بيتوته/ اختلال شخصيت وابسته نوعي اختلال شخصيت است که فرد وابستگي فراگير رواني به افراد ديگر دارد. اين اختلال شخصيت يک وضعيت بلند مدت (مزمن) است که در آن بيمار براي نيازهاي عاطفي و جسمي خود به ديگران وابسته است و تنها يک حداقل دستيابي به سطح طبيعي استقلال دارد. با بيتوته همراه باشيد تا با ويژگيهاي شخصيت وابسته، تشخيص و درمان اين اختلال شخصيت آشنايي بيشتري پيدا کنيد.
اختلال شخصيت وابسته از شايع ترين اختلالات شخصيت است. فراد وابسته، عزت نفس اندکي دارند و خود انتقادگري در آنها زياد است. آنها معمولاً بهدنبال دلايل خوشحالي در بيرون از خود ميگردند و خوشحالي خود را منتسب به اتفاقات بيروني ميدانند. (همسرم امروز با من مهربانتر بود، بنابراين من خوشحالم).
افراد داراي اختلال شخصيت وابسته ملاکشان براي سنجش خوبي و يا بدي عملکرد خود، نظر و باور ديگران است و خودشان ملاکي به غير از نظر ديگران براي تأييد و تشويق خود ندارند. بنابراين همواره نظر ديگران براي آنها مهم است.
افراد وابسته، مهارت حل مساله کمتري از خود نشان ميدهند و در هنگام مواجهه با يک مشکل، تمايل به اجتناب و فرار از مشکل را دارند و ترجيح ميدهند تا با موضوع مواجه نشوند. آنها مشکل را نه يک فرصت جهت رشد و پيشرفت، بلکه دردسري تلقي ميکنند که بايد همواره از آن اجتناب کرد.
افراد داراي اختلال شخصيت وابسته، خود را در مواجهه با دنيا و مسائل آن ناتوان ميبينند و باور دارند که آنها توانايي و مهارت مواجهه با دنيا را ندارند. راهحل آنها براي مواجهه با اين دنياي پيچيده و ترسناک، پيدا کردن کسي است که بتواند از آنها مراقبت کرده و کارهاي آنها را انجام دهد و براي آنها تصميمگيري کند. آنها نيز در عوض حاضر هستند آرزوها و تمايلات خود را در قبال آنها زير پا گذاشته و گوش بهفرمان باشند.
بنابراين، احساس عدک کفايت در آنها منجر به وابستگي به ديگران ميگردد. اين امر باعث ميشود آنها هر روز به تواناييها و مهارتهاي خود بيشتر بياعتماد شوند و در عين حال، بهجهت آنکه هميشه به ديگران متکي بودهاند، مهارتهاي زندگي مستقلانه (خوداظهارگري، حل مساله، قدرت تصميمگيري) را فرا نميگيرند؛ زيرا هيچ زمان خود را در معرض تجربه يادگيري مهارتها قرار نميدهند. گروهي از اين افراد بهدليل آنکه اين مهارتهاي خود را بهکار نگرفتهاند، به وجود آنها در خود باور ندارند.
نشانهها و علائم اختلال شخصيت وابسته
– نيازي نافذ، فراگير و افراطي به مراقبت شدن که به سلطه پذيري، وابستگي و ترس از جدايي بيانجامد.
- بدون توصيه و اطمينان بخشي فراوان ديگران، در گرفتن تصميمات روزمره مشکل داشته باشد (مثل پوشيدن لباس يا انتخاب غذا در رستوران).
- نيازمند آن باشد که ديگران مسؤوليت بيشتر مسايل عمده زندگي اش را برعهده بگيرند (مثل خريد خانه، انتخاب همسر، تعيين رشته تحصيلي و غيره).
- به دليل ترس از برخوردار نشدن از حمايت يا تأييد ديگران، در ابراز مخالفت با آنها مشکل داشته باشد، که اين امر به دليل فقدان اعتماد به قضاوت ها يا توانايي هاي خود باشد، نه فقدان انگيزه يا انرژي.
- در کسب حمايت و پشتيباني ديگران بيش از حد معطل بماند، تا جايي که حتي حاضر شود کارهايي را که دوست ندارد، به خاطر ديگري انجام دهد و اين امر حالتي تکرار شونده در روند زندگي فرد داشته باشد.
- در تنهايي احساس ناراحتي يا درماندگي کند، به دليل ترس مبالغه آميز از نداشتن قدرت مراقبت از خود.
- با ختم يک رابطه صميمانه، فوراً به جستجوي رابطه اي ديگر برآيد تا آن را منبع مراقبت و حمايت از خود قرار دهد.
- ذهنش به طرزي غيرواقع گرايانه به اين انديشه مشغول باشد که مبادا براي مراقبت از خود، تنهايش بگذارند.
– اگر غيبت فردي که به او وابسته اند طولاني شود، بيمار در معرض خطر اختلال افسردگي قرار مي گيرد.
پيامدهاي منفي اختلال شخصيت وابسته
احتمال بروز افسردگي، اضطراب، حملات وحشت و فوبيا در ميان افراد داراي اختلال شخصيت وابسته بيشتر است. دليل اين موضوع آن است که آنها باور دارند براي بقا و زنده ماندن نيازمند حمايت ديگري هستند، بنابراين همواره اضطراب از دست دادن رابطه را دارند و غم از دست دادن و يا سردي رابطه براي آنها بسيار طاقتفرسا بوده و منجر به افسردگي در آنها ميگردد. از سويي ديگر، زماني که به آنها مسئوليت جديدي واگذار شود و يا وارد حوزه جديدي ميگردند، از آنجايي که باور دارند از عهده آن بر نميآيند، دچار حمله وحشت ميگردند.
تعملات اجتماعي شخصيت وابسته
اين افراد از نظر روابط اجتماعي محدود به اشخاصي ميباشند که به آنان تکيه کردهاند و اگر تکيهگاه مناسبي براي خود نيابند در خطر ابتلا به افسردگي قرار ميگيرند.
روابط اجتماعي آنها اغلب فقط با کسي است که مي توانند به او وابسته شوند و خيلي از اين افراد مورد بدرفتاري جسمي يا روحي رواني قرار مي گيرند، فقط به اين علت که با جرأت نيستند و در نتيجه نمي توانند ابراز وجود کرده و از حق و حقوق خود دفاع کنند.
اين افراد به علت ناتواني در عملکرد مستقل، موقعيت شغلي آسيب پذيري دارند. مجموعه صفات آنها باعث مي شود کارکرد شغلي اين افراد اغلب مختل باشد، به طوري که نميتواند مستقلاً و بدون نظارت دقيق شخص ديگري کارهاي خود را انجام دهند.
برقراري رابطه و ازدواج با شخصيت وابسته
در برخورد با شخصيت وابسته او را مطيع، فروتن، موافق دائمي در مييابيد که به افراد ديگر اجازه ميدهد در تصميمات مهم زندگي آنها دخالت کنند، زيرا اعتماد به نفس بالايي نداشته، قادر به اداره زندگي خود بطور مستقل نيستند.
شخصيتهاي وابسته در روابطشان با رفتارهاي مطيعانه و خوش مشرب افراطي سعي ميکنند که هيچکس نتواند خواهان ترک اجتماعي با آنها باشد و هرگونه تنهايي و رها شدن به حال خود، احساسات خالي بودن و اضطراب بيش از اندازه را در آنها بوجود ميآورد.
روابط اين بيماران محدود به کساني است که به آنها اتکا دارد. اگر قصد ازدواج با شخصيت وابسته را داريد بايد دانيد که نکته ي مهم در برخورد با شخصيت هاي وابسته اين است که اين افراد پذيرفتن هر نوع بد رفتاري ديگران نسبت به خودشان بدون اعتراض است.
اگر اين بيماران والدين يا همسر سلطهجو داشته باشند، والدين مسلط احساس سودمندي، قدرت و شايستگي نموده، بطور ناخواسته اين رفتار را در فرزندان شان دامن ميزنند و همسران مسلط احتمالا به سوء استفادههاي بدني و جسمي آنها مبادرت مي کنند؛ بدون اينکه با اعتراض يا ترک جسورانه آنها روبرو شوند.
درمان اختلال شخصيت وابسته
پيش آگهي مبتلايان با درمان خوب است، روان درماني، دارو درماني و رفتاردرماني جهت درمان مبتلايان موثر واقع ميشود.
روان درماني:
روان درماني بيماران وابسته بخصوص با استفاده از درمانهاي بينشگرا ( Insight Therapy) موفقيتهاي زيادي بدنبال مي آورد و با حمايت درمانگر چنين بيماراني مي توانند "استقلال و قاطعيت و اعتماد به نفس بيشتري پيدا ميکنند. اما نبايد در اين کار عجله کرد، چون باعث سردرگمي بيمار ميشود. در کنار درمان بينشگرا استفاده از رفتار درماني ، آموزش قاطعيت و اظهار وجود ، خانواده درماني ميتواند به موفقيت بيشتر درمان منجر شود.
دارو درماني:
بيماران وابسته علائم فرعي ديگري نظير اضطراب و افسردگي را نشان ميدهند که ميتوان از ضداضطرابها و ضدافسردگيها براي بهبودي آنها استفاده کرد. از اين داروها ميتوان به ايمي پرامين (Imipramine) ، بنزدوياژپينها (Benzdoiazpins) اشاره کرد.
بازار