مهر/ مژده لواساني در دانشگاه حقوق ميخواند و يک بار مقابل پدر وکيلش در تلويزيون برنامه اجرا کرده و تأکيد دارد در اجرا هرگز تقليد نميکند، او همچنين از ارادت ويژهاش به شهدا ميگويد و اينکه اگر نميتوانيم شبيه آنها باشيم حداقل کاري نکنيم که خونشان پايمال شود.
چند وقتي است فصل دوم برنامه "کافه سوال" با موضوع شبکه هاي اجتماعي روي آنتن شبکه دو سيما رفته است.
در اين گفتگو که مايههاي مذهبي دارد و هم به فضاي فرهنگي زندگي لواساني سرک کشيده ايم به مطالعه، رشته تحصيلي او حقوق، حضور خانواده اش مقابل دوربين و موضوع تقليد در اجرا حرف زده ايم.
بخش پاياني اين گفتگو در ادامه مي آيد:
*مفاهيمي مثل محرم و صفر و مناسبتهاي مذهبي در زندگي شخصي شما چه تاثيري دارد؟
- محرم و صفر حقيقتا در زندگي همه ما تاثيرات ويژه دارد. گواه حرف من همين کلام حضرت امام (ره) است که اين محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. اين عاشقانه باشکوه زندگي ما را زنده نگه داشته است. خوشبختانه من و پدرم هميشه در اين مسائل با هم همراه هستيم و مناسبتهاي مذهبي را هم خانوادگي برگزار ميکنيم. مادر من با نصب يک پرچم بزرگ سياه در خانه که منقش به نام اباعبدالله است و از کربلا آورده است همواره ورود مُحرم را اطلاع ميدهد و خانه ما رنگ محرم مي گيرد. همچنين کلاسهايي است که در اين دو ماه استادم سرکار خانم لطفي آذر برگزار ميکند و من سعي ميکنم همراه مادرم البته در روزهايي که کار و دانشگاه ندارم، حتما به آنجا بروم.
اين چنين فضايم رنگ ميگيرد و متحول ميشود. مثل خيلي ها يک عادت 40 روزه خواندن زيارت عاشورا و دعاي علقمه دارم؛ از اول محرم تا اربعين که سعي مي کنم ترک نشود. زيارت عاشورا را خيلي دوست دارم چون زيارت کاملي است که ولايت و برائت را همراه هم دارد و داراي شور عجيب شيعي است.
اصولا مناسبات تقويمي تلنگرهاي خيلي خوبي هستند تا يک قدم به صاحب اين روزها و سلوک، زندگي و رفتارشان نزديک شوم. هميشه هم ميگويم خدا کند اين شور حسيني و سوگ حسيني به برکت اينکه عاشقانه و صادقانه است، ما را به سلوک حسيني نزديک کند. اين روزها چيزي باب شده که ميگويند عاشورا شور است يا شعور؟ من معتقدم عاشورا سال 61 هجري تا همين حالا زنده است و هر دو را هم داشته است. اميدوارم ما آدمهاي افراط و تفريط نباشيم و هر دو را کنار هم داشته باشيم.
*اگر بخواهيم گفتگو را به سمت فضاي فرهنگي ببريم، برخي از مجريان برنامههاي اجتماعي هستند که فکر ميکنند لازمه کارشان صرفا ارتباط با مردم است و نيازي به آشنايي با تئاتر و فيلم و نقد اينها ندارند. شما چه برخوردي با مسائل هنري داريد؟
- من هر سال در جشنواره فيلم فجر در راديو اجرا دارم. بنابراين هر سال در جشنواره هستم، به تماشاي همه فيلمها ميروم و در جلسات نقد و بررسي شرکت ميکنم. بخش عمدهاي از دليل اين کار به خاطر اجرا است و بخش ديگر به اين خاطر که براي من فضاي فرهنگي کشورم بسيار مهم است. من اصلا با عزيزاني که ميگويند مجرياي که قرار است فضاي اجتماعي کار کند نبايد سراغ ساير بخشها برود، موافق نيستم. مجري بايد اخبار را نه صرفا سطحي و اينترنتي بلکه همه جانبهتر رصد کند. همچنين تئاتر و فيلمها را ببيند و نقدشان را بخواند.
شبنم مقدمي بازيگر خوب تئاتر و سينما که از دوستان قديمي من است، هميشه تئاترهاي حرفه اي و خوب را به من پيشنهاد مي دهد و من اصولا به همراه او به تماشاي بهترين هاي تئاتر در هر ماه مي روم. غير از سينماي ايران، برترين سينماي جهان را هم حتما دنبال مي کنم.
* چقدر کتاب ميخوانيد؟
- مطالعه کمترين وظيفه کسي است که در رسانه کار مي کند بنابراين من اگر بگويم زياد کتاب مي خوانم در واقع به کمترين وظيفه خود عمل کرده ام. البته متاسفانه جديدا همه خيلي اينترنتي و سطحي شدهايم در حالي که بايد مسائل تخصصي را در کتابها دنبال کرد. واقعيت من خيلي اهل کتاب هاي الکترونيک و گويا نيستم. براي من سراغ کتابخانه رفتن، کتابي انتخاب کردن و آن را ورق زدن و خواندن آنها يکي از بهترين لذتهاي زندگي است. در همه حوزه ها سعي مي کنم مطالعه داشته باشم از فسلفه و عرفان و شعر گرفته تا ادبيات داستاني. بخش ديگر مطالعه من هم مباحث حقوقي است که رشته تخصصي من است.
*بعضا ديدهام که برنامههايتان را با شعرهاي منتخب آغاز ميکنيد.
- بله دقيقا همينطور است. از بچگي بسيار شعر مي خواندم، حفظ و دکلمه ميکردم. چيزي که مرا تا حد سکته جلو مي برد غلط خواني شعر است مخصوصا توسط يک مجري. خاطرم هست روز حافظ مجري جواني دو بيت بسيار زيبا و مشهور از حضرت حافظ انتخاب کرده بود و آن را چنان غلط خواند که دوست داشتم پاي تلويزيون گريه کنم. غير از اشعار کهن که معتقدم بايد بارها و بارها دوره و فهم شود، خاصه حافظ و مولانا و سعدي و عطار و صائب و به خصوص پيشنهاد من براي اشعار با تصحيح و شرح دکتر شفيعي کدکني است.
از شعراي معاصر هم اشعار زنده ياد قيصر امين پور، زنده ياد حسين منزوي، استاد محمدعلي بهمني، فاضل نظري، حامد عسگري، حميدرضا برقعي، امير مرزبان و خيلي از شعراي جواني که زبان ويژه خودشان را در غزل دارند، بسيار دوست دارم. اساسا خواندن شعر به شدت به شاعرانگي کلام و گستردگي دايره واژگان و به زبان اجرا کمک مي کند.
*قرار بود وکيل شويد که حقوق را به عنوان رشته تحصيلي انتخاب کرديد؟
- از کودکي بسيار دوست داشتم به دادگاه بروم. به هر حال وکيل بودن پدرم هم در اين علاقه بي تاثير نبوده است. اما بايد اين را بگويم که من خيلي احساساتي هستم. با اين حال بخش کيفري و مسايل خانواده را خيلي دوست دارم و يکي از علاقمنديهايم حقوق جزا است.
*ماجرا جالب شد. فکر ميکنيد اين علايق هم روي بحث اجرا تاثير ميگذارد؟
- در برنامه "عصر خانواده" ما يک دوره کامل 10 تا 15 قسمتي درباره حقوق خانواده داشتيم و کارشناس مهمان هم پدرم بود! مينشستيم و با پدر بحث ميکرديم و تجربه خوبي بود. آنجا بود که فهميدم ميگويند اگر مجري کارشناس هم باشد چقدر تاثير دارد. حتي وقتي سوال پيامکي ميشد چون به رشته خودم واقف بودم به خوبي با ادله و موارد قانوني به آن سوال پر و بال ميدادم. بنابراين يکي از دلچسبترين اجراهاي من همان برنامه بود، چون به آن احاطه داشتم.
*غير از موضوعات مذهبي، اجتماعي، فرهنگي و البته حقوقي که در اين گفتگو از آنها حرف زديم، نکته جالب در اجراهاي شما تعلق خاطرتان به سرداران شهيد و برنامهسازي خاص آنها است که جوايزي را در هم در جشنواره راديو براي شما به دنبال داشته است.
- من هميشه گفتهام که يک سري عشق ابدي و ازلي دارم که هيچ چيزي نميتواند اين ها را تغيير بدهد. اين اصل به اين برميگردد که من در خانوادهاي بودم که خاطرات جنگ را با خودشان همراه کردند.
*ظاهرا در يکي از برنامههايتان که سه نسل بعد از جنگ آنجا بودند از اعضاي خانواده خودتان استفاده کرديد. همان برنامهاي که پدربزرگ، دايي (که هر دو جانباز جنگ هستند) و پسرداييتان را به عنوان سه نسل در ارتباط با جنگ آورده بوديد و البته تا جايي که دست پدربزرگتان را بوسيديد، مشخص نشد اينها خانوادهتان هستند.
- بله تمام عشق من به ياران جنگ و شهدا از پس اين خانواده است و هر چيزي باعث عشق من به شهدا و جانبازها شده از صدقه سر اينها است. همواره سعي کردم گوشه اي از حقي را که اين افراد بر گردنم دارند با اين برنامهها ادا کنم و حتي مي توانم بگويم يکي از بهترين برنامه هاي راديويي که داشتم "مصطفاي عشق" بود که عزيزترين و بهترين برنامه اي بود که ساختم و ويژه شهيد چمران بود. به لطف شهيد چمران هم در جشنوارههاي مختلف برگزيده شد.
شهيد باکري، همت، چمران و آويني عشقهاي تاريخي من هستند. به ويژه به شهيدان همت و چمران علاقه و ارادت ويژه دارم و زندگي من با عشق به آنها گره خورده است و ابايي از بيان اين عشق ندارم.
از ميان سرداران کمتر شناختهشده چطور؟
- اي کاش يکي يکي فيلم و سريال اين افراد را بسازند. چند نفر از مردم ما به درستي شهيد باکري، شهيد زين الدين، شهيد برونسي و شهداي ديگر را مي شناسند؟ افرادي که در همه ابعاد الگو بوده اند. هر بار خاطره شهيد باکري را مي خواندم که شهردار تبريز بود که پيرزني بي که او را بشناسد به او مي گويد خدا شهردار را لعنت کند... با خودم مي گويم اين واقعا زندگي عليوار است.
من تمام سعي ام را کردم که اگر نميتوانم مثل شهدا باشم حداقل خونشان را پايمال نکنم و اين حرفم اصلا شعار نيست. ما جايي هستيم که هزاران خون برايش ريخته شده است. نسل من و بعد از من چون حافظه تاريخي شان با اين مسايل پر نشده است، به کمک رسانهها براي زنده نگه داشتن و شناخت اين خاطرهها نياز دارند.
* اگر جنگ شود جاي مژده لواساني کجاست؟
- خدا نکند جنگي شود. مردم بعد از آن 8 سال هنوز غم دارند. به قول دايي ام جنگ براي کساني که شهيد و جانباز و ... دارند هنوز زنده است. اميدوارم طعم آرامش و صلح را همه بچشند. اما اگر جنگ شود جاي مژده لواساني همان وسط ميدان است.
* در اجرا از کسي تقليد هم مي کنيد؟
- من خيلي اجراهاي مختلف را رصد ميکنم. خيلي زياد. تقريبا بايد بگويم تمام برنامه هاي تلويزيون را حتي براي دقايقي مي بينم. قطعا نکات مثبت دوستان را مدنظر قرار داده و سعي مي کنم از آنها استفاده کنم اما هرگز نه خواستم و نه درست است که شبيه فرد ديگري اجرا کنم و معتقدم هر کس براي خودش اورجينال هست.
اگر قرار باشد همه شبيه هم باشيم رنگ خودمان را از دست مي دهيم. ممکن است شرايط ظاهري برخي يکسان باشد اما من متنفرم که تقليد کنم. به اين خاطر که يک اخلاقي دارم که ميگويد خودم باشم هرطور که هستم همان باشم. اما در برابر اجراي اساتيدي چون استاد ميرفخرايي، محمدرضا شهيدي فرد و محمد جعفر خسروي و در راديو فاطمه آل عباس و مهران دوستي تعظيم ميکنم. همواره اجراها را مود توجه قرار ميدهم و سعي مي کنم ياد بگيرم. مثلا آقاي شهيدي فرد استخدام واژگان صحيح و استفاده از اطلاعات درست را به عنوان يک ويژگي در خود دارد که اين موضوع گفتگوهايش را بسيار جذاب مي کند و من سعي مي کنم اين ويژگي ها را ياد بگيرم اما تقليد رفتاري و ظاهري و گفتاري هرگز.