ستاره/ اسم دختر با ترکيب گل، اسمي خاص و زيبا بوده که گل پيشوند يا پسوند آن است. گلسا، گلنار، آيگل، نازگل از اين اسامي هستند. در ادامه مطلب اسمهاي بيشتري با ترکيب گل بخوانيد.
گل يکي از اسامي اوستايي ـ پهلوي بوده و جزو اسامي دخترانه که با حرف گ آغاز ميشوند است. زيبايي و جلوه گل در طبيعت و جايگاه ويژه آن در ميان افراد باعث شده در بسياري از اسمگذاريهاي اصيل ايراني «گل» با ديگر واژهها ترکيب شده و تعداد قابل توجه از اسم دختر خاص با تلفيقي از گل ساخته شود. جالب اينکه در ساختمان اسامي جديد محدوديتي وجود ندارد و گل با انواع و اقسام کلمات به هم ميپيوندد؛ به عنوان مثال گل با واژههاي فارسي «گلچهره»، گل با مصدر فعل «گلنواز»، گل با واژههاي عربي «گلنسا»، گل با واژههاي ترکي «آيگل»، گل با حروف پسوندي «گلسا» و... ترکيب ميشود. در ادامه مجموعه کاملي از اسامي دخترانه گردآوري شده است که در اول يا آخر گل دارند.
فهرست موضوعي: در صورتي که اسم خاصي با ترکيب گل مد نظر شماست، با انتخاب عناوين ارائه شده در فهرست زير به اسم دلخواه خود برسيد.
اسم دختر که با گل آغاز ميشود (اسم دخترانه با پيشوند گل)
گل آذين
زينت گل، آرايش گل، چگونگي قرار گرفتن گلها بر روي ساقه
گل آرا
زينت دهنده گل، از شخصيتهاي شاهنامه، نام مادر روشنک بنا به بعضي نسخههاي شاهنامه
گل آسا
مانند گل
گل آور
(گل + آور (جزء پسين) = آورنده، دارنده)، گل آورنده، گلدارنده؛ (به مجاز) زيبا و با طراوت
گل آويز
مرکب از گل + آويز (آويخته شده)
گل افروز
مرکب از گل + افروز (افروزنده)
گل افشان
افشانندهي گل يا ريزندهي گل، گل فشان
گل اندام
داراي پيکر ظريف و زيبا همانند گل
گل بهار
گلي که در بهار شکفته ميشود، شکوفه گل
گل پر
دانه معطري به شکل پولکهاي زرد کوچک که دارويي است
گل پرست
دوستدار گل
گل پري
زيبا چون گل و پري
گل پناه
پناه گل
گل تاج
تاجي پر از گل
گل جهان
گل جهان، بهترين و زيباترين گل در جهان
گل دانه
دانه گل
گلاب
مايع خوشبويي که از تقطير گل سرخ و آب به دست ميآيد
گلابتون
رشتههاي نازک طلا و نقره که همره تارهاي ابريشم در زري بافي به کار ميرود
گلاسا
مانند گل، مرکب از گل و (آسا) پسوند مشابهت
گلاله
اکل مجعد، موي پيچيده
گُلان
منسوب به گل؛ گلها؛ (به مجاز) زيبارو و لطيف
گلبَر
آن که آغوشش چون گل لطيف و نازک است؛ گونهاي از گلها
گلباش
گل + باش، از نامهاي رايج ميان زنان کرد
گلباران
بارانِ گل، گل بسيار، براي تمجيد و احترام زياد استفاده ميشود
گلبان
نگهدارنده و محافظ گل، نام مادر ابرانواس شاعر ايراني قرن دوم
گلبانو
بانويي زيبا چون گل
گلبخت
(گل + بخت = سرنوشت، طالع)، (به مجاز) زيبا و لطيف و دوست داشتني
گلبرگ
هر يک از اجزاي پوششي گل، چهره و رخسار
گلبن
بوته يا درخت گل
گلبوته
بوته گل
گلبيز
گل افشان، گلريز، معطر، خوشبو
گلپاد
نگهبان گل
گلپاره
قطعهي گل، تکه ي گل؛ (به مجاز) زيبا و با طراوت
گلپر
دانهي معطري به شکل پولکهاي زرد کوچک
گلپري
گل+ پري = (به مجاز) زيباروي و داراي اندام ظريف، (به مجاز) زيباروي با طراوت که داراي اندام ظريف مثل پري است
گلپسند
زيباروي مورد پسند
گلپونه
گلهاي کوچک معطر به رنگ صورتي يا بنفش، پونه جوان و تازه
گلپيکر
ويژگي آن که پيکرش مثل گل زيبا و لطيف است، گل اندام
گلتا
همتاي گل
گلجهان
ويژگي کسي که به لحاظ خصوصيت ويژهاي (نظير زيبايي) در دنيا ممتاز و سرآمد باشد؛ (به مجاز) زيبارو
گلچمن
گلِ چمن؛ (به مجاز) زيباروي و لطيف و خرّم
گلچهر
گلچهره، آن که چهرهاي زيبا چون گل دارد، زيبا رو
گلچهره
گلچهر، آن که چهرهاي زيبا چون گل دارد، زيبا رو
گلچين
آن که گل ميچيند، چينندهي گل، همچنين به معني منتخب و برگزيده
گلخندان
گلخند (شکفتن شکوفهها)
گلخنده
گلخند، دختري که لبخندش زيباست
گلدانه
بذرِ گل؛ (به مجاز) آن که ويژگي گل شدن (زيبا، لطيف و با طراوت) را دارد
گلدخت
(گل+ دخت = دختر)، دخترِ گل، دخترِ داراي صفات گل؛ (به مجاز) زيبا و لطيف
گلديس
چون گل، مانند گُل؛ (به مجاز) زيبارو و لطيف
گلرخ
زيبارو، گلچهره، دختري که چهرهاي زيبا چون گل دارد
گلرنگ
به رنگ گل
گلرو
گلچهره، آن که صورتي زيبا همانند گل دارد، زيبارو
گلريز
گل ريختن بر جايي يا بر سر و پاي کسي، داراي نقش گل، همچنين نام يکي از گوشههاي موسيقي ايراني
گلزاد
زاده گل
گلزار
گلستان
گلزر
گل طلا، گل طلايي رنگ؛ (به مجاز) زيبا و لطيف
گلزري
گلزر، گلي به رنگ طلا
گلسا
گلسان، مانند گل
گلسان
گلسا، مانند گل
گلستان
محل پر از گل
گلستانه
منسوب به گلستان، گلستان، نام روستايي در نزديکي کاشان
گلسر
آن که سر و رويي چون گل دارد
گلسرخ
هر گلي که سرخ باشد، وَرد؛ (به مجاز) زيبارو
گل سيما
گل (فارسي) + سيما (عربي) = کسي که چهرهاي زيبا همانند گل دارد
گلشا
بهترين و زيباترين گل، شاه گلها
گلشاد
گل خندان و شاداب، آن که با ديدن گل شاد است
گلشهر
از شخصيتهاي شاهنامه، نام همسر پيران ويسه پادشاه توراني
گلشيد
گلي که چون خورشيد ميدرخشد
گلشکر
(گل + شکر= (به مجاز) لب معشوق، زيبارو)، لب گلگون معشوق، گلِ زيبارو
گلشَن
گلستان
گلعذار
گل (فارسي) + عذار (عربي)، گلچهره
گلفام
به رنگ گل سرخ، گلگون
گلطلا
گلزر
گلفشان
گل افشان
گلگون
به رنگ گل سرخ
گلگونه
گلگون
گلگيس
ويژگي آنکه گيسوانش چون گل خوشبو، خوش رنگ و لطيف است
گلمهر
(گل + مهر = خورشيد)، (به مجاز) آفتاب، گل خورشيد، گل آفتاب، گل آفتابگردان
گلنار
گل درخت انار که سرخ رنگ است، از شخصيتهاي شاهنامه
گلناز
داراي ناز و عشوهاي چون گل
گلنام
داراي نامي زيبا چون گل
گلندام
گل اندام
گلنواز
نوازش کننده گل
گلنوش
مرکب از گل + نوش (عسل)، نام يکي از لحنهاي قديم موسيقي ايراني
گلنسا / گلنسا
گل (فارسي) + نسا (عربي) مرکب از گل + نسا (زنان)، زيباروي زنان؛ (به مجاز) بسيار زيبار
گلي
منسوب به گل، مانند گل، به رنگ گل
گليا
منسوب به گل
گليار
يار و همدم گل، نام روستايي در نزديکي مهاباد
گليتا
همتاي گل
گلين
منسوب به گل، به رنگ گل
بازار