خراسان/ مادري کردن به ويژه زماني که کودکان کم سن و سال هستند، در کنار شيرينيهاي خاص خودش، محدوديتهايي را نيز به دنبال دارد. نداشتن زمان براي فعاليتهاي لذتبخش شخصي، کمبود وقت براي تقويت تواناييها و مهارتها و البته محدود شدن روابط اجتماعي و رفت و آمد کم با دوستان از جمله اين مواردند. واکنش همه مادران در قبال اين محدوديتها يکسان نيست؛ برخي به واسطه قرار گرفتن در چنين موقعيتي ممکن است احساس فشار زيادي کنند و حتي علايم افسردگي و اضطراب شديدي در اين وضعيت در آن ها مشاهده شود و توان پيدا کردن راه برونرفت از اين وضعيت را از دست بدهند اما در مقابل برخي مادران به دنبال تغيير در اين وضعيت و فراهم آوردن شرايطي هستند که بتوانند همراه با فرزند خردسالشان در جمعهاي دوستانه حضور يابند و در کنار آن توانمنديهاي خود را نيز تقويت کنند. در اين پرونده معرفي کوتاهي از مستند مادرانه خواهيم داشت؛ مستندي که به تلاشهاي گروهي از همين مادران ميپردازد. براي کسب اطلاعات بيشتر درباره اين مستند و موضوعاش، مصاحبه کوتاهي با کارگردان اين مستند، «عليرضا باغشني» داريم و از يکي از پايهگذاران دورهميهاي مادرانه، «محبوبه اسماعيلزاده» نيز از فوت و فن استمرار داشتن اين جلسات پرسيدهايم.
در کنار آن، ايدههاي ديگري را که ميتواند به مادران فرصت دهد تا با همراهي فرزندانشان به فعاليتهاي آموزشي، ورزشي و تفريحي بپردازند مرور خواهيم کرد و البته براي آنهايي که هنوز به ضرورت چنين فعاليتهايي مجاب نشدهاند، فهرستي کوتاه از مزيتهاي اين فعاليتها تهيه کردهايم.
نگاهي به مستند «مادرانه»، که روايتگر تلاش گروهي از مادران براي رشد خود و فرزندانشان است
بياييد با ايدهاي خوب آشنا شويم
مستند مادرانه که در اسفند 97 و همزمان با روز مادر رونمايي شد، داستان مادراني را روايت ميکند که با برگزاري دورهميهاي منظم در پي حمايت از همديگر و ايجاد فضايي براي رشد خود و البته فراهم کردن فضايي شاد و مفرح براي کودکان برآمدهاند. در اين مستند ما با ويژگيهاي مثبت اين حرکت که باعث شده اين برنامه بتواند به صورت منظم در طول زمان برگزار شود، آشنا ميشويم؛ اينکه برنامهها ساده و بدون تکلف هستند. همه شرکت کنندگان در برپايي آن، از پذيرايي تا شستن ظروف و منظم کردن خانه صاحبخانه مشارکت مي کنند و البته تلاش دارند تا پيش از هر دورهمي، برنامه مشخص و دقيقي براي آن در نظر بگيرند تا از اين زمان حداکثر استفاده را داشته باشند. بخشي از برنامههايي که در اين دورهميها اجرا ميشود عبارت اند از: بازيهاي مادران و کودکان، برنامههاي تفريحي به منظور کسب نشاط و آرامش، آموزش و استفاده از تجربيات مادران گروه در زمينههاي مختلف، حمايت عاطفي و رواني مادران از همديگر در زمان گفتوگو، تشويق به کتاب خواني با امانت دادن کتاب، برنامههاي تبادل لباس يا ديگر وسايل کودک که به صرفهجويي و البته فرهنگ مصرف پايدارتر و بهتر منجر ميشود. اين برنامه ابتدا توسط شش مادر در تهران آغاز شد و سپس در طول زمان گسترش يافت. حالا در محلات مختلفي از تهران حدود 10 گروه مادرانه تشکيل شده است. در برخي شهرهاي ديگر مانند مشهد، قم و کرمان نيز چنين گروههايي فعاليت دارند البته اگر شما تمايل به اجراي چنين برنامهاي داريد، لازم نيست به دنبال پيوستن به گروههاي قديمي باشيد، ميتوانيد مستند مادرانه را در سايت ammaryar.ir تماشا کنيد، از آن ايده بگيريد و با مادراني که در اطراف خود سراغ داريد، آن را اجرايي کنيد. البته اگر در فکر اجراي چنين ايدهاي هستيد، پيشنهاد ميکنيم حتما نکاتي را هم که خانم اسماعيل زاده، از پايهگذاران اوليه جمعهاي مادرانه، در مصاحبهشان مطرح کرده اند در نظر داشته باشيد.
يکي از اعضاي اصلي گروه مادرانه از چالشهايي ميگويد که مادران بايد در وقت اجراي اين ايدهها در نظر داشته باشند
راز استمرار دورهميهاي مادرانه
«محبوبه اسماعيلزاده» از مادران پايهگذار دورهميهاي مادرانه است؛ مادري با دو فرزند پسر هفت و چهار ساله که تجربه حضوري شش ساله در اين جلسات را دارد. از خانم اسماعيلزاده از تجربه شرکت در اين جلسات پرسيديم؛ اينکه اگر مادران ميخواهند چنين جمعهايي را تشکيل دهند بايد حواسشان به چه چالشهايي باشد. در کنار آن ايشان به يکي از ويژگيهاي خاص چنين دورهميهايي اشاره کرده است که شايد در نگاه اول برخي به آن بيتوجه باشند.خانم اسماعيل زاده معتقد است:
حواستان به اين چالشها باشد!
اولين نکته مربوط به سن کودکان است. بچههاي زير هفت سال نوسانهاي روحي تربيتي زيادي دارند و فضايشان نامشخص است؛ زماني کودک خوشحال است و کمي بعد بهانهگير. از طرفي طي دوران رشد، ويژگيهاي کودکان تغييرات زيادي ميکند؛ در شيرخوارگي نياز به توجه متفاوتي دارند و با افزايش سن، احساس مالکيت در آنها رشد مي کند و ميتواند چالش ايجاد کند. اگر مادري نتواند با اين موضوع همراهي کند، کار برايش دشوار مي شود و ناچار است در خانه بماند. در حاليکه مادر بايد بداند اين چالشها براي همه پيش ميآيد و مهم است که او از آنها آگاهي داشته باشد و براي آنها راه حل پيدا کند. در چنين جمعهايي چنين چالشهايي ميتواند تشديد شود. براي پيشگيري، ما تلاش ميکنيم اولويت را به نيازهاي زيستي کودکان بدهيم چرا که به عنوان مثال گرسنگي آن ها خودش به درگيريها دامن ميزند اما بالاخره کودکان با هم دعوا مي کنند و گلاويز ميشوند. اين وسط خيلي مهم است که مادر اين موارد را طبيعي بداند و آن را به چالش جديدي تبديل نکند اما چطور ميشود مانع از درگير شدن مادران در اختلافات کودکان شد؟ در جمعهاي ما يکي از مولفههاي خيلي مهم، «مادري کردن در حق بچههاي همديگر» است. يعني وقتي داريم در اين جمع حاضر ميشويم، در نظر ميگيريم که قرار است به بچه ديگري به اندازه فرزند خود محبت کنيم. کسب اين هويت اهميت زيادي دارد. ما در جلسات خودمان اين موضوع را دايم به خود تذکر ميدهيم.
نکته دوم توجه به نيازهاي مادر است. وقتي مادر کودکش را در جمعي همراهي ميکند، بالاخره بعد از مدتي اين سوال برايش مطرح ميشود که اين فعاليت چه دستاوردي براي من دارد؟ يکي از تفاوتهاي ما با جمعهاي مادر-کودک معمول اين است که خود مادر هم براي ما مهم است. اين که مادر رشد کند، مهارتي پيدا کند و ... . در اين فرايند مادر بايد احساس کند که دارد کار مفيدي انجام ميدهد و حضورش دستاوردهايي براي خود او نيز دارد. توجه به اين موضوع، به استمرار اين جلسات کمک ميکند.
ويژگي خاص جمعهاي ما
يک مسئله در اين روزها اين است که وقتي من مادر ميشوم، ميبينم که ظرفيتهاي حضور اجتماعيام را دارم اما در عين حال براي من ديده نشده که در کنار نقش مادري، نقشهاي ديگر خودم را هم دنبال کنم. در نتيجه اين وضعيت برخي مادران ناچارند قيد حضور اجتماعي يا حتي تحصيل را بزنند و در مقابل برخي ناچارند کار تربيت فرزندشان را به ديگري بسپارند اما براي ما مهم بود که در اين جمع همه اين هويتهاي زنانه کنار همديگر ديده شود. راستش براي ما امکان اين بود که مربي از بيرون دعوت کنيم و فضايي شبيه مهد با يک مربي مستقل، براي بچهها ترتيب دهيم اما نگاه ما اين نبود و ما ميخواستيم خودمان هم رشد کنيم و تواناييهاي جديدي را به دست آوريم. به عنوان مثال اين که من به عنوان مادر ياد بگيرم چطور با بچه بازي کنم، برايش کتاب بخوانم و حتي چطور در زمان حضور فرزندم، کاري مرتبط با ديگر نقشهاي خودم (مانند درس خواندن، نوشتن يا هر نوع فعاليت اجتماعي ديگر و ... ) را پيش ببرم.
اين فعاليتها براي همه قابل اجراست
درخصوص مستند مادرانه گفت و گوي کوتاهي با کارگردان اين مستند انجام داديم. «باغشني» درباره هدف از ساخت اين مستند و ضرورت به تماشا نشستن آن، ميگويد: «هدف از تهيه اين مستند بيشتر اين بود که مادران با اين ايده آشنا شوند و به واسطه آن، مادران همفکر چنين گروههايي را راهاندازي کنند. چون اين گروهها در واقع کارهاي خارقالعادهاي انجام نميدهند. فعاليتهاي آنها در دسترس و براي همه اجرا شدني است. شايد مهمترين بخش اين باشد که مادران در همسايگي، محيط کار، مسجد محل يا موقعيتهاي ديگر همديگر را شناسايي و بتوانند اين ايده را با توجه به تواناييهايشان اجرايي کنند.»
باغشني درباره بازخوردهاي اين مستند و واکنشها هم ميگويد: «بازخوردها به اين کار، خوب بود. بسياري از اين ايده خوششان آمده بود و از اين که اين ايده توانسته اجرايي شود، خوشحال شده بودند. افرادي با ديدن اين مستند به فکر راه انداختن چنين فعاليتهايي در شهر خودشان بودند و افرادي هم به دنبال اين بودند که بتوانند با اين گروهها ارتباط برقرار کنند.»
5 فرصت طلايي هم براي مادران و هم براي کودکان
هدف غالب برنامههايي از اين دست، مجهز کردن مادران به توانمنديهايي است که به آنها اعتماد به نفس بيشتري بدهد و زمينه آموزش مهارتها و دانشي را که آنها براي تربيت فرزند لازم دارند فراهم کند.در کنار آموزش مادران، البته اين برنامهها فوايد ديگري هم براي مادران و هم فرزندان آنها دارد:
1- مادري کردن کار آساني نيست. فشار ناشي از وظايف روزانه از سويي و محدوديتها در روابط اجتماعي و نداشتن حمايت عاطفي لازم از سوي ديگر، باعث شده در برخي مطالعات بيش از 20 درصد مادران داراي کودکان خردسال، نشانههاي افسردگي داشته باشند. چنين فعاليتهايي با فراهم کردن حمايت عاطفي- رواني ميتواند ميزان افسردگي مادران را به شدت کاهش دهد.
2- تجربه نشان ميدهد مادراني که کودکان همسن دارند، از همدلي بيشتري درباره همديگر برخوردارند و در چنين روابطي کمتر شاهد رفتارهايي چون سرزنش يا تحقير هستيم. در نتيجه چنين وضعيتي مادران جوان غالبا تمايل دارند سوالات خود را از مادراني که در وضعيت مشابه هستند، بپرسند. چنين جمعهايي به مادران اين فرصت را ميدهد تا بدون نگراني از قضاوت اجتماعي سوالات خود را بپرسند و اطلاعات خود را افزايش دهند.
3- کاهش تعداد کودکان در هر خانواده و حتي در هر فاميل، باعث شده بسياري از کودکان فرصت بازي با همسالان خود را از دست بدهند. اين موضوع نيز باعث شده فرصت آموختن مهارتهاي اجتماعي براي آنها با محدوديت مواجه شود. جمعهايي از اين دست، فرصتي ويژه براي کودکان در پيدا کردن همبازي و دوست است.
4-يکي از عوامل اصلي که مادران آموختن و رشد شخصيشان را بعد از بچهدار شدن رها ميکنند، نگراني آنها از بابت فرزندشان است. فراهم کردن موقعيتي که مادر بتواند در شرايطي که خيالاش از فرزندش راحت است، آموزش ببيند، ميتواند به او اين فرصت را بدهد تا در کنار مادري کردن، خودش را نيز فراموش نکند.
5- و در نهايت بسياري از مادران جوان اين روزها گلايه دارند که زحمات آنها کمتر ديده مي شود و همين موضوع فشار رواني به آنها را افزايش ميدهد. دريافت حمايت اجتماعي از افرادي که داراي موقعيت مشابه هستند و از دشواريهاي کار اطلاع دارند، يکي ديگر از فوايد چنين برنامههايي است.
از ورزش و تفريح تا آموزش
جداي از ايده دورهميهاي مادران و فرزندان، مشابه آن چه در مستند مادرانه نمايش داده شده است، اين روزها روشهاي ديگري نيز براي توانمندسازي مادران با همراهي فرزندانشان در ايران و ديگر نقاط دنيا استفاده ميشود. برخي از اين روشها شناختهشدهترند و ممکن است شما نيز در اطراف خود بتوانيد مشابه آنها را پيدا کنيد اما براي برخي ديگر شايد لازم باشد خودتان آستين بالا بزنيد.
کلاسهاي ورزشي مشترک مادر و کودک: اين روش در تمام رشتههاي ورزشي امکانپذير نيست اما در برخي رشتهها نه فقط امکانپذير است که بسيار هم پرطرفدار است؛ مانند يوگا و شنا. يکي از مزيتهاي مهم اين روش، پيدا کردن تجربه مشترک مادر و کودک است. در سالهاي اخير اين روش در ايران گسترش خوبي يافته است، البته محدوديت اصلي زماني پيش ميآيد که کودک پسر است و در نتيجه امکان فعاليت مشترک با مادر را در برخي مکانها ندارد.
کلاسهاي ورزشي همزمان: اين روزها باشگاههاي زيادي که در اين زمينه خدماتي را ارائه ميدهند، يکي ديگر از اين گزينههاست. در اين روش مادر در رشته ورزشي دلخواه و کودک نيز در رشتهاي ديگر به فعاليت ميپردازند.باشگاههايي که بخش مردان و زنان آنها همزمان فعال است، براي مادران داراي فرزند پسر، گزينه بسيار خوبي محسوب ميشود اما پيدا نکردن تجربه مشترک، نقطه ضعف اين روش است.
برنامههاي يک روزه تفريحي- آموزشي: اين برنامهها که با شرکت مادران و فرزندان برگزار ميشود، اين روزها مورد استقبال بسياري از خانوادهها قرار گرفته است. مهمترين ايراد اين روش موقت بودن آن است؛ اين که مادران فرصت برقراري رابطه عميقتر با ديگران برايشان بسيار محدود است و کودکان نيز ممکن است در اين زمان نتوانند دوست پيدا کنند.
مهدهايي در اتاق کناري: کلاسهاي آموزشي براي مادران و در کنار آن داير کردن مهدهاي کودک چند ساعته در همان ساختمان براي مراقبت از فرزندان، يکي از ايدههاي پرطرفدار در برخي کشورهاست. اين روش به ويژه براي مادران داراي فرزند زير سه سال بسيار مناسب است.
نويسنده : نرگس عزيزي | روزنامهنگار
بازار