قانون/معصومه محمدي سيف، کارشناس ارشد جامعهشناسي: پوشاک محلي، يکي از وجوه تمايز اقوام مختلف از يکديگر است که مظهر هويت ملي بوده و نماد فرهنگي يک کشور محسوب ميشود.
زنان، آرخالق را به عنوان لباس گرم ميپوشند اما چون پوششي زيبا و محافظ بوده، موجب وقار و سنگيني لباس است. استقرار ايلات ترک در مناطق گوناگون ايران در دوران سلجوقيان، تيموريان و صفويه شدت يافتهاست.
قشقاييها مردماني سرخوش و دلشادند و به جشن و شادي علاقهمندند. قشقاييها به نوشيدن چاي و کشيدن قليان علاقه بسياري دارند. مردان طايفه دره شوري از چپق نيز استفاده ميکنند.
تنبانهاي زيري از پارچه هاي ارزان مانند چيت گلدار و دامنهاي رويي از پارچههاي مخمل يا زري و تور است و در پايين حاشيه، تزيين دارد.
زنان در زير شليتههاي خود، شلوارهاي مشکي ميپوشيدند، دمپاي اين شلوارها تنگ و بالاي آن گشاد بود و آنها را با بند تنبان ميبستند. مردان قشقايي صورت خود را ميتراشند و به بلند کردن سبيل علاقه خاصي دارند.
امروزه، پوشيدن شليته بسيار در بين قشقاييها کم شده و در حال حاضر از شليته، هنگام جشنها و براي رقصهاي محلي استفاده ميشود. زنان طوايف گوناگون قشقايي با لباس، پيشانيبند و رنگهاي لباسشان شناخته ميشوند. زنان قشقايي هيچگاه صورتشان را نميپوشاندند. محدوده قشقاييها از شمال به اصفهان و چهارمحال و بختياري، از جنوب به خليج فارس و از غرب به خوزستان و از شرق به کرمان محدود ميشود.
قوم قشقايي مانند ساير اقوام داراي آداب و سنتهاي ديرينهاي هستند که بهرغم تهاجم و فشارهايي که از سوي بيگانگان در محو اين سنتها صورت گرفته، همواره اين آداب و سنتها، بهعنوان يکي از عوامل قوام قشقاييها عمل کرده است. قشقاييها داراي ويژگيهاي اخلاقي برجستهاي هستند که از جمله آن ويژگيها، شجاعت، پايمردي، ساده دلي و پاک طينتي است.
جنگجويي و سلحشوري يکي از خصوصيات اخلاقي بارز قشقاييهاست. «قشقاييها منسوب به ايالت قشقايي در فارس هستند که يا نام ايل از منطقه گرفته شده يا نام منطقه از اسم ايل»(دهخدا، 1339: 301). «ايل قشقايي گويش ترکي دارند و زبان ترکي از زبانهاي التصاقي است، در اين زبان کلمات معمول داراي يکريشه ثابت و غيرقابل تغييرند و براي ساختن واژههاي جديد، پسوند يا پيشوند به ريشه اصلي کلمه افزوده ميشود. در اين زبانها فعل بدون قاعده وجود ندارد».(گوهري مطلق، چارئي، 1389: 88).
در واقع، در شناخت اين قوم بايد گفت که قشقايي، مجموعهاي از طوايف ترک زبان و شيعه مذهب در جنوب ايران هستند، که تا يکصد سال قبل عمدتا در حرفه دامپروري اشتغال داشتهاند اما در دوره معاصر، دچار تغيير و تحولات عمدهاي شدهاند، بهطوري که در حرفههاي متفاوت اشتغال دارند. جمعيت آنان بالغ بر سه ميليون نفر است».(سردارآبادي،1381: 47). «قشقاييها، عشاير ترک زباني هستند که در ادوار مختلف تاريخي از سرزمينهاي حاشيه(ترکستان) و وابسته به ايران بزرگ، به فلات فعلي ايران کوچيده و قرنها پيش در جنوب ايران ساکن شدهاند و يکي از بزرگترين گروههاي عشاير کوچنده ايران است که در گذر زمان نقش مهمي در تاريخ کشور ايران داشته است».(افروغ و ديگران، 1395: 79). بيشتر قشقاييها داراي چشماني متوسط، موي تيره(مشکي و قهوهاي) و صورت گندمگوناند. در ميان طايفه فارسيمدان(ايمور) و دره شوري گروهي سفيد پوست با موي زرد يا بور نيز ديده ميشوند.
زنان قشقايي هرگز آرايش نميکنند. تنها فرق زنان با دختران «چتر زلف» زنهاست. هنگام عروسي براي آرايش عروس اين چتر زلف را درست ميکنند. مردان قشقايي معمولا صورت خود را ميتراشند و به بلند کردن سبيل علاقه خاصي دارند. قشقاييها عمدتا در جنوب ايران ساکن هستند که محدوده آنان از شمال به استان اصفهان و چهارمحال و بختياري و از جنوب به سواحل خليج فارس و از غرب به استان خوزستان و از شرق به استان کرمان محدود ميشود.
به طور کلي قلمرو قشقاييها درناحيهاي بين سواحل خليج فارس و اصفهان قرار دارد و سلسله جبال زاگرس از ميان سرزمين قشقاييها ميگذرد. منطقه قشقاييها از ديدگاه زمين شناسان و جغرافيدانها داراي ساختار پيچيدهاي است. اين پيچيدگي ناشي از بلنديهاي صعب العبور، کوههاي زنجيروار، رودهاي بزرگ، دشتها و جلگههاي حاصلخيز است.
«اين ايل يکي از اتحاديههاي ايلي ايران است که مانند بسياري از اتحاديههاي ايلي متاخر ايران، تلفيقي از قبيلههايي با ريشههاي قومي گوناگون لر، کرد، عرب و ترک است اما بيشتر قشقاييها ريشهاي ترک دارند و تقريبا تمامشان به گويشي از زبانهاي ترکي اغوز غربي صحبت ميکنند که خود آن را ترکي مينامند».(Oberling, 2013: 103 به نقل از افروغ و ديگران، 1395: 79). وجود دژهاي تسخيرناپذير و ديگر ويژگيهاي جغرافيايي باعث شده تا قبل از به وجود آمدن تکنولوژي جديد جنگ، اين منطقه به سنگر غيرقابل نفوذي براي ايلياتيان و خوانين در مقابل بيگانگان و دولت مرکزي تبديل شود.
«قاطعترين و دقيقترين مدرک استناد به کتاب «ايران تورکلرينين اسکي تاريخي»(تاريخ ديرين ترکهاي ايراني) نوشته مرحوم پروفسور «محمد تقي زهتابي» است که با ارائه دلايل و مدارک متقن و صحيح به آن اشاره ميکند. وي معتقد است قشقاييها يکي از طوايف24گانه ترکان اوغوز به نام قايي هستند و قسمتي از قاييها که در منطقه «کش» در ماوراءالنهر سکونت داشتند، بعدها تحت شرايط سخت طبيعي و سياسي قرار گرفته و به سمت شمال و ايران و آذربايجان کوچ کردند و مدتها در آن مناطق زندگي کردند تا اينکه حدود 10قرن قبل به جنوب و مرکز ايران رانده شدند»(کياني، 1385: 16). زبان مردم قشقايي ترکي است.
امروزه همه زبانشناسان دنيا معتقدند که زبان در طول قرن ها و هزاره ها در درون جوامع طبق قوانين خاصي پا به ميدان ميگذارد، شکل ميگيرد و اجزاي مختلف کلام مثل اسم، فعل، صفت و ... تکامل مييابد و ميدانيم که هر زباني ضمن داشتن قواعد ثابت، خود داراي استثناهايي نيز است؛ از جمله زبانهاي عربي، فارسي، انگليسي، فرانسه، آلماني و ... پر از افعالي است که در زمانهاي مختلف داراي استثناها و تغييرات عمدهاي است اما در زبان قشقايي حدود 24هزار فعل وجود دارد که در صرف آنها در زمانهاي مختلف و مشتقات آنها حتي يک استثنا هم وجود ندارد و ريشه فعل هميشه ثابت و غيرقابل تغيير است. زبان قشقايي در استانهاي فارس، اصفهان، کهگيلويه و بويراحمد، بوشهر، چهارمحال و بختياري، کرمان، خوزستان و ... کاربرد دارد. باتوجه به فارسبودن اغلب افراد در استانهاي ذکر شده، زبان قشقايي به عنوان يک شاخص مهم هويتي عمل ميکند و قشقاييها با تکلم به زبان ترکي، هويت خود را از ديگران متمايز ميکنند.
«ايل قشقايي شامل 6 طايفه بزرگ است: دره شوري (51 تيره)، کشکولي بزرگ (47 تيره)، عمله(45 تيره)، فارسيمدان(25 تيره)، کشکولي کوچک(12 تيره) که در استانهاي فارس، اصفهان، کهکيلويه و بويراحمد، هرمزگان و ساحل پراکنده است»(دبيرخانه شورايعالي عشاير ايران، 1368: 53 به نقل از گوهري مطلق، چاريي، 1389: 86). در اينجا به توصيف برخي از لباس محلي زنان ترک قشقايي پرداخته ميشود.
لباس محلي زنان ترک قشقايي
«وجود فرهنگي ويژه و پرداختن به هنر و فرهنگ قشقايي ميتواند يکي از عوامل جذب توريست بوده و تاثير اقتصادي مناسبي در جهت حفظ و احياي اين فرهنگ کهن داشته باشد. از دوران کهن در زندگي ايلي همواره داستانها و افسانهها بهصورت منقول و سينه به سينه در يادها و خاطرههاي ايل قشقايي پا برجا بوده و منبع الهام خوبي براي ابداع آثار هنري شده است، ازجمله در دست ساختها، دستبافتها و صنايع دستي ردپاي اين داستانها ديده ميشود»(گوهري مطلق، چاريي، 1389: 86).
در قرنهاي نوزدهم و بيستم لباس زنان قشقايي شبيه لباس ديگر زنان عشاير جنوب غربي ايران بود. ايشان اين لباس را تا۱۹۷۰ حفظ کردهاند و تا سال۱۹۹۰ با تفاوتهايي هنوز ميپوشيدند. لباس زنان قشقايي با رنگارنگي و تنوع اش شناخته ميشود. زنها دامن چند لايه (شليته)، تونيک (قيناق) با شکاف در دو سمتش و ژاکت کوتاه (ارخالق) ميپوشند. روي کلاههاي کوچکشان (کلاقچه) نيز تور روسري مانندي (چارقد) ميپوشند. پس از ۱۳۲۰ به لباس زنهاي قشقايي، پيشاني بند ابريشمياي(ياقلق، قالاق) نيز اضافه شد که دور سرشان(روي چارقد) ميپيچيدند.
جواهرات(گردنبند، سنجاق چارقد، گوشواره و النگو) نيز وابستگي و ثروت خانوادگي را ميکنند. زنان طوايف گوناگون قشقايي معمولا با لباس، پيشانيبند و رنگهاي لباسشان شناخته ميشوند. زنان قشقايي هيچگاه صورتشان را نميپوشاندند. در قرن اخير تا انقلاب سال۵۷ معمولا گاهي که به شهرها ميرفتند همانند زنان شهرنشين ايران چادر بر سر ميکردند. زنان قشقايي لباسشان را خود از پارچههايي که از شهرها و فروشندههاي دوره گرد ميخريدند، ميدوختند.
آنها کفشهاي دستساز معمول در ايران را به پا ميکنند. زنان خاصان قشقايي نيز همان لباس زنان عادي قشقايي را ميپوشند. آنهايي نيز که از سال۱۹۰۵ به شهرها آمدهاند لباس زنان طبقه بالاي شهري را ميپوشند. کودکان قشقايي لباسهايي همانند بزرگترهايشان ميپوشند. گاهي به پسرها تا سه سالگي لباس دختران را ميپوشند تا آل را گمراه کنند و از چشم زخم دورشان دارند. لباس زنان ايل قشقايي باتوجه به موقعيت زندگي شباني و کوچ دايم و رعايت مسائل ايمني و حجاب شامل قسمتهاي زير است: »(ايرواني، پورخسرواني، 1391: 103).
چارقد
«چارقد (روسري) پارچه ظريف و نازکي است که به شکل خاصي ميدوزند و بهعنوان روسري استفاده ميکنند. چارقد را به شکل سه گوش برش ميدهند، در وسط ضلع بلندتر انحنايي به سمت بيرون دارد که هنگام استفاده از آن اين انحنا جلو پيشاني قرار گرفته و محافظ موهاي بالاي و پيشاني قرار گرفته، اطراف چارقد را گاهي مهره يا مليلهدوزي ميکند»(ايرواني، پورخسرواني، 1391: 103).
شليته
شليته، دامني کوتاه و پرچين است که به آن «قرقره تومبان» نيز ميگويند که اغلب به رنگهاي روشن است. امروزه، پوشيدن شليته بسيار در بين قشقاييها کم شده و در حال حاضر از شليته، هنگام جشنها و براي رقصهاي محلي استفاده ميشود. بلندي پيراهن و شليته مشخص کننده بخشهاي مختلف هر منطقه است.
تنبان يا زيرجامه
«چهار يا پنج دامن چيندار است که تنبان يا زيرجامه ناميده ميشود. تنبانها را روي هم ميپوشند و هر کدام آنها از 12 تا 14 پارچه ساخته ميشود. تنبانهاي زيري از پارچههاي ارزان مانند چيت گلدار و دامنهاي رويي از پارچههاي مخمل يا زري و تور است و در پايين حاشيه يا تزيين دارد»(همان). درواقع، زنان در زير شليتههاي خود، شلوارهاي مشکي ميپوشيدند، دمپاي اين شلوارها تنگ و بالاي آن گشاد بود و آنها را با بند تنبان ميبستند.
ياغلوق
«ياغلوق يا دستمال سر، پارچه ابريشمي چهار گوشي است که در جهت يکي از قطرهاي آن به عرض 20 سانتيمتر تا کرده و از قسمت بالاي پيشاني به سمت عقب رفته و در پشت سر گره ميخورد و در جلوي آن يعني بالاي پيشاني، بهوسيله سنجاق يا گل طلا به چارقد اتصال پيدا ميکند»(همان).
کُينگ
«کينگ يا پيراهن زنان قشقايي بلند و تا زير زانو ادامه داشته و يقه آن کاملا بسته است. در دو طرف راست و چپ، دو چاک از پايين تا نزديک کمر باز ميشود که موجب آزادبودن لباس بوده و زنان با پوشيدن آن ميتوانند به راحتي حرکت و فعاليت کنند. آستين پيراهن تا مچ دست ادامه داشته و جلو آن را به صورت کشباف در ميآورند تا مزاحم کار و تحرک نباشد»(همان)
آرخالق
زنان آرخالق را به عنوان لباس گرم ميپوشند، اما چون پوششي زيبا و محافظ بوده، موجب وقار و سنگيني لباس است. در اغلب فصول سال از آن استفاده ميکنند. آرخالق، روپوشي است که محافظ خوبي در برابر سرماست و داراي چاکهايي در زير بغل است که باعث حرکت آسان دستها ميشود. پوشش پاي آنها، کفش ساده يا گيوه ملکي است. جوراب نميپوشند. زيور ديگر زنان گلوبند زرين يا اشرفي همراه با دانههاي ميخک خوشبو و همچنين النگو و دستبند طلا است»(ايرواني، پورخسرواني، 1391: 104).
قشقايي يا ايل قشقايي يکي از اتحاديههاي ايلي ايران است که مانند بسياري از اتحاديههاي ايلي متاخر ايران مخلوطي از قبيلههايي با ريشههاي قومي گوناگون لر، کرد، عرب و ترک است، اما بيشتر قشقاييها ريشهاي ترک دارند و تقريباتمامشان به گويشي از زبانهاي ترکي اغوز غربي صحبت ميکنند که خود آن را ترکي مينامند. اکثريت قشقاييها شيعهمذهب هستند. مرکز اصلي اين ايل استان فارس است اما به دليل وسعت اراضي و قلمرو در ديگر استانها نيز ساکن هستند.
از اين جمله ميتوان به استانهاي کهگيلويه وبويراحمد، چهارمحال و بختياري (جونقان، بلداجي، بروجن، سامان، شهرکيان، طاقانک)، خوزستان (هفتکل)، اصفهان (قسمتهايي ازسميرم، شهرضا، دهاقان، فريدن، بخشهاي مختلف شهرستان لنجان به ويژه بخش مرکزي اين شهرستان در اطراف زرين شهر، بيستگان، باباشيخعلي و چمها)، قم، مرکزي و بوشهر (دشتستان و دشتي) اشاره کرد.
قشقاييها در دورههاي مختلف بهتدريج به اين سرزمين کوچيده و در آن ساکن شدهاند. عشاير ترکزبان در سراسر ايران پراکندهاند. استقرار ايلات ترک در مناطق گوناگون ايران در دوران سلجوقيان، تيموريان و صفويه شدت يافتهاست. جمعيت ايل قشقايي نيمميليون(تخمين در سال۱۹۸۶) بوده و در حال حاضر بيش از يکميليون نفر تخمين زده ميشود. قشقاييها مردماني سرخوش و دلشادند و به جشن و شادي علاقهمندند. «هنر در ايل قشقايي شامل صنايع دستي، خط، نقاشي، موسيقي، رقص و شعر است. زندگي قشقايي با هنر قشقايي عجين است و آفرينش هنري در تمامي وسايل زندگي قشقايي و پوشاک، مسکن و ... به چشم ميخورد»(گوهري مطلق، چاريي، 1389: 86).
در تمام سال تنها در 10روز آغاز محرم سوگواري ميکنند. در جشنها و عروسيها رقص گروهي زنان و مردان قشقايي و رقص با چوب(چوببازي) بسيار زيبا و جالب است. در مراسم جشن و عروسي، زنان و مردان قشقايي رقص بسيار زيبا و جالبي دارند. در اين جشنها زنان و مردان هر يک دو دستمال در دست ميگيرند و پيرامون يک دايره بزرگ ميايستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمالها را تکان ميدهند و با حرکات موزون پيش ميروند.
در رقص «دَرْمَرو» يا چوب بازي نيز، مردان دونفر دونفر و به نوبت با چوبهاي کوتاه و بلندي که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با يکديگر ميرقصند و مبارزه ميکنند. قشقاييها به نوشيدن چاي و کشيدن قليان علاقه بسياري دارند. مردان طايفه دره شوري از چپق نيز استفاده ميکنند.
پوشاک، ميتواند منبع مهمي براي قضاوت ديگران از ما در رابطه با شخصيت، خاستگاه قومي و زباني، طبقه و پايگاه اجتماعي و حتي گاهي ايدئولوژي و گرايشات فکري باشد. هرچند که صرف داشتن پوشش مناسب به تنهايي مويد همه اينها نيست و ممکن است گاهي برداشتي کاملا مغاير از واقعيت ارائه دهد.
با اين حال، در بسياري از موارد ميتوان زبان لباس را فهميد و از همين وسيله به حقايقي رسيد. پوشاک در تمام کشورها به عنوان نوعي شاخص فرهنگي مورد توجه قرار دارد، چون تنپوش، تنها پوشش نيستند، بلکه تجلي باورها، عقايد و ويژگيهاي مذهبي اجتماعي و حتي هنري يک قوم و ملت هستند.
به اعتقاد نگارنده برگزاري نمايشگاههاي مختلف، اطلاع رساني در صداوسيما و مطبوعات، پخش فيلمهاي مستند و داستاني و کاربرد صحيح از لباسهاي محلي اصيل در ترويج، فرهنگسازي و احياي لباسهاي محلي قشقايي موثر است. اگر برنامهاي مدون درباره معرفي و طراحي لباسهاي محلي ارائه شود اين لباس جايگاه واقعي خود را به دست خواهد آورد.
ترويج فرهنگ استفاده از لباسهاي سنتي در کشور، ايدهاي براي طرحهاي جديد پوشاک جامعه امروز است. بدون معرفي اين فرهنگ، استفاده از اين نوع لباسها ممکن است مورد استقبال جوانان واقع نشود، تلفيقي از لباسهاي سنتي ايران با شيوههاي مدرن نه تنها موجب استقبال جوانان کشور، بلکه طرحي براي ارائه به ديگر کشورهاي جهان خواهد شد.
در نهايت، پوشاک محلي، يکي از وجوه تمايز اقوام مختلف از يکديگر است که مظهر هويت ملي بوده و نماد فرهنگي يک کشور محسوب ميشود، پس در حفظ و حراست آن بکوشيم و براي اعتلاي فرهنگ قومي جامعه خويش گام برداريم. اميد است که پژوهشگران، با تحقيقات گستردهتر بتوانند بر گستردگي و غناي آن بيفزايند و به تدريج بستر لازم براي حفظ، احيا، ترويج و اشاعه پوشاک سنتي را به نحو شايستهاي فراهم آورند.
بازار