسد و به اين بهانه دست از تلاش برندارد، لازم است اول از همه برخوردهاي خود شما بعد از هر شکست فرزندتان مديريت شود. اگر قرار به سرزنش، تحقير، بازخواست و خلاصه برخوردهاي تند و منفي از جانب شما باشد، البته که او حق خواهد داشت که از شکست ترسيده و ترجيح دهد که ديگر سراغ انجام کاري نرود. نکته‌­ ديگر هشدارهاي پيش از انجام کار، توسط والدين است. توجه دادن کودک به عواقب انتخابش کار درستي است، اما اگر قرار باشد شما پيش از اينکه او شروع به انجام کاري کند، براي او خط و نشان بکشيد، تن‌ها باعث مي­ شود که او با اضطراب و ترس بيشتري کار را شروع کرده و البته از وقوع شکست نيز وحشت داشته باشد. البته به اين نکته هم توجه داشته باشيد که اگر قرار باشد ما با مطرح کردن فرزندمان در جمع و بيان ويژگي‌هاي او در موقعيت‌هاي مختلف، به طريقي خود را مطرح کنيم، احتمال بيشتري دارد که از شکست او به وحشت بيافتيم. در واقع هر چه والدين بيشتر هويت خود را با موفقيت فرزندان خود گره زده و تعريف کنند، واکنش‌هاي تندتري نسبت به شکست‌هاي آن­‌ها نشان مي‌دهند؛ اين چيزي ست که مي‌تواند در نهايت به ضرر فرزندان تمام شود. اگر شما داستان زندگي افراد موفق را مرور کنيد، به موارد متعددي برمي‌خوريد که افراد بعد از تجربه شکست‌هاي پي‌در‌پي توانسته‌اند در نهايت به آنچه مي‌خواسته‌اند، برسند. آشنايي با اين افراد هم براي شما به عنوان يک والد مفيد است، چرا که در صورت مواجه شدن فرزندتان با يک شکست، وحشت نکرده و البته اعتمادتان را به او از دست نخواهيد داد و هم براي فرزند شما مي‌تواند فوايد متعددي داشته باشد. چرا که او نيز متوجه خواهد شد که گاهي اوقات براي رسيدن به موفقيت، تجربه شکست نه تن‌ها بد نيست که شايد حتي بتوان گفت: لازم و ضروري است! همه ما دوست داريم فرزندانمان تصوري مثبت از ما داشته و به ما افتخار کنند. اما توجه داشته باشيد که اگر قرار باشد ما هيچ وقت شکست نخورده و از آن مهم‌تر همه شکست‌هاي گذشته خود را مخفي کنيم، فرزندان ما نيز از خود انتظار عملکردي بي‌عيب و نقص خواهند داشت؛ امري که البته محقق نشده و تن‌ها اضطراب و ترس آن‌ها از شکست را افزايش مي‌دهد. گاهي بيان اين­که ما نيز در گذشته به اهداف خود نرسيده و در کنار آن راهکاري که براي جبران آن در نظر گرفته بوديم، مي‌تواند هم خيال فرزندان ما را تا حدي راحت کند و هم در عين حال به آن‌ها يادآوري کند که مهم‌تر از شکست خوردن، پيدا کردن راهکارهاي جبراني است. مواجهه درست با شکست به دلايل متعدد شايد کودکان تا پيش از سن دبستان، به معناي واقعي کلمه شکست را تجربه نمي‌کنند. اگر شما کودکي در سن و سال مهد کودک داشته باشيد، متوجه خواهيد شد که اگر چه او نمي‌تواند در برخي فعاليت‌ها به اهداف خود برسد، اما بعد از ناکامي در بيشتر مواقع، هيجانات شديدي را تجربه نکرده و البته در بسياري از موقعيت­‌ها بعد از مدتي نيز دوباره تلاش مي‌کند. شايد نمونه بارز اين وضعيت را در زمان آموزش مهارت‌هايي، چون دوچرخه ­سواري، اسکو‌ترسواري و يا قيچي کردن کاغذ و درست کردن کاردستي بتوانيم مشاهده کنيم. اما در حدود سن دبستان آرام آرام شکست معناي ديگري پيدا مي‌کند. از اين زمان به بعد بچه‌ها بعد از ناکام شدن، دچار هيجانات منفي مي‌شوند. هيجاناتي که در برخي مواقع آن­چنان شديد است که مانع تلاش دوباره آن‌ها مي‌شود. اگر مي‌خواهيد فرزندتان بعد از روبه­ رو شدن با ناکامي انگيزه خود را براي تلاش دوباره از دست ندهد، لازم است براي مديريت اين هيجانات اقداماتي انجام دهيد. اولين قدم پذيرش اين هيجانات است؛ اينکه وقتي کسي شکست مي‌خورد، حق دارد ناراحت شود و حتي گريه کند ولو اين­که پسر باشد! پس مسخره کردن و يا تلاش براي کوچک کردن ماجرا به بهانه آرام‌سازي کودک، ممنوع! قدم بعدي شناخت دقيق هيجان است. به عنوان مثال بسياري از کودکان و حتي بزرگسالان نمي‌توانند بگويند که از موقعيتي خاص ناراحت هستند و يا اين­که احساس عصبانيت مي‌کنند. قدم سوم بيان آن هيجان به شکلي کارآمد است. اينکه بتوانيم هيجانات منفي خود را به صورتي که باعث آسيب به خود ما و يا ديگران نشود، بيان کنيم و در عين حال ديگران نيز برداشتي مشابه از احساسات ما داشته باشند. روش‌هاي موثر آرام‌سازي خود، مرحله چهارم است. توجه داشته باشيد که اگر قرار به سانسور هيجانات منفي و يا گذر بسيار سريع از آن‌ها باشد، به احتمال زياد فرزند شما توانايي آرام‌سازي خود را پيدا نخواهد کرد. پس در عين حال که به سه مرحله پيش از اين توجه داريد، در پي آموزش روش‌هاي آرام­‌سازي باشيد. تبيين علل ناکامي نوع تبيين هر يک از ما در ارتباط با دلايل شکست مي‌تواند نقشي تعيين‌کننده درتمايل ما درتلاش دوباره داشته باشد. اين نکته يکي از موضوعات مورد علاقه روان‌شناسي به نام سليگمن است. او در مطالعات خود دريافت افرادي که در تبيين دلايل شکست خود به دلايلي موقت و البته بيروني اشاره دارند، احتمال بيشتري دارد که دست به تلاش دوباره زده و البته موفقيت کسب کنند. اما منظور از دلايل موقت و بيروني چيست؟ به عنوان مثال اگر فرزند شما در تيم فوتبال مدرسه بازي مي‌کند و در مسابقه امروز خود با شکست مواجه شده است و اگر بگويد که امروز نتوانسته خوب بازي کند، چون قبل از انجام بازي خوراکي ترش خورده بوده و در نتيجه توان لازم براي بازي را نداشته، او به دليلي موقت و البته بيروني اشاره کرده است. در مقابل اگرفرزند شما در امتحان نتيجه خوبي نگرفته و دليل آن را بي‌استعداد بودن خود در نظر مي‌گيرد، او به دليلي دائمي و دروني اشاره کرده است. نکته مهم اين است که فرزندان ما بايد ياد بگيرند که خوشبين باشند و هميشه و در همه موارد شکست خود را به ويژگي‌هاي شخصي خود نسبت ندهند. البته شايد بتوان ادعا کرد که مهم‌تر از بيروني يا دروني بودن دليل شکست، موقت يا دائمي بودن آن اهميت دارد. چرا که صرف دائمي بودن دليل يک شکست تمايل براي تلاش دوباره را به شدت کاهش مي‌دهد. البته توجه داشته باشيد که جدا از همه ارزشي که تفکرخوشبينانه دارد، باز هم لازم است گاهي اوقات نه تن‌ها کودکان که حتي خود ما اين تفکر را کنار گذاشته و دليل شکست‌هاي خود را در اموري دروني و مربوط به خودمان جست­ وجو کنيم و به بيان ديگر در ارتباط با شکست‌هايمان خودمان را نيز مقصر تلقي کنيم. نکته‌ي پاياني: بازبيني شکست، امري ضروري براي جلوگيري از تکرار آن است. هر چند همه ما از اين آگاهي داريم، اما متاسفانه بسياري اوقات، در اين زمينه کوتاهي کرده و تمايلي به مرور تجربه خود نداريم. شايد يکي از مهم‌ترين موانع در اين زمينه نيز ناراحتي از يادآوري هيجانات منفي مرتبط با شکست است. پس اگر احساس مي‌کنيد فرزند شما در مقابل مرور تجربه خود و يافتن دلايل شکستش مقاومت زيادي دارد، شايد بهتر باشد در زمينه مديريت هيجانات ناخوشايند با او کار کنيد. هل دادن به سمت شکست ممنوع! درست است که تجربه شکست براي رشد ما ضروري و حتي مفيد است، اما اين به منزله آن نخواهد بود که اگر ما فرزندمان را به سمت شکست سوق دهيم، اين به نفع او خواهد بود. توجه داشته باشيد که داشتن انتظاراتي بيش از حد و خارج از توان کودک، سوق دادن او به سمت شکست است. اگر مي‌خواهيد اعتماد به نفس کودکتان آسيبي نديده و او تمايل به انجام تلاش براي رسيدن به اهداف خود را از دست ندهد، لازم است متناسب با توانايي‌ها و ويژگي‌هاي سني او از او انتظار داشته باشيد. البته دقت داشته باشيد که در زمان تعريف اهداف متناسب با توانا‌يي­‌هاي فرزند خود از آن سمت بام نيافتاده و به عبارتي او را دست کم نگيريد. چرا که زماني که ما از کودک خود کمتر از توانايي‌هايش انتظار داريم، به او اين پيغام را مي‌دهيم که او را ناتوان در نظر گرفته‌ايم. چنين وضعيتي اگرچه احتمال شکست خوردن را براي او کاهش مي‌دهد، اما در عين حال به اعتماد به نفس او آسيب مي‌رساند. در مقابل زماني که انتظارات ما از او بيش از توانايي‌هاي اوست، احتمال روبه ­رو شدن او با شکست بيشتر خواهد بود. به صورت خلاصه مي‌توان گفت که يکي از مهم‌ترين اقدامات جهت تقويت اعتماد به نفس و البته جلوگيري از شکست‌هاي بي‌حاصل، آشنايي درست با ويژگي‌ها و توانايي‌هاي فرزندانمان است. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد