تابناک با تو/ اگر يکي از زنها يکبار در سوت خود بدمد، به اين معناست که «مورد مشکوک» را جايي ديده، اگر دوبار در سوت بدمد به اين معناست که جمع شويد تا به دنبال مظنون بگرديم و اگر سه بار سوت نواخته شود، معنايش «خطر» است؛ سريع بيرون دويده و دور هم جمع شويم.
آن شبي که بالاخره «مظنون موردنظر» گير افتاد، زني ۳ بار در سوت دور گردن خود دميده بود.
ماجرا از آنجايي شروع شد که در شهر خوآرز مکزيک، روزي زني که مادر دست تنها بود در خانهاش مورد تجاوز غريبهاي قرار گرفت. مرد، ابتدا وحشيانه به اين زن تجاوز کرد، تن او را زخمي و فرار کرد. تن مجروح زن را به بيمارستان رساندند، اهالي محله و شهر وحشتزده بودند. اما تلخي بيشتر اينجا بود که اين اولينباري نبود که اين غريبهي متواري به زني حمله و تجاوز کرده بود. بعد از اين اتفاق، چند زن ديگر نيز جرات خود را جمع کردند، پا پيش گذاشتند و اعلام کردند که در سالها و ماههاي گذشته غريبهاي به آنها نيز وحشيانه تجاوز کرده و فوري پا به فرار گذاشته است. آنها، اما از ترس چيزي نگفته بودند. در خوآرز هم مثل بسياري از ديگر نقاط جهان، حرف زدن از تجاوز «تابو» است و زن در نهايت چيزي هم بدهکار ميشود!
زنها از همان ابتدا به تلخي ميدانستند که به پليس که هم درگير فساد است و هم مردسالار، چندان اميدي نيست تا واقعا انرژي بگذارد و جدي به دنبال پيدا کردن اين متجاوز فراري باشد. زنها، اما حاضر نبودند ديگر با اين وحشت مدام که نکند طعمهي بعدي باشند، روز را شب کنند. چه کردند؟ خودشان دست به کار شدند. بررسي آنها نشان ميداد که متجاوز در دو محلهي بزرگ شهر پرسه ميزند و طعمههاي خود را در اين دو محله انتخاب ميکند. زنها تصميم گرفتند در اين دو محله گارد نگهباني راه بيندازند و زناني که ساکنان اين محلهها هستند، زيروبم فعاليتهاي محله را به دقت زير نظر بگيرند.
گارد محل در ابتدا ۶۰ نيروي داوطلب داشت، کمکم تعداد نيروها به ۱۳۰ نفر رسيد. زنها از همان ابتدا سراغ مردان محلهها هم رفتند و از آنها خواستند تا نيروي داوطلب در گارد باشند و به آنها کمک کنند. تعداد مرداني که داوطلب شدند، کم نبود. در اين دو محله اکثر مردان در يکي از کارخانههاي نزديک و در شيفت شب کار ميکردند. متجاوز زنجيرهاي هم اغلب شبها به خانهها حمله برده و به زنان تجاوز ميکرد؛ بنابراين بيشتر مسئوليت پاييدن محله در شب بود و برعهدهي خود زنان.
زنها براي پاييدن محلهها در شيفت شب چطور آماده شدند؟ چاقوهاي آشپزخانه را تيز کردند و دم دست گذاشتند، کلاه بيسبال تهيه کردند و از همه مهمتر پولها را روي هم گذاشتند و تعداد زيادي سوت خريدند. هر زن، ۲۴ ساعت شبانهروز سوتي دور گردن داشت و همه قاعده را ميدانستند که يک بار دميدن در سوت چه معنايي دارد، دو بار يعني چي و وقتي سه بار سوت را شنيدند بايد چه کنند.
نزديک به يک سال بعد از شروع به کار گارد محلهها، شبي يکي از زنان سايهي مردي را ديد که از پشتبام خانهاي در حال فرار است. سايهي مرد بعد از ديوار پايين پريد و پشت يک دکهي تاکو فروشي قايم شد. زن سه بار در سوت خود دميد، زنان سراسيمه از دهها خانهي محله با چاقوهاي آشپزخانهي خود بيرون ريختند. مرد متجاوز از هر طرف که ميخواست فرار کند، راه فراري باقي نمانده بود و زنان خيلي زود او را گرفته و دست و پاهايش را بستند. خيلي زود زناني را که مورد تجاوز قرار گرفته بودند، خبر کردند. زنها فوري متجاوز را شناسايي کردند: اين همان مردي بود که وحشيانه به آنها حمله و تجاوز کرده و جسم و روان آنها را زخمي کرده بود.
زنها مرد متجاوز را تحويل مقامات پليس دادند و به کابوس پايان دادند. بعد، اما ديدند حيف است اين گارد محله و توانايي و همبستگي و کارکردش از بين برود و باقي نماند. حالا ديگر شمار نيروهاي داوطلب گارد محله به پرشماري سابق نيست، اما گارد برقرار است و همچنان در شيفتهاي مختلف، احوال محله را زيرنظر دارند و موارد مشکوک (از آزار جنسي تا کيفقاپي و دزدي) را فوري به اطلاع هم رسانده و دستبهکار مقابله ميشوند. هنوز هم سوت، مهمترين ابزار آنهاست تا يکديگر را خبر کنند. هرچند اين روزها با فراگير شدن شبکههاي اجتماعي، زنان اين دو محله يک صفحهي فيسبوک هم راه انداختند و آنجا يکديگر را در جريان اخبار اشياي گمشده در محل، دزدي، مشکوک شدن به خشونت و کتک خوردن زني از شوهر و … ميگذارند.
تلاش اين زنان، بار ديگر آرامش و امنيتي نسبي را به محلهها برگرداند. امنيت و آرامشي که مدتها بود به «روياي دوردست» تبديل شده بود. تلاش موفق آنها بالاخره نظر مثبت مقامات محلي را هم جلب کرد. چهار سال بعد از اينکه زنها هراسان دور هم جمع شدند، سوتها را دور گردن انداختند و عزم را جزم کردند تا متجاوز سريالي را گير بيندازند، حالا با بودجهي دولتي بالاخره يک «مرکز زنان» کوچک در محله راه افتاده. جايي که زنان دفتر و دستک محقر، اما مفيدي دارند تا با برنامهريزي بهتر و کارآمدتر، محلهي خود را امنتر، آرامتر و بهتر کنند. محلهاي در قلب استاني که يکي از بالاترين آمار «زنکشي» در مکزيک را دارد و همزمان فرهنگ ريشهدار «مصونيت از مجازات» براي مردان زنکش در اين منطقه بيداد ميکند.
بازار