بانونت/ يه خانومي رو تو خيابون (ميدان ولي عصر به سمت بلوار کشاورز) ديدم و بهش گفتم خانوم ميشه چند دقيقه وقتتون رو بگيرم! گفت بفرماييد...
لباسها و وضع پوشش زننده اي داشت...
اما خيلي با ادب بود...
گفتم سوال من مذهبي نيست...
اقتصاديه! چون رشته من اقتصاده و دارم در مورد مد به عنوان يکي از ابزارهاي اقتصادي تحقيق ميکنم. گفت بفرماييد فرقي نميکنه!
گفتم شما براي انتخاب خودتون ارزش قائليد؟ (انتخاب اولين مفهوم اقتصاديه که در علم اقتصاد مطرح ميشه)گفت صد البته...کسي که براي خودش ارزش قائل باشه بايد براي انتخابشم ارزش قائل بشهگفتم: براي سليقه خودتون چطور؟ اهل تقليد هستيد؟گفت: اونم مثل انتخابمه...فرقي نمي کنه... اصلا دوست ندارم از کسي تقليد کنم... گفتم: حالا ميشه دو تا سوال ديگه بپرسمگفت: بلهگفتم: وقتي رفتيد تو فروشگاه براي خريد لباس؛ به جز اين مدلي که پوشيديد (ساپورت) مدلي ديگه اي هم بود؟گفت: خيلي کم... رنگهاي محدود و به درد نخور! تقريبا همه جا اين مدل،مده! گفتم: خب حالا ميشه بفرماييد چطور براي انتخاب خودتون ارزش قائليد در صورتي که يک گزينه بيشتر براي انتخاب نداشتيد و از قبل ديگران براتون انتخاب کردند؟گفت:... (چند ثانيه اي سکوت): خب اين مدل مده ديگه! گفتم: شما گفتيد براي سليقه خودتون هم ارزش قائليد و اصلا دوست نداريد از کسي تقليد کنيد... گفت: بلهگفتم: ميشه بپرسم چرا همه خانومهايي که اطراف ما هستند مثل شما پوشيدند؟ شما از اونها تقليد کرديد يا اونها از شما؟ (مثل اينکه يه چيزي محکم خورد تو سرش...) سرش رو انداخت پايين و شروع کرد به فکر کردن... گفتم: فقط ميخواستم بدوني هيچ منطق عقلي پشت سر مد نيست...و کسي که از مد تبعيت مي کنه براي عقل و انتخاب خودش هيچ ارزشي قائل نيست!همينطوري که داشتم مي رفتم نگاش کردم... ديدم هنوز وايستاده داره فکر ميکنه...