اطلاعات/ تروما برآمده از احساسات است. اگر ما ندانيم چگونه با احساسات تلخ ناشي از تجربههاي دردناک خود مواجه شويم، زخمهاي عميقي بر روح و روان ما برجاي خواهد ماند. تروما زخم درمان نشدهاي است که انرژي جسمي و توان روحي را کم ميکند و زندگي را عميقا تحت تاثير قرار ميدهد. هرچند يادآوري خاطرات سخت کودکي دشوار است اما روند طبيعي و سالم احساسات ناخوشايند مانند خشم، اندوه، ترس و شرم براي شفاي تروماهاي کودکي براي يک بزرگسال لازم است.
هر انساني در ابتداي ايجاد زخمهاي احساسي همواره احساس ميکند که خشونتي بر او روا داشته شده است و احساسات طبيعي ناشي از آن جريان را احساس ميکند اما پس از مدتي متوجه ميشود آن خشونت شخصي نبوده است بنابراين ديدگاه و برداشت منفي خود را کنار ميگذارد و آن را رها ميکند.
اما اين روند سالم و طبيعي در برابر زخمهاي احساسي گاهي به طور خودکار اتفاق نميافتد. در واقع به ندرت پيش ميآيد که فردي به زخمها واکنش درست و سالمي نشان بدهد. اين مساله شايد به اين دليل باشد که احساساتي مانند خشم و اندوه، آزاردهنده هستند و گريه کردن و ابراز آن در مواردي قابل قبول نيست بنابراين فرد زخمخورده به جاي طي کردن فرآيند سالم احساسات خود را سرکوب ميکند.
اين موضوع براي کودکان پررنگتر است. تحقير ظاهر يک کودک ميتواند او را به شدت خرد و کوچک کند و اين مساله برايش به يک زخم درمان نشده تبديل ميشود که تا ابد همراه او باقي ميماند.
ما زخمهاي کودکي را با خود به دوران بزرگسالي ميآوريم و آنها بر روابط، شغل، شادي، سلامت روحي و جسميمان اثر ميگذارد. اما واقعيت اين است که تا وقتي به زخمهاي عميق کودکي نپردازيم و با احساس کردن عواطفمان آنها را درمان نکنيم هزگز رهايمان نخواهند کرد.
چرا نميتوانيم عواطف را احساس کنيم؟
حتي دوستداشتنيترين و بهترين والدين دنيا نيز ميتوانند به عواطف کودک صدمه بزنند. آنها بخاطر نيتهاي خوب خود و ترس از آسيب و رنج کودک در موقعيتهاي ناراحت کننده و دردناک با عجله از کنار آن ميگذرند و اجازه نميدهند که يک موقعيت ناخوشايند به درستي ادراک شود. پدرومادرهاي خوب به محض گريه کودک نگران ميشوند و از آن ميگذرند. اما حقيقت آن است که حال بد براي هر آدمي چه کودک و چه بزرگ مفيد است. حال بد به ما کمک ميکند تا به چرايي آن فکر کنيم.
از سوي ديگر برخي از والدين چندان عاشق و متوجه نيستند و فقط ميخواهند به هر طريقي از موقعيت بد بگذرند. به همين دلايل است که ما نياموختهايم احساسات و عواطف خود را ادراک کنيم. ما نياموختهايم که احساسات گذرا هستند و شروع و پاياني دارند و بعد از هر احساسي بالاخره زنده ميمانيم. ما تا زماني عواطف خود را احساس نکنيم از آنها گريزان خواهيم بود.
براي رهايي از تروماي کودکي بايد روند درک احساسات را کامل کنيد براي اين کار بايد تمريني را آغاز کنيد که در نهايت شما را به سوي شفا پيش ميبرد.
قدم اول: اتصال به زمين
براي شروع تمرين شفا بايد يک مکان ساکت و بدون مزاحمت را پيدا کنيد. طوري که راحت هستيد بنشينيد. چشمان خود را ببنديد و چند نفس عميق بکشيد و خودآگاهي را به بدن دعوت کنيد. بدن خود را رها کني. فشار را از روي عضلات بر داريد. طوري که سنگيني بازوهاي خود را احساس کنيد. اجازه بدهيد اتصال خود با زمين زير پا احساس شود. جريان انرژياي را تصور کنيد که به سمت مرکز زمين ميرود. وقتي به اين نقطه برسيد يعني در بدن خود متمرکز شدهايد و ميتوانيد به مرحله دو برويد.
قدم دوم: يادآوري
به موقعيتي فکر کنيد که اخيرا شما را ناراحت کرده است. چيزي را پيدا کنيد که واکنش احساسي خفيف تا قوي در شما ايجاد کند. سعي کنيد تمام جزئيات اتفاق افتاده را به ياد بياوريد و خود را در همان زمان و مکان تصور کنيد و آن را دوباره تجربه کنيد. وقتي احساسات شما دوباره غليان کرد به مرحله بعد برويد.
قدم سوم: احساس کردن
به تنفس عميق ادامه بدهيد و چند لحظهاي را در آرامش سپري کنيد. به طور ذهني بدن خود را اسکن کنيد تا حساسيتهاي خود را بيابيد. اين مرحله نفوذ است. چون احساسات شما مانند حباب در شما ايجاد ميشوند. هرگونه پاسخ فيزيکي را مشاهده کنيد. مانند سوزن سوزن شدن و سوختن و خفگي. جزئيات اين احساسات به شما براي شناخت و تجربه کمک ميکند. پس از درک جزئيات به مرحله بعد برويد.
قدم چهارم: ناميدن
هر احساسي را با واکنشها مرتبط کنيد. آيا تنگي نفس با اضطراب مرتبط است؟ آيا تعرق از خشم است؟ سعي کنيد در يافتن احساسات جزيي نگر باشيد و احساسات مشابه را از هم تمييز دهيد.
قدم پنجم: عشق ورزيدن
يکي از مراحل شفاي تروما قبول تمام احساسات است. مهم نيست که حالا در موردش چه فکر ميکنيد. بايد بگوييد «من از اينکه نگران شدم، ترسيدم و غمگين شدم خوشحالم». وقتي ميپذيريد که همه اين احساسات انساني و طبيعي هستند از احساس خود در آن دوران ناراحت نخواهيد شد. قدم ششم: احساس و تجربه
به احساسات و حساسيتهاي خود اجازه جريان بدهيد. آنها را پنهان نکنيد و به راحتي پذيراي آن باشيد. شناخت احساسات براي اينکه آنها گذرا باشند و بروند بسيار مهم است. به بدنتان اجازه بدهيد هرگونه ميخواهد و احتياج دارد با اين احساسات رودر رو شود. اگر لازم است گريه کنيد. اگر نق زدن آرامتان ميکند اين کار را انجام بدهيد. شايد هم لازم باشد به چيزي مشت بزنيد. بيان احساسات کليد حرکت و خروج آنها از وجود شماست.
قدم هفتم: درک پيام و پختگي
آيا احساسات و حساسيتهايي که شما در حال حاضر داريد با تجربههاي گذشته مرتبط است؟ آيا ميتوانيد ريشه تروما و يا باور منفي محدود کننده نسبت به خودتان را پيدا کنيد؟ از خودتان بپرسيد اگر اين احساسات و عواطف بخواهند چيزي بگويند پيام آنها چيست؟ وقتي توانستيد تمام پيام را درک کنيد به مرحله بعد برويد.
قدم هشتم: اشتراک
اگر برايتان مشکل نيست که احساساتتان را با ديگران در ميان بگذاريد اين کار را انجام بدهيد در غير اين صورت ميتوانيد آنها را يادداشت کنيد. از اينکه در ابتداي ايجاد زخم تجربه کردهايد بگوييد و اينکه چگونه با آن برخورد کردهايد و حالا چه چيزي در مورد آن فکر ميکنيد. اين مهمترين بخش در روند درمان است. نوشتن نامه يا گفتگو با کساني که به شما آسيب زدهاند ميتواند مفيد باشد. اين کار به جريان احساس در شما کمک ميکند.
قدم آخر: بگذار برود
تخليه انرژي از تروماي کودکي را تجسم کنيد و با عمل فيزيکي به آن کمک کنيد. مثلاً ميتوانيد نامهاي که به شما آسيب زده است که بسوزانيد. يا شياي که تجمع آن برايتان دردناک است را دور بيندازيد و کاري کنيد که اندوه از ميان برود.
فرآيند آسيب زخمهاي باقيمانده کاري دشوار و دردناک است اما شک نداشته باشيد که تلاش براي رهايي از آن نتيجه خواهد داد. با آزاد کردن انرژياي که با تروما در شما ايجاد شده است جا براي انرژيهاي بهتر باز ميشود.
همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد:
آخرين خبر در سروش
http://sapp.ir/akharinkhabar
آخرين خبر در ايتا
https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5
آخرين خبر در آي گپ
https://igap.net/akharinkhabar
آخرين خبر در ويسپي
http://wispi.me/channel/akharinkhabar
آخرين خبر در بله
https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT
آخرين خبر در گپ
https://gap.im/akharinkhabar
بازار