خراسان/ مهم ترين عامل در فرايند يادگيري آموزشگاهي و ديگر انواع آن، «ميل و رغبت دروني» فرد ياد گيرنده است که از آن به عنوان «انگيزه» ياد مي کنيم. بي ميلي به يادگيري بين کودکان، دانش آموزان و دانشجويان در سال هاي اخير يکي از معضلات جامعه آموزشي و دانشگاهي بسياري از کشورهاست و کشور ما هم از اين مقوله مستثنا نيست. حالا سوال اين جاست که علت چيست و موثرترين روش هاي ايجاد انگيزه براي يادگيري در کودکان و دانش آموزان کدام اند؟ بعضي روش هاي تشويق هم کاملا تاثير مخربي در مسير يادگيري کودک دارد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
بررسي ساز و کار اثر تشويق بر کارايي
همان طور که گفته شد، چنين مسئله اي کم و بيش در کشورهاي ديگر نيز وجود دارد و دانشمندان را به پي جويي علل آن وا داشته است. تحقيقي که در اين مطلب به آن اشاره خواهد شد، يک نمونه از اين تلاش هاست که به متغير تشويق و نحوه اثرگذاري آن بر انگيزه و روند يادگيري پرداخته و از معتبرترين پژوهش هاي اين حوزه است. در سال ۱۹۹۸ دانشگاه استنفورد مقاله اي منتشر کرد که در آن دومحقق به نام هاي Mueller و Dweck به بررسي ساز و کار اثر تشويق بر کارايي دانش آموزان پرداخته بودند. نتايج اين تحقيق، نگرش به شيوه انگيزش را نه تنها در حوزه دانش آموزان و درس و مدرسه بلکه حتي در حوزه آموزش و يادگيري سازماني نيز تغيير داد.
3 شيوه متفاوت تشويق
در اين تحقيق کودکان و دانش آموزان به سه گروه مختلف تقسيم و در هر گروه، زماني که دانش آموزان در حل يک مسئله موفق مي شدند به شيوه متفاوتي مورد تشويق قرار مي گرفتند. شيوه اول، اين بود که به آن ها مي گفتند: «آفرين. تو خيلي تيزهوش هستي». در روش دوم زماني که مسئله حل مي شد، مي گفتند: «آفرين. مسئله را خوب حل کردي» و زماني که مسئله نادرست حل مي شد، مي گفتند: «نه! مسئله را اشتباه حل کردي». در سومين روش به عنوان تشويق گفته مي شد: «آفرين. تو تلاش خودت را کردي.» اين آزمايش بارها و در شرايط مختلف تکرار شد و نتيجه بسيار جالب بود.
بهترين نوع تشويق کودک و دانش آموز
کساني که به عنوان تشويق از استعداد و تيز هوشي آن ها تعريف مي شد، به تدريج توانمندي حل مسئله آن ها کاهش يافت. در گروه دوم نيز در صورتي که در حل يک مسئله با شکست مواجه مي شدند، توانايي آن ها در حل مسائل بعدي نيز تحت الشعاع قرار مي گرفت اما بهترين نتيجه زماني حاصل شد که همواره در تشويق از ميزان تلاش دانش آموز يا کودک صحبت مي شد.
آثار منفي تعريف از هوش کودکان
«مولر» که يکي از اصلي ترين محققان اين پژوهش بود، درباره دليل تاثير منفي تعريف از هوش روي کارايي و عملکرد کودکان و دانش آموزان مي نويسد: «ما هرگز هميشه برنده نيستيم. هميشه مشکلاتي وجود دارند که حل نمي شوند و نبردهايي هستند که در آن ها شکست مي خوريم. آن فردي که احساس کند موفقيت هايش ناشي از هوش بالاست، پس از هر بار شکست، اعتماد به نفس و باور خود را کمي از دست خواهد داد. در مقابل فردي که احساس مي کند موفقيت هايش ناشي از تلاش است، هر موفقيتي به او انرژي بيشتر مي دهد و هر شکستي به او يادآوري مي کند که بايد تلاش خود را افزايش دهد.»
مهم ترين سرمايه اي که والدين بايد به کودک شان بدهند
با توجه به توضيحات مطرح شده و نتايج اين پژوهش بايد دانست والديني که پس از موفقيت کودک با ذوق به او يادآوري مي کنند ما فهميديم که تو از موفقيت خود حس خوبي داري و از تلاشي که انجام دادي نتيجه گرفتي، کودک را در مسير درست هدايت کرده اند. در واقع والدين با اين کار انگيزه دروني کودک را تقويت مي کنند و زمينه مسئوليت پذيري و عامل بودن در زندگي را که مهم ترين سرمايه براي رشد و پيشرفت اوست، در اختيارش قرار مي دهند.
اصولي ترين شيوه برخورد با شکست کودک
در هنگام شکست نيز ابتدا نياز است با او همدلي کنيد و سپس اميدوار کردن او از طريق يادآوري اين موضوع که «تو فرصت خواهي داشت با تلاش بيشتر به نتيجه لازم برسي»، ضروري و کاربردي به نظر مي رسد. همچنين تاکيد روي اين نکته که تلاش او و انجام وظيفه اش براي شما مهم است، بسيار گره گشا خواهد بود.
تفاوت قائل شدن بين رفتار و شخصيت کودک
نکته ديگري که در اين تحقيق به طور غيرمستقيم بدان اشاره شده و بايد مورد توجه قرار بگيرد، تفکيک رفتار فرد از خصوصيات شخصيتي و به عبارتي هوشي وي است. وقتي منشأ درستي و نادرستي را رفتار بر مي گزينيم، در واقع فرصت تلاش و تغيير مجدد را به فرد داده ايم چراکه رفتار مي تواند تغيير کند ولي وقتي منشأ را خصوصيات ذاتي و به نوعي غير قابل تغيير برمي گزينيم، اين امکان را از وي سلب کرده ايم که بي شک موجب کاهش تلاش و انگيزه فرد براي ادامه مسير مي شود. خلاصه اين که در فرايند آموزش و به ويژه پرورش بايد رفتار فرد نقد و تحليل شود نه شخصيت يا خصوصيات ذاتي وي. اين تحقيق نشان مي دهد که انگيزه فرزندان ما در انجام امور، رابطه مستقيم با مهارت ما در شناخت فرايند يادگيري دارد. پرهيز از برچسب هاي تنبل، کم هوش يا حتي باهوش، قياس هاي آسيب زا، فشار مخرب براي درس خواندن و مواردي از اين قبيل و از سويي اتخاذ روش هاي علمي و هوشمندانه در ارتقاي پيشرفت تحصيلي عزيزان مان مي تواند امروز و فرداي بهتري براي آن ها و جامعه مان به ارمغان بياورد.
نويسنده : رضا زيبايي | روان شناس
بازار