چرا برخی از زنان ایرانی پلنگ شدن را دوست دارند؟

روزياتو/ در لغت‌نامه دهخدا پلنگ اين‌طور تعريف شده است: پلنگ . [ پ َ ل َ ] (اِ) جانوري است از رده ٔ پستانداران از راسته ٔ گوشتخواران جزو تيره ٔ گربه سانان با خالهاي سياه روي پوست و گونه هاي متعدد. در ويکي‌پديا هم در تعريف پلنگ نوشته شده: پلنگ (نام علمي: Panthera pardus) جانوري از خانوادهٔ گربه‌سانان و کوچک‌ترين حيوان در ميان سه گربهٔ بزرگ در سردهٔ پلنگ‌مانندها است که شير و ببر دو عضو ديگر آنند. اين تعريف‌ها تا چند سال پيش براي همه ما عادي بود و دقيقا هم مي‌دانستيم که پلنگ يک گربه‌سان بسيار زيبا و جذاب است. اما تعريفي که اکنون از «پلنگ» در ذهن داريم چيزي بي‌ربط به باورهاي قبلي ماست. پلنگ‌هاي کنوني در کشور ما دختراني هستند با لب‌هاي بسيار برجسته، بيني‌هاي مينياتوري و سربالا، موهاي پلاتينه (بلوند بسيار روشن)، ابروهاي به‌غايت پهن، مژه‌هاي مصنوعي بسيار بلند، لنزهاي آبي بسيار روشن که به سفيدي مي‌زند، پوست‌هاي برنزه، دندان‌هاي لمينيت شده و سفيد، سينه‌هاي بسيار بزرگ و ناخن‌هاي بلند و نوک تيز؛ ترکيبي که معلوم نيست بر اساس چه اصولي «معيار زيبايي» خوانده مي‌شود و شماري از زنان براي رسيدن به اين ترکيبي که بيشتر ترسناک است تا زيبا، پول‌هاي هنگفتي هزينه مي‌کنند و حتي حاضرند وام و قرض بگيرند و سال‌هاي زير دين بانک يا ديگران باشند اما پلنگ شوند! بدتر از چهره نازيبا و بعضا ترسناکي که اين زنان از خود مي‌سازند، اطوارها و رفتارهايشان است که پلنگ بودنشان را اثبات مي‌کند. شاخ‌هاي اينستاگرامي که فقط در دنياي «مجازي» مي‌توانند جولان دهند و عاشقان سينه‌چاک و ياران وفادار «مجازي» براي خود پيدا کنند عموما به حالت سه‌رخ به دوربين خيره مي‌شوند، چشم‌هايشان را همانند عروسک کوکي ريز و درشت مي‌کنند، انگشتي بر گوشه لب‌هاي بسيار بزرگ و پفکي‌شان مي‌گذارند، گردنش را شل مي‌کنند و با اطوارِ مخصوص به‌خود و لحني نه چندان دوست‌داشتني به فالوئرهايشان ماجراي از خواب بيدار شدن و صبحانه خوردن و بيرون رفتن و خوابيدنشان را گزارش مي‌دهند. يا در عکس‌هايي با ترکيب‌بندي سه‌رخ و گاها چشمک و البته يقه‌هاي باز همه تلاش خود را مي‌کنند تا لايک بيشتري بگيرند تا روحشان ارضا شود. اما سوال اينجاست که آيا واقعا خودشان هم از اين زندگي جعلي، چهره‌ي مصنوعي، رفتارهاي غيرواقعي و لبخندهاي زورکي‌شان راضي هستند؟ آيا عدد لايک‌هاي زير عکس‌ها و ويدئوهايشان آرامشي به زندگي‌شان اضافه مي‌کند؟ آيا تحقير شدن توسط کاربران مخالف روحشان را آزرده‌خاطر نمي‌کند؟ آيا از اينکه در جامعه و دنياي «واقعي» به عنوان يک انسان ناسالم شناخته مي‌شوند که بايد حتما از آنها دوري کرد، قلبشان درد نمي‌گيرد؟ آيا ناسزاهاي هميشگي، طرد شدن‌هاي هميشگي، کنار گذاشته شدن‌ها، دوستي‌هاي يک هفته‌اي و نهايتا يک ماهه برايشان جذاب است؟ آيا اين زنان دوست ندارند تشکيل خانواده بدهند و زندگي طبيعي اما سرشار از تنوع و زيبايي را تجربه کنند؟ با اينکه احتمالا خود سولماز هم مي‌داند حرفش صحيح نيست و اين کار عاقبتي جز تباهي برايش بدنبال نخواهد داشت اما ادامه مي‌دهد: البته از دلايل ديگر اين امر شايد بتوان به تغيير سليقه جامعه کوچکي از مردان اشاره کرد. البته اين باوري است که بيشتر پلنگ‌ها دارند و مدعي هستند که مردهاي امروز آرايش غليظ و باقي متعلقات پلنگ بودن را به زنان ساده و معمولي ترجيح مي‌دهند. که البته مي‌توان اين حرف را قبول کرد زيرا اين زنان براي مرداني که دقيقا مشابه خودشان هستند جذابيت دارند و بدون شک يک مرد متشخص و فرهيخته هرگز سراغ شاخ‌هاي اينستاگرامي و پلنگ‌هاي خياباني نمي‌رود. اين افراد در جامعه کوچک اما پر سرو صدا و پرتکاپوي خود گرفتار شده‌اند و دنيا را از همان منظر مي‌بينند و توان اين را ندارند تا از اين محدوده‌ي کوچک و خشن و پر از فراز و فرود پا بيرون بگذارند. در واقع چشم خود را به دنياي واقعي بسته‌اند اما با فيلم‌ها و عکس‌هايي که در شبکه‌هاي اجتماعي به اشتراک مي‌گذارند، قرباني‌هاي بيشتري مي‌گيرند و دختران و پسران زيادي از سرزمينمان ايران را در لجنزارِ عميق زندگيشان غرق مي‌کنند. در اين ميان گناه کاربران شبکه‌هاي اجتماعي هم کمتر از آنها نيست؛ کساني که اين افراد را چه براي سرگرمي يا براي هر منظور ديگري فالو مي‌کنند در واقع توهم «شاخ» بودن به آنها مي‌دهند و اين چرخه‌ي بيمار و تاريک همچنان بي‌وقفه ادامه مي‌يابد. شايد بتوان گفت اگر هر يک نفر از ميليون‌ها ايراني با خود بينديشد که با بلاک کردن و ناديده گرفتن پلنگ‌ها در دنياي مجازي (در مرحله اول) و بي‌توجي به آنها در دنياي واقعي (در مرحله بعدي)، به اصلاحِ فرهنگ ايراني چه کمک بزرگي مي‌تواند بکند، بدون شک يک ثانيه هم دست روي دست نمي‌گذارد. تنها چيزي که در اين دنياي سرشار از عجايب مي‌توان براي بازسازي ايران عزيز انجام داد، اتحاد براي حذف نخاله‌هاست؛ اشخاصي که معلوم نيست چرا شهرت و ديده شدن برايشان تا اين اندازه مهم است و براي آن دست به هر کاري مي‌زنند، براي ارتقاي سطح فرهنگ و افزايش خلاقيت و آشنايي هر چه بيشتر با بزرگان حوزه هنر، ورزش، سياست و …. ساده‌ترين کار اين است که انسان‌هاي اشتباه، شاخ‌هاي اينستاگراميِ بي‌هنر، سلبريتي‌هاي يک‌شبه و فرومايه‌ها را حذف و آدم‌حسابي‌ها را به ليست علاقه‌مندي‌هاي خود اضافه کنيم. در آخر بد نيست بدانيد نتايج يک نظر سنجي در بريتانيا نشان مي‌دهد که اينستاگرام در مقايسه با ديگر شبکه‌هاي اجتماعي بدترين تاثير را بر سلامت رواني جوانان دارد. در اين نظرسنجي که انجمن سلطنتي بهداشت عمومي بريتانيا انجام داده، ۱۴۷۹ کاربر شبکه‌هاي اجتماعي در سنين ۱۴ تا ۲۴ سال شرکت کردند و از آنها خواسته شد بگويند که شبکه‌هاي اجتماعي چه تاثيري بر اضطراب، افسردگي، تنهايي، آزار و تمسخر و تصوير بدن دارد. نتايج اين نظرسنجي نشان مي‌دهد که اينستاگرام بدترين تاثير را بر سلامت رواني جوانان داشته است. اين شبکه اجتماعي که امکان همرساني عکس و ويديو را مي‌دهد، بر تصويري که کاربران از بدن خود دارند، تاثير منفي مي‌گذارد. ۹۰ در صد از شرکت‌کنندگان زن در اين نظر سنجي گفته‌اند که از بدن خود راضي نيستند. اينستاگرام اثر مخربي بر خواب کاربران جوان نيز دارد. بعلاوه، اين کاربران اينستاگرام، همواره ترس دارند از رخدادها بي‌خبر بمانند، بايد مدام در تماس باشند تا مبادا اتفاقي بدون حضور و آگاهي آنها رخ مي‌دهد. حدود ۹۰ در صد جوانان – بيشتر از هر گروه سني ديگري – از شبکه‌هاي اجتماعي استفاده مي‌کنند و در مقابل آن آسيب پذير هستند. شما در مورد پلنگ‌ها، شاخ‌هاي اينستاگرام و نقش شبکه‌هاي اجتماعي در سبک زندگي کاربران چه نظري داريد؟ در بخش ديدگاه‌ها برايمان بنويسيد. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد