تبيان/ در طول تاريخ افراد زيادي در دوران سالمندي نبوغ خود را ظاهر ساختهاند، مثلاً گوته اثر جاودانه خود را در ۸۲ سالگي به اتمام رساند. سوفوکل نمايشنامه اديپ شهريار را در هفتاد سالگي کامل کرد و مهاتما گاندي در اواخر هفتاد سالگي نهضت سياسي جديدي را به راه انداخت. اصطلاح پير خردمند از همين جريانات شکل گرفته است.
سالمندي مرحله نهايي رشد براي بازنگري و روشن کردن و معنا بخشيدن به چگونگي گذران زندگي گذشته است. ادامه رشد فرد در اين دوره وقتي ميسر است که بتواند با واقعبيني و انعطاف پذيري خود را با تغييرات و فقدانها سازگار سازد و اين سالهاي عمر خود را با احساس ارزشمندي و موثر بودن بگذراند.
آنچه از همه مهمتر است اين است که فرد ماحصل و ميوه زندگي خود در سالهاي گذشته را در اين دوره زندگي، خواه در وجود فرزندان، خواه در روابط انساني با ديگران و يا در آثار توليدي و خدمات فرهنگي، اجتماعي يا اقتصادي احساس کند و زندگي خود را معنادار ببيند.
افرادي که احساس خوبي از زندگي دارند يا قادرند شايستگي هاي خود را نشان دهند و احساس قوي از خود داشته باشند، در دوره پيري نيز زندگي معنادارتري دارند و به احساس کمال انساني خود دست مييابند.
زندگي سعادتمندانه در سالمندي نيز مقدور است به شرط آنکه زندگي گذشته فرد ثمربخش بوده باشد و به آخرين مرحله حيات خويش با نگرشي مثبت نگاه کنند. در چنين صورتي بازنگري مکرر تجارب گذشته در غروب زندگي لذت بخش خواهد بود. در حالي که در برخي از نقاط دنيا در مورد سالمندي و دوران پيري نگرشي منفي وجود دارد، اما در پارهاي از جوامع دنيا از جمله کشور خودمان سالمند از مقام و منزلت خاصي برخوردار است. اين نگرش در تصويري که در کتابهاي آسماني از کهنسالان ارايه ميکنند نيز ديده ميشود.
نوع نگرشي که افراد جامعه به سالمندي دارند قطعا در سبک زندگي سالمندان نيز بسيار موثر است. اين در حالي است که تغييرات اجتماعي و افزايش دانش عمومي، آگاهي مردم را از فرآيند پيري بيشتر کرده است.
اين روزها ديدن يک فرد ۷۵ ساله در پارکهاي شهرمان، با لباسي ورزشي و در حال دويدن ديگر عجيب نيست در حالي که شايد پنجاه سال پيش چنين کاري با تعجب مردم همراه بود. يا ديدن يک خانم مسن در نيمکتهاي دانشگاه شکلي غيرعادي داشت اما الان با چنين شرايطي مواجه نيستيم.
پس همه اين شواهد نشان ميدهد که نوع نگاه ما به اين دوره از زندگي، نحوه تعاملمان با سالمندان، دخالت دادن آنها در نقشهاي مختلف خانوادگي و اجتماعي، حفظ حرمتهاي آنها در کليه شئونات زندگي و .. بر ديدگاه ساير اعضاي خانواده و در ادامه در ميان افراد جامعه تاثير بسزايي خواهد داشت.
با همه اين ارزشهايي که در مورد دوران سالمندي مطرح شد، اين دوران نيز ميتواند با مشکلات يا حتي افتي در زمينه جسماني، شناختي و اجتماعي همراه باشد که مناسب با اين تغييرات گاه شاهد خلق تنگ، بيحوصلگي و حتي گاه افسردگي در سالمندان خود هستيم که همه اين موارد دست در دست هم داده و تعامل با سالمند را دشوار ميکند.
حال آنکه اگر مراقبان در توجه و رسيدگي به والدين سالمندشان دقت کافي را به خرج داده و مهارتهاي مقابلهاي لازم جهت مواجهه با مشکلات اين سنين را داشته باشند قطعاً الگويي خوب براي فرزندان خود بوده و از اين طريق دوران سالمندي و کهنسالي خود را نيز بيمه ميکنند.
جو خانوادگي و ارزشها و تاثير آن بر تربيت فرزندان
جو خانوادگي فضاي ارتباط عمومي خانه را به وجود ميآورد که توسط والدين پايهگذاري ميشود. جو را ميتوان دامنهاي از گرمي تا سردي، همياري تا رقابت، محبت آميز تا تنفر آميز، محترمانه يا اهانت آميز،آرام بخش يا پرتنش و ..دانست. جو خانوادگي الگويي از روابط انساني براي فرزندان است و به وسيله ارزشهاي خانوادگي پايهگذاري ميشود. ارزش خانوادگي به هر چيزي که براي والدين مهم باشد، اطلاق ميشود. توجه داشته باشيد که اعضاي خانواده مجبور نيستند بر سر موضوعي مورد اختلاف به توافق برسند بلکه اين مهم است که هر يک از آنان به طريقي براي آن ارزش قايل شود.
عليرضا و پروانه هر دو کارمند، خانواده دوست و بسيار عاطفي بوده و در حال بزرگ کردن بچههايشان هستند. امين ۱۱ ساله و آرش ۱۵ سال دارد. والدين پروانه و عليرضا هر دو سالخورده و ناتوان شدهاند و براي انجام امورات مختلف زندگيشان نيازمند کمک و حمايت اطرافيان هستند.
پروانه و عليرضا هر دو براي اينکه بتوانند به امورات والدين خود رسيدگي کنند، دو روز در هفته را صرف والدينشان ميکنند و از طرف ديگر خود را موظف کردهاند که در اواخر هر هفته يک شب را منزل والدين خود بمانند تا بتوانند توجه و رسيدگي بيشتر به آنها داشته باشند.
آنها هرگز ديگري را به خاطر توجه به والدينش شماتت نکرده و ارزش زيادي براي مراقبت از سالمندان قايل هستند. عليرضا و پروانه معتقدند نحوه رفتار آنها با والدين سالمندشان الگويي براي امين و آرش است و در نحوه سالمندي خود آنها نيز تاثير گذار خواهد بود. از آنجا که توجه و رسيدگي به والدين سالمند براي عليرضا و پروانه مهم است، اين رسيدگي براي آنها تبديل به ارزش خانوادگي شده تا براي فرزندانشان هم در آينده مهم باشد.
نقش الگوها
بچهها ، بزرگسالان مهم زندگي خود را الگو قرار ميدهند. آنان به رفتار افراد بالغ بسيار توجه ميکنند و از آن تقليد ميکنند. ممکن است ما ارزشهاي معيني را موعظه کنيم، ولي اگر اعمال ما با کلماتمان همخواني نداشته باشد، آنچه بچههاي ما به آن توجه ميکنند، رفتار ماست.
فرزندان از والدين و بزرگسالان ديگر ميآموزند حفظ احترام يعني چه. وقتي پدر و مادر براي يکديگر و براي بزرگترهاي فاميل و سالمندان ارزش و احترام قايل شوند فرزندانشان مساوات را ميآموزند. از عوامل تاثيرگذار روشهاي پدر و مادري کردن، باورهاي روشني است که در فرزندان شکل ميگيرد. چگونگي آموزش والدين به فرزندان الگويي از روابط پدر و مادر و فرزند را به آنها ميآموزد. اگر فرزندان در جوي از احترام و همياري پشتيباني شوند، با احترام و همياري به عنوان ارزشها همساز ميشود و آن را در ديگر روابطشان به کار ميبرند.
فرزندان ارزشهاي متعالي در زندگيشان را با مشاهده کردن اعمال و رفتار والدين ياد ميگيرند. بنابراين سعي کنيد الگوي کامل و مناسبي از انجام ارزشهاي مورد نظرتان باشيد تا فرزند شما با ديدن اين ارزشها در وجود شما، به طرف آنها راغب شود.
در حقيقت والدين اولين معلم فرزندان هستند. والدين هستند که مي توانند نقش الگوي مثبت و منفي را براي فرزندان خود ايفا کرده و ارزشها را در زندگي فرزندان خود دروني کنند. وقتي فرزند شما همواره شاهد و ناظر احترام، توجه و محبت بي دريغ شما به والدينتان باشد و وقتي مشاهده ميکند که بين رفتار و گفتار شما در زمينههاي انسان دوستانه فاصلهاي نيست، ناخودآگاه کردار شما را سرمشق خويش قرار داده و اين ارزشهاي اخلاقي را ميآموزد. پس سعي کنيد در دوران سالمندي والدينتان الگويي خوب و شايسته براي فرزندانتان باشيد تا از اين طريق بتوانيد ارزشهاي اخلاقي را در وجود فرزندانتان نهادينه کنيد.
مراقب والدينتان باشيد
- افراد کهنسال عموماً تصور ميکنند نظر و فکرشان براي هيچکس مهم و جذاب نيست اما اگر شما به آنها اجازه حرف زدن داده به صحبتهاي آنها توجه کنيد، باعث ميشود که آنها از لحاظ خلق و خو آرامتر و نرمتر شوند.
- صبور باشيد و با سعه صدر از کنار غرولندهاي والدين مسن بگذريد. خودتان را کنترل کنيد و اگر کنترل شرايط براي تان سخت است موقعيت را ترک کرده و به خودتان تنفس دهيد تا آرامش قبليتان را حفظ کنيد، وقتي به آرامش لازم رسيديد، با انرژي بيشتري ميتوانيد برگرديد و کارتان را تکميل کنيد.
- زمانيکه والدين سالمندتان بداخلاقي ميکنند به آنها لبخند بزنيد، اگر لبخند زدن برايتان دشوار است سريع بحث را عوض کنيد و در نهايت اگر شرايط باز هم برايتان دشوار شد، موقعيت را ترک کنيد، از اين طريق کنار آمدن با شرايط سخت را به فرزندتان بياموزيد.
- عادت کنيد که با کليه اعضاي خانواده اعم از والدين سالمند و فرزندان و همسرتان، زياد صحبت کنيد. در مورد همه چيز و همه شرايط (اعم از اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي) صحبت کنيد. صحبت کردن با اعضاي خانواده در مورد موضوعات مختلف، باعث از بين رفتن احساس تندخويي و بيکسي در سالمندان نيز ميشود. اين موضوع باعث ميشود به احساس خوبي دست يافته و حس کنند آنها نيز چيزهاي خوبي براي سهيم شدن با گفتگوهاي شما دارند.
- حفظ حرمتها در همه شرايط را فراموش نکنيد. به خاطر داشته باشيد که والدين شما هميشه نيازمند توجه و رسيدگي شما نبودهاند، بلکه سالهاي طولاني با تلاشهاي بيدريغ خود، شما را به اين مرحله رساندند. بنابراين حفظ شان و شخصيت آنها و رعايت احترامشان وظيفه شماست.
بازار