سپيده دانايي/ در خانوادهها معمولا پدر و مادري که با هم مشکل دارند با يکي از بچهها بر عليه والد ديگر ائتلافي تشکيل ميدهند و فرزند را به سمت خودشان ميکشانند؛ يعني هر يک از والدين ميخواهد که بر ضد ديگري با کودک متحد شود. در اين نوع خانوادهها، هر نوع حرکتي که کودک انجام دهد، از سوي يکي از والدين نوعي تباني با طرف مقابل تفسير ميشود که به منظور حمله به وي صورت گرفته است. در روانشناسي اين فرآيند را مثلث سازي مينامند. البته مثلثسازي فقط به اين حالت منصوب نميشود و در بسياري از روابط ديگر حتي روابط اجتماعي نيز رخ ميدهد؛ مانند زماني که دو نفر با هم اختلاف دارند و پاي نفر سوم را وسط ميکشند. اين فرآيند گاهي آسيبزا نيست و به تعادل سيستم کمک ميکند اما در بسياري موارد، وقتي رابطه به شدت آسيب زا باشد، ميتواند مخل و ناراحت کننده شود. در اين مطلب ميخواهيم اين فرآيند را زماني که والدين در مرحله طلاق و پس از آن قرار دارند و از کودک خود براي ائتلاف استفاده ميکنند، تحليل کنيم؛ ببينيم چه آسيبهاي دارد و چه راهکارهاي براي خارج شدن از اين ائتلاف آسيبزا، وجود دارد.
چرا يارگيري ميکنيم؟
واقعيت اين است که همه ما در معرض نوعي از مثلثسازي قرار داريم؛ وقتي پدر و مادر درباره روش تربيتي فرزند با يکديگر دعوا ميکنند، مثلثسازي شکل ميگيرد؛ زمانيکه در خانوادهها روابط خارج از خانواده شکل ميگيرد و نفر سوم وارد زندگي ميشود و … مشکلات انسانها به اندازه مخفي کاريهاي آنهاست و مشکلات معمولا مثلث طلب هستند. وقتي زن و شوهري که از قدرت يکساني برخوردار نيستند و سر مساله مهمي با هم به توافق نميرسند، زوجي که داراي قدرت کمتري است براي خروج از آن تنش و براي حفظ موجوديت بيشتر خود در رابطه به ناچار به سمت شخص يا اشخاص سومي حرکت ميکند که داري قدرت کمتر ولي قابل توجه است و آن فرد گاهي يکي از فرزندان است.
در چنين موقعيتي، شخصي که قدرت اول را داشته يا بايد تسليم شود، يا کنار بکشد، يا فشار را بيشتر کند و همچنين ميتواند به سمت يکي ديگر از اعضاي خانواده برود و مثلث در مثلث را شکل دهد ؛ اگر وضعيت حل و فصل نشود اعضاي ديگر خانواده به ناچار و يا به ميل خود براي کم کردن مشکلات وارد رابطه ميشوند.
در کل زمانيکه دو نفر نخواهند معضل رابطهشان را براساس مذاکره حل کنند و در عين حال امکان قطع رابطه نيز وجود ندارد (مثلا بهخاطر وجود فرزند –حتي پس از طلاق-) امکان شکلگيري مثلث (يارگيري يا ائتلاف) وجود دارد.
يارگيري با ما و کودک ما چه مي کند ؟
همان طور که گفته شد، وقتي تنشها بين والدين (زن و شوهر سابق) طولاني و بدون راه حل باقي ميماند، آنها به يارگيري رو ميآورند و فرد سومي را که همان فرزند است، وارد ميکنند. در اين حالت ممکن است تنشها تا حدي حل شود، اما در طولاني مدت، اين تنشها به شکل واقعي حل نميشود. شايد همين يارکشي قبل از طلاق باعث بروز تنش و در نهايت درگيري و طلاق شده بود! به بياني ديگر، يارگيري ها در کوتاه مدت تنش را کاهش ميدهند، اما در درازمدت مشکلاتي براي افراد به جا ميگذارند که بهتر است عطايش را به لقايش بخشيد.
هيجانهاي منفي مانند خشم، تنش، افسردگي و اضطراب از آسيبهاي اين يارگيري است. فردي که عليه او يارگيري شده، احساس طرد ميکند و خشم ناشي از آن باعث ميشود از هر تلاشي براي آسيب زدن به دو نفر ديگر که با هم ائتلاف کردند، انجام دهد؛ مثلا پدري که خشمگين از ائتلاف مادر و فرزند است، ممکن است اجازه ملاقات ندهد يا دائما بهانه بياورد. کودک نيز از فشار واسطهگري خسته ميشود و ممکن است غمگين و مضطرب شود چون گاهي نميداند چگونه و در چه موقعيتي بايد تصميم درست را بگيرد. طرف ديگر هم دائما تنش زيادي را براي حفظ ائتلاف تحمل ميکند، مثلا مادر ممکن است به فرزند خود باجهاي زيادي جهت يارکشي بدهد. اين هيجانات منفي ميتواند باعث بروز آزارهاي مختلف کلامي، جسمي و… بين دو طرف شود.
کاهش قدرت و اعتبار هر دو والد از ديگر آسيبهاي اين ائتلاف است. کودک مي بيند که هر کدام از والدين جهت يارکشي، والد ديگر را تخريب ميکند و قوانين او را زير سوال ميبرد. اين فرآيند در نهايت به ضرر اعتبار هر دو والد است. در اين شرايط کودکان خيلي زود ياد ميگيرند که اگر ميخواهند چيزي به دست بياورند، بهتر است والدين در يک جبهه نباشند. آنوقت او طرف کسي را ميگيرد که خواسته او را برآورده کند. فکر نکنيد اين کار بدجنسي است، در واقع، کودک عمدا اين کار را انجام نميدهد. در فضاي رابطه اين راه را براي برآورده کردن خواستههايش ياد گرفته است. اين خصوصيت در فرزند ميتواند در روابط آينده او نيز آسيبزا باشد.
در کل فرسايندگي رواني براي طرفين و اثرات مخرب تربيتي، دو محصول اين ائتلاف است.
چگونه از يارکشي بيرون بياييم؟
در هر صورت به دليل اينکه بين شما و همسر سابقتان همچنان پل ارتباطي (بودن فرزند) وجود دارد، امکان تشکيل مثلثها هر لحظه وجود دارد و بايد با اطلاعرساني پيشگيري کنيم و اگر نشد با مراجعه به روانشناس اثرهاي منفي روابط مثلثي را کم کنيم. گامهاي زير ميتواند کمک کننده باشد:
گام اول: مثلث را شناسايي کنيد و از اثرات مخرب آن آگاه باشيد
در روابط خود کمي تامل کنيد و ببينيد آيا مثلث سازي اتفاق افتاده است؟ آيا در رابطه افراد سعي در يارکشي ميکنند؟ آيا خشونتها و مشکلات پيش آمده ناشي از همين رابطه مثلثي است؟ و… اگر متوجه اين امر شديد بهتر است آسيبهاي آن را نيز براي خود مرور کنيد. اين فرآيند ميتواند جنبه انگيزشي براي شکستن اين مثلث در شما ايجاد کند. براي مثال اگر ما ندانيم که مبتلا به بيماري ديابت هستيم و پس از مراجعه به پزشک و دادن آزمايش توسط پزشک مربوطه، به ميزان قند خونمان که بالاي ۳۸۰ است، واقف شويم و تنها پزشک ميزان قند خون و تبعات مربوط به افزايش قند را به ما گوشزد کند و هيچ گونه دارويي تجويز نکند، ديده شده که در اکثر موارد صرف آگاهي از ميزان قند خون و تبعات آن باعث شده است که ما يک خود کنترلي نسبتا قابل توجهي در مصرف مواد قندي از خود نشان ميدهيم.
گام دوم: اقدامات عملي براي شکستن ائتلاف انجام دهيد
بعد از شناسايي اين ائتلاف، دقت کنيد که چگونه ميتوانيد رابطه را به تعادل برگردانيد. مثلا مادر ميتواند به فرزند خود که هم اکنون در تيم اوست کمک کند تا اوقات مشترکي را با پدرش بگذارند و حتي مشوق اين امر نيز باشد. از طرفي بايد سعي کنيد روش هاي منفي مانند بدگويي از طرف مقابل، بهانه گيري و… را کاهش دهد و حتي در حضور فرزند قطع کند.
گام سوم: با طرف مقابل وارد مذاکره شويد
بهتر است از والد ديگر بخواهيد تا با هم در مورد مسائل مهم صحبت و مذاکره کنيد. در اين فضا مهمترين دغدغههاي خود را مطرح و با گفتوگو به راه حلهاي مناسب و مورد توافق در جهت حل مشکلات و مسائل پيش رو برسيد. اين جلسات جنبه پيشگيري از ايجاد مثلث سازي نيز دارد. اگر نيازمند آموزش در زمينه مذاکره هستيد، ميتوانيد مطالبي را در اين مورد مطالعه کنيد.
گام چهارم: کمک تخصصي دريافت کنيد
اگر شدت مثلث سازي زياد است و شخصا براي شکستن آن نميتوانيد کاري بکنيد، بهتر است از کمک يک روانشناس بهره بگيرد.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار