پرداد/ اطفال همواره به والدين توصيه مي کنند به معناي جملات و پيامهايي که در حرفهاي خود به کودکانشان ميدهند، بيشتر فکر کنند. در اين گزارش به بعضي از اين کلمات و جملاتي که شايد در ظاهر عادي و بيخطر باشند اما اثرات سوء بر رفتار کودکان در آينده خواهند گذاشت، اشاره ميکنيم:
تعريفهايي مثل «خيلي باهوشي!»، «خيلي خوشگلي!» و «خيلي نازي!»
گفتن اين دست جملات به کودک مانند «خيلي باهوشي» به اين معناست که مثلا تا همين دو سال پيش حتي به سختي صحبت ميکردي اما الان کلي پيشرفت کردهاي! بيان چنين جملهاي به کودک به وي شخصيت کاذبي ميبخشد که باعث ميشود سالها سرازيري رفته و به جاي پيشرفت از ساير همسالانش عقب بيافتد. بنابراين به جاي اينکه به کودک خود بگوئيد «تو بسيار ....»، بهتر است در عوض تلاشهايش را به اندازه و در حد منطقي ستايش کنيد. با وجود اينکه اين جملات افراطي سبب شکلگيري اعتماد به نفس در کودک ميشوند اما از سوي ديگر احتمال اينکه «ترس از اشتباه کردن» را در کودک تقويت کنند نيز افزايش خواهد يافت. اين جملات به ويژه در مواردي که درباره ظاهر کودکانمان صحبت ميکنيم اهميت و حساسيت بيشتري مييابند. مثلا وقتي به او ميگوييد «تو خيلي خوشگلي»، «خيلي جذابي» يا «خيلي نازي»، شايد گفتن اين جملات از سوي والدين طبيعي باشد اما اگر آنها اين جملات را دائما از دوستان و غريبهها بشنوند آيا اين مسئله طبيعي است؟ اگرچه بچههاي کوچک بايد اين جملات را از پدر و مادرشان بشنوند اما بايد حد و مرزي براي آن در نظر گرفت تا کودکمان نسبت به خودش، ديد مجازي و کاذب پيدا نکند.
حافظهات فوقالعاده است
اين جمله نيز يکي از برچسبهاي شخصيتي است که به کودک و آن هم در سنين خيلي پايين ميچسبانيم. يعني خيلي زودتر از اين که آنها در هر زمينهاي بهترين باشند، اين مسئله را به آنها القا ميکنيم و وقتي که عکس آن ثابت شود، کودک آن قدر اين موضوع را باور کرده است که تصور ميکند که ديگران اشتباه ميکنند و او واقعا حافظه فوقالعادهاي دارد.
چرا؟ چون من ميگم!
اين جمله هم يکي از جملاتي است که بايد به شدت از گفتن آن اجتناب کنيد. اگرچه گفتن اين جمله براي والدين راحتترين کار ممکن است اما به کودکان اجازه دهيد که بپرسند «چرا؟» و اين «چرا» معمولا يک جواب دارد و آن هم اين است که «براي اينکه صحيح و سالم بماني».دليل منطقي اينکه اجازه دهيم آنها دليل يک مسئله را بدانند اين است که اين حق طبيعي کودکان است که حتي از مقامات بلندپايه نيز سوال بپرسند. اين به اين معنا نيست که کودک ميتواند «بيادب» يا «نافرمان» باشد بلکه باعث ميشود وقتي دليل اصلي يک مسئله را فهميد، کمتر دچار اوقات تلخي و ناراحتي شود.
خيلي بچه بدي شدي
رفتار بد هميشه به معناي اين نيست که کودک، آدم بدي هم هست. پس در بيان اين جمله بايد تجديدنظر کنيد تا اين «بدبودن ذاتي» به کودک القا نشود.
گريه نکن
همه آدمها گريه ميکنند، پس بچهها هم از اين قاعده مستثني نيستند. پس با گفتن اين جمله باعث نشويد که کودک فکر کند احساساتي شدن يا بروز احساسات اشتباه است چرا که او هم يک انسان و داراي احساس است.
مثل دختربچهها رفتار نکن، مرد باش
يکي از سه جملهاي که هر مردي در زمان کودکي خود بيش از هرچيز ديگري آن را ميشنود همين جمله است: «مرد باش»!
«مرد بودن» به اين معنا نيست که کودک احساسات خود را قورت دهد. «مثل يک خانم رفتار کن» هم به اين معنا نيست که بايد مطيع، صبور و ساده باشد. پس حرف آخر اين است که به کودکتان بگوييد: خودت باش، همين!
عجله کن
با بيان اين جمله در واقع کودک را از خيلي از نعمتهاي زندگي محروم ميکنيم. مثلا اين فرصت را به او نميدهيم تا با خيال آسوده از پلهها پايين بيايد و به سمت در خروجي برسد، يا در مسير آمدن به داخل ماشين از هوا، منظره، گلها و صداي پرندگان و در نهايت از زندگي لذت ببرد. در واقع جواب اين سوال را بايد خودمان بدهيم که چرا هميشه عجله داريم؟ آيا اين به دليل ضعف ما در مديريت زمان نيست؟ پس کودک مسئول عجله ما نيست.