نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دخترونه زنونه

زنان روزگار قاجار به روایت نویسنده زن اروپایی

منبع
ايران
بروزرسانی
زنان روزگار قاجار به روایت نویسنده زن اروپایی
ايران/ «...پيشگويي اين مسأله که در آينده در مورد پيشرفت فکري دختران چه پيش خواهد آمد، کار مشکلي است. لکن بي‌گمان به‌ندرت مي‌تواند حرکتي واپس‌گرا داشته باشد و هزاران دختري که اکنون مدرسه مي‌روند چون مادران خويش در سن هشت يا نه سالگي ازدواج خواهند کرد و زماني که تن به زناشويي دهند براي مقابله با مسائل زندگي و انجام مسئوليت‌هاي ناشي از آن آمادگي بيشتري خواهند داشت. به علاوه آرزو خواهند داشت که دخترانشان تحصيل کنند و پسرانشان، همسران تحصيلکرده بگيرند...». خانم «کلارا کوليور رايس» نيز مانند بيشتر اروپايياني که از روزگار صفويه تا به قاجار به ايران سفر کرده بودند نسبت به اينکه آيا زنان ايراني آينده روشني در پيش روي خود دارند، با ديده ترديد مي‌نگريستند. اما به اين نکته اذعان مي‌کردند که دريچه‌هايي از تحول و تغييراتي بزرگ درون زنان، براي شوق به آموختن سواد و ادامه تحصيل نسبت به شوهر کردن باز شده است. زنان ايراني در روايت‌ها و اسناد و منابع تاريخي نسبت به مردان به دلايل مختلفي هميشه در حاشيه بوده‌اند و توجه چنداني به آنان نمي‌‌شده است. اما اين مسأله دليلي بر اين نيست که آنان هيچ نقشي در تحولات و تغييرات تاريخي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و...نداشته‌اند و هميشه در چهارديواري خانه و حرمسراها پنهان بوده و کاري از آنان برنمي‌آمده و تأثيري بر جامعه ايران نداشته‌اند. تأثيري پر رنگ حتي در حاشيه در واقع مي‌توان به جرأت گفت، گاهي در مواردي تأثير زنان در تحولات و تغييراتي که در جامعه ايران رخ داده است، بسيار بيشتر از مردان آن روزگار بوده است، تا جايي که مي‌توان رد پاي پر رنگ آنان را در برگ‌‌هاي تاريخ يافت، آنهم تاريخي که هميشه زنان را در حاشيه ديده و حتي به طور کلي نديده است و اين نشان مي‌دهد با چه قدرتي آن زنان توانسته‌اند حضور خود را پر رنگ کنند. آينده زنان ايراني در سفرنامه‌هاي اروپاييان همانطور که بارها اشاره شده است انقلاب مشروطه و اتفاقات پي آن دريچه‌هاي روشني به روي زنان باز کرد و البته بهتر است گفته شود زنان خود اين دريچه‌ها را به سختي براي خود گشودند. اما نکته جالب در اين است که در ميان آثار سياحان و مسافران اروپايي کم‌تر به وجود چنين زناني اشاره شده است و اگر هم صحبتي از پيشرفت دنياي زنان آورده‌اند بيشتر مانند خانم کلارا رايس به آغاز يک تحول و تغييراتي درون زنان اشاره شده و سعي کردند اندکي اميدوار باشند که شايد آينده زنان در ايران روشن باشد. نگاهي بدبينانه و نااميدکننده به ايران در صورتي که در مقايسه با همان منابع و اسناد و نوشته‌هاي تاريخي خودمان که وجود زنان در بيشتر مواقع ناديده گرفته شده است، از زنان موفق اديب و شاعر و حتي سياستمدار در همان روزگاري که اين سياحان در ايران بوده، روايت کرده‌اند. به هر حال قابل تأمل است اين نگاه کلي و بدبينانه اروپاييان به دنياي زنان در روزگاري که آن مسافران به دلايل مختلف به ايران سفر کرده‌اند و البته قابل تأمل است چرا که با کمي مطالعه مي‌توان يافت بيشتر آنان در اين سفرها دنبال منافع کشورشان بوده‌اند. تحمل هر گونه تحقير و سرزنش اما در اين ميان مي‌توان گاهي جملاتي مثبت نسبت به دنياي زن حداقل در روزگار قاجار در نوشته‌هاي اين سياحان يافت که البته به دور از تحقير هم نيست. براي مثال خانم «ماري شيل» همسر وزير مختار انگليس در زمان ناصرالدين شاه اينچنين نوشته است:«...زنان ايراني مهارت فراواني در تحمل هرگونه تحقير و سرزنش دارند. زنان طبقه‌ مرفه معمولاً باسوادند و با شعر و ادب مملکت خويش آشنايي دارند. اغلب آنان قرائت قرآن – نه معني آن را – مي‌دانند. در ميان زن‌هاي ايل قاجار و بخصوص خانواده سلطنتي، تعداد افراد باسواد خيلي زياد است و اکثر آنها مکاتبات خود را شخصاً و بدون کمک ميرزاها مي‌نويسند...». آشنايي با ادبيات و روخواني قرآن يکي ديگر از سياحان و خاورشناسان آلماني به نام«هيزيش بروگش» در مقايسه زنان ايراني با زنان عثماني در روزگار ناصرالدين شاه نوشته است:‌«...زنان ايراني توانايي خواندن و نوشتن و روخواني از قرآن را داشتند و حتي زناني بودند که با ادبيات کشور خود آشنا بودند و شعر هم مي‌گفتند اما در ميان زنان عثماني چنين افرادي ديده نمي‌شد...» البته منظور از اين زنان باسواد بيشتر مربوط به طبقه مرفه و درباري بوده‌اند، چرا که بواقع زنان طبقات پايين سواد خواندن و نوشتن نداشته‌اند. جمعيتي نه چندان قابل توجه و چشمگير به گفته «بنفشه حجازي» پژوهشگر تاريخ:«در اين عصر زنان با توجه به وضعيت اقتصادي و پايگاه فرهنگي اجتماعي خانواده‌هايشان...در مسير سوادآموزي قرار داشتند. ولي اين مسأله با توجه به جمعيت زنان چندان قابل توجه و چشمگير نبوده و در واقع همگاني نبوده است. در همين گروه نيز زنان که بيشتر صبغه مذهبي داشته و گاه تنها شامل خواندن بوده و نه نوشتن که توسط پدران، برادران، عموها و اعضاي خانواده صورت مي‌گرفته است...». تنها اثر باقي مانده از «آذر» حتي در اواخر صفويه نيز با توجه به وجود نشانه‌ها و اسنادي مي‌توان پي برد که امکان تحصيل براي زنان وجود داشته و در حال پيشرفت بوده که البته باز دايره آموختن آنان در حوزه علوم ديني و قرآن بوده است. در روزگار افشاريه و زنديه نيز ما شاهد وجود زناني باسواد، عالم و عابد و حتي هنرمند نقاش بوده‌ايم که از جمله آنها مي‌توان به زني به نام «آذر» اشاره کرد که به گفته بنفشه حجازي نويسنده کتاب «تاريخ هيچ‌کس»درباره اين زن در تاريخ آمده است: «... وي در نقاشي منظره و چهره‌پردازي مهارت فراوان داشته. تنها اثر رقم اين هنرمند قلمدان مصوري است که روي آن تصوير حضرت عيسي و زن و مردي به حال احترام در برابر ايشان ايستاده‌اند نقاشي شده و...». آينده مدارس زير نفوذ انديشه‌هاي غربي خوشبختانه در روزگار قاجار به دلايلي شاهد نمونه‌هاي زيادي از اين زنان هستيم که در منابع و اسناد تاريخي از آن روايت شده است، در صورتي که توضيح داده شد در بيشتر آثار سياحان و اروپاييان اشاره‌اي به وجود چنين زناني نشده و بيشتر به صورت کلي درباره وضعيت زنان نوشته شده است و البته گاهي نيز همراه با اغماض‌گويي‌ و بدبيني‌هايي است، تا جايي که حتي بخش اميدوار اين گروه از اروپاييان هم معتقد بودند که مدارس ايراني در سال‌هاي آينده زير نفوذ انديشه‌هاي غربي قرار خواهد گرفت. تحصيل در مدرسه غربي تدريس در مدرسه ايراني اين نظر مربوط به خانم رايس است که موقعيت مدارس ايران بعد از روزگار احمد شاه قاجار را اين‌طور پيش‌بيني مي‌کند:«...کتاب‌هاي درسي در حال افزايش است و گرچه به نظر ما با مهارت تمام آماده نشده‌اند، معلمان و شاگردان بومي آنها را دلپسند مي‌شمارند. بسياري از معلمان مدارس دولتي دختران بزرگ‌تري هستند که خود در مدارس مبلغان مذهبي به تحصيل اشتغال دارند و بالطبع روح کلاس را به کلاس‌هاي ديگر منتقل مي‌کنند. مدارس غربي راه را گشوده‌اند و آموزش و پرورش ايران در سال‌هاي آينده زير نفوذ انديشه‌ها و شيوه‌هاي غربي خواهد بود...». ‌ باسواد شدن در همان اندروني‌ها اگرچه نمي‌توان منکر اين واقعيت شد که راه‌اندازي مدارس و مراکزي توسط اروپاييان در ايران نقش تأثيرگذاري در آگاهي زنان و گرايش آنان به آموختن سواد نوشتن و خواندن داشته است، اما زنان بسياري داريم که به دور از تمام اين آموزش‌ها حتي در همان محيط بسته اندروني و حرمسرا سواد خواندن و نوشتن آموخته و هنرمندان قابلي شده‌اند که آثار بعضي از آنان خوشبختانه به دست نسل امروز رسيده است. باسواد بودن زنان اطراف ناصرالدين شاه شايد بهترين دوران که چنين زناني را در خود داشته است و براي امروز آشنا است روزگار ناصرالدين شاه است. در واقع اکثر زناني که در اطراف اين مرد بوده‌اند حتي همسر و دخترانش سواد خواندن و نوشتن داشته و حتي آثاري از خود بر جاي گذاشته‌اند. يکي از زنان همان «تاج‌السلطنه» دختر شاه ناصري است که به دختر شورشي در تاريخ مشهور است. زني که حتي در برابر ظلم‌هاي پدر و برادرش مظفرا‌لدين شاه اعتراض‌هايي داشته و آنها را مکتوب کرده است. نامه‌‌اي به خط مادر اميرکبير ايران جالب است بدانيم از جمله اين زنان که کم‌تر در تاريخ به آن توجه شده است و سواد خواندن و نوشتن داشته است، مادر پسري معروف به امير کبير ايران است. با مطالعه نامه‌اي از «فاطمه سلطان» که بعد از مرگ پسرش نوشته و برجاي مانده است، مي‌توان با مطالعه به سطح سواد و آگاهي اين بانوي بزرگ پي برد:«...همه رفتند. باز هم من ماندم. گرفتارم. کسي به دادم نمي‌رسد. اکبربيک که آمده آنجا زود روانه کنيد بيايد. يک آدم خودتان بفرستيد. دستورالعمل بفرستيد مرا از تهران بيرون کنند. شب و روز به گريه‌زاري گرفتارم. زود زود هر کس آمدني است، بفرستيد...». مکتوب کردن قرآن به دست«ضياءالسلطنه» دختران فتحعليشاه نيز که نسل آنان تا زمان شاه ناصري هم حضور داشتند به جهت سواد و شاعر و هنرمند بودن، معروف هستند. يکي از آنان «ضياءالسلطنه» بود که به گفته نديمه حرمسراي ناصرالدين شاه شاعره‌اي بوده و خط زيبايي داشته، تا جايي که قرآن را با آن خط زيباي خود مکتوب کرده است. در اين ميان بد نيست چند بيت از اين زن که همسر وزير امور خارجه آن زمان هم بوده بخوانيم: اگر به باد دهم زلف عنبر آسا را به دام خويش کشم آهوان صحرا را وگر ز لطف نظر افکنم بع عظم رميم دوباره زنده کنم نفخه مسيحا را علت بي‌اهميتي سياحان به زنان باسواد بردن از نام اين زنان و شرح زندگي آنان خود کتابي است که مجال آن در اين چند سطر نمي‌گنجد. نکته قابل تأمل در اين ميان اين است که چرا در بيشتر آثار سياحان و مسافران اروپايي اين زنان حضور نداشته‌ و به روايت زندگي آنان حتي در حد چند جمله نپرداخته‌اند، چرا که وقتي آنان به جزئي‌ترين اتفاقات و آداب و رسوم مردم ايران و حتي زنان به طور جداگانه پرداخته‌اند، معرفي اين زنان با توجه به آمار بي‌سوادي در آن روزگار برايشان کم اهميت بوده است؟ نفوذ قدرتمند «مهدعليا» در سفرنامه‌ها البته در اين ميان زني هست که در سفرنامه‌هاي سياحان اروپايي بخصوص آناني که مانند «مري شيل» فرصت حضور در حرمسرا را داشته‌ و از نزديک با وي در ارتباط بودند نتوانسته‌اند از ويژگي‌هاي اين زن چيزي ننويسند. زني مقتدر و سياستمدار و البته با سواد و اهل کتاب و شعر، زني که چهل روز بر ايران بعد از مرگ همسر حکومت کرد تا تاج سلطنت را بر سر پسرش ناصرالدين ميراز بگذارد. زني باسواد، شاعر، هنرمند و سياستمدار «مهدعليا» زني باسواد که به زبان فارسي و صرف و نحو عربي تسلط داشت. شعر نيز مي‌سرود و حتي برخي از شاعران و اديبان معاصرش وي را ستوده‌اند. فهرست کتابخانه خصوصي او گواه علاقه اين زن به کتاب، بويژه کتاب‌هاي تاريخي و ديني است. مهدعليا را در خوشنويسي، بويژه در خط شکسته و نستعليق و چليپانويسي، صاحب جايگاه شمرده‌اند. وي در هنرهاي گلدوزي و نقاشي نيز مهارت داشته است. زنان ايراني هوشمند و هوشيارند البته ناگفته نماند «کلارا رايس» با آنکه نسبت به وضعيت آن روز زنان که هم دوره با آخرين روزهاي سلطنت قاجار بوده است، خوشبين نبوده اما در بخشي از سفرنامه خود از زنان ايران به‌عنوان زناني باهوش و هوشيار ياد کرده است. زناني که مي‌توانند با تلاش خود راه ناهموار را هموار کرده و براي خود آينده‌اي روشن بسازند:«...زنان ايراني هوشمند و هوشيارند، کار مايه آنان در طي نسل‌ها ذخيره گشته است. صاحب نفوذند. تنها چيزي که لازم دارند اين است که بياموزند چگونه نيروهاي خود را در راه تعالي جماعت زنان مورد استفاده قرار دهند...». نويسنده:زهره شريفي ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره