خراسان/ اوريانا فالاچي، خبرنگار مشهور ايتاليايي، درباره محمدرضا پهلوي، پس از ديدار و مصاحبه با وي، نوشتهاست: «اگر شاهي وجود داشته باشد که از او هميشه در رابطه با زنان صحبت شده، شخص محمدرضا پهلوي بودهاست!» گفته فالاچي، چندان به دور از واقعيت نيست. گزارشهاي متعدد و انکارناپذيري درباره ارتباط نامشروع پهلوي دوم، با زنان، از حدود 17 سالگي تا زمان مرگش، وجود دارد. شاه حتي هنگامي که تأهل اختيار کرده بود نيز، دست از هرزگي بر نميداشت و با دلالي افرادي که علاقه ويژه او را به اين کار ميدانستند، معشوقههاي متعددي را براي خودش دست و پا ميکرد. رفتارهاي بيبندوبارانه شاه باعث ميشد که همسرانش، پس از مدتي از وي بيزار شوند؛ حتي، هوسبازيهاي محمدرضاپهلوي، دليل اصلي تقاضاي طلاق و جدايي فوزيه بيان شده است. «ماروين رونيس» در کتاب «شکست شاهانه» مينويسد: «شاه يک زنباره معروف نيز بود. گفته ميشود که ملکه فوزيه از بابت مسائل عشقي مداوم او خشمگين بود و ملکه ثريا به دفعات او را تهديد کرد که اگر به زنبارگي خود در محافل خصوصي ادامه دهد، از او جدا خواهد شد. همه اين شواهد، گوياي آن است که شاه هيچگاه از ماجراهاي جنسي غيررسمي خود دست بر نداشته است.»
طلاق فوزيه
ازدواج محمدرضا پهلوي و فوزيه، دختر پادشاه مصر، يک ازدواج سياسي بود؛ اما عروس مصري رضاشاه، اين اميد را داشت که بتواند در کنار همسرش، روزگار خوشي را سپري کند. هنگامي که محمدرضا هنوز وليعهد بود، فوزيه از گوشه و کنار، خبرهايي درباره زنبارگيهاي او ميشنيد؛ اما حضور رضاشاه مانع از آن بود که کار به مرحله رسوايي برسد. با فرار پهلوي اول، همه چيز تغيير کرد. هنگامي که اشرف و شمس از همسرانشان جدا شدند و پارتيهاي شبانه با حضور زنان رنگارنگ در دربار رونق گرفت، فوزيه فهميد که کار بيخ پيدا کرده است. محمود طلوعي در کتاب «پسر و پدر»، گزارشي را از يک محفل شبانه در قصر شمس پهلوي آورده است که در آن، فوزيه شوهرش را در حال معاشقه با دختران مختلف ديد و دريافت که چرا وي به او بيتوجه است. در همين دوره بود که افشاي رابطه پهلوي دوم با دختري که نام خانوادگي وي «ديوسالار» بود، فوزيه را به کلي از همسرش نااميد کرد. حسين فردوست در خاطراتش، به اين رابطه و نقش «ارنست پرون» در افشاي آن نزد فوزيه، اشاره کرده است. «پرون» حتي با کمک يک سرهنگ ارتش، فوزيه را درِ خانه ديوسالار برد و با شليک گلوله به پنجره خانه، محمدرضا پهلوي را بيرون کشيد تا دستش رو شود. اين تنها موردي نبود که فوزيه با آن روبهرو شد.
مشتري مادام کلود
محمدرضا پهلوي پس از ازدواج با ثريا نيز، همان مشي پيشين را پي گرفت و حتي وقايعي مانند فرار از ايران در مردادماه 1332 هم، مانع از تداوم اين رويه نشد. آنچه رفتار پهلوي دوم را در اين عرصه وقيحانهتر ميکرد، اين بود که برايش تأهل يا عدم تأهل زنان، محلي از اعراب نداشت. «اسکندر دلدم» در خاطراتش مينويسد: «[شاه] هر وقت از زن شوهرداري خوشش ميآمد، در حضور شوهر آن زن از زيبايي همسرش تعريف ميکرد و آخر هم ميگفت: اگر شما شوهر نداشتيد، حتماً براي شام خصوصي دعوتتان ميکردم!» گاهي زيادهرويهاي پهلوي در هرزگي، يک رسوايي بينالمللي به وجود ميآورد. «دلدم» در خاطراتش مينويسد که در دوران ثريا، يک بار «برنا اگلي»، خواننده معروف اهل ترکيه، توسط رحيمعلي خرم، کابارهدار معروف که با مادر شاه سر و سري داشت، به ايران دعوت شد. «اگلي» که حاضر نبود خود را در اختيار شاه قرار دهد، به ضرب کتک خرم، به کاخ آورده شد و از سوي محمدرضا پهلوي مورد آزار و اذيت قرار گرفت. «اگلي» پس از بازگشت به کشورش، موضوع را فاش کرد و خواستار پيگيري شکايتش از شاه، توسط سفارت ترکيه در ايران شد؛ اما دربار ضمن تکذيب خبر، با دادن وجه هنگفتي به «اگلي»، دهان او را بست.

با اين حال، شاه بعد از مدتي، هوس دوستدخترهاي اروپايي به سرش زد. او پس از جدايي از ثريا و ازدواج با فرح، يکي از مشتريان هميشگي مؤسسه «مادام کلود»، يکي از سازمانهاي فحشاي بينالمللي در فرانسه، بود. دلالي ارتباط شاه با اين مؤسسه را، اسدا... علم برعهده داشت که خود او نيز، از اين معرکه، نصيبي ميبرد! گزارش ويليام شوکراس در کتاب «آخرين سفر شاه»، حقايق تکان دهندهاي را درباره اين ارتباط بيان ميکند. طبق گزارش او، زنان فاحشه ارسالي مادام کلود، در فرودگاه مهرآباد توسط يکي از کارمندان وزارت خارجه ايران مورد استقبال قرار ميگرفتند و طي سه روز اقامت در هتل هيلتون، آداب و نحوه برخورد با شاه را ميآموختند و سپس به ديدار وي ميرفتند. يکي از اين زنان به نام «آنژ»، چنان مورد توجه شاه قرار گرفته بود که وي را شش ماه تمام در ايران نگه داشت. با آنکه فرح از ماجراي «آنژ» کاملاً مطلع بود، اما شاه با وي همچنان رابطه داشت و دست آخر، خود «آنژ» از دست شاه فرار کرد و به کشورش بازگشت!
دختري به نام گيلدا!
سال 1351 بود که ماجراي ارتباط محمدرضاپهلوي با دختري به نام گيلدا در دربار پيچيد. او دختر يکي از امراي ارتش بود. ارتباط آشکار و نامشروع شاه در 54 سالگي، با دختري 19 ساله، باعث بروز اختلاف شديد ميان او و فرح شد. کار به جايي رسيد که هر دو نفر، تصميم به طلاق گرفتند؛ اما اين تصميم با پادرمياني تاجالملوک آيرملو، مادر محمدرضا، به سرانجام نرسيد؛ با وجود اين، پس لرزههاي سنگيني داشت؛ شاه و فرح توافق کردند که از آن به بعد، اسماً زن و شوهر باقي بمانند و کاري به کار يکديگر نداشته باشند. با اين حال، گيلدا هم مدتي بعد، دلِ شاه را زد و به سراغ ديگري رفت. محمدرضا مدتي عاشق «سوفيا لورن» بود و کوشيد تا با هزينه پول زياد، وي را به ايران بياورد، اما او نپذيرفت. وي حتي از ارتباط با پرستار سوئيسي دخترش ليلا نيز، ابايي نداشت؛ ارتباطي که آن هم فاش شد و رسوايي به بار آورد. به اين ترتيب، کارنامه پهلوي دوم در زمينه فساد اخلاقي در دوران تأهل نيز، حجم و وزن سنگيني به خود گرفت.
منابع:
مصاحبه با تاريخ؛ اوريانا فالاچي؛ ترجمه: پيروز ملکي؛ اميرکبير؛ 1358
ظهور و سقوط سلطنت پهلوي؛ حسين فردوست؛ اطلاعات؛ 1381
من و فرح پهلوي؛ اسکندر دلدم؛ بهآفرين؛ 1380
پسر و پدر؛ محمود طلوعي؛ نشرعلمي؛ 1372
شکست شاهانه؛ ماروين رونيس؛ ترجمه: عباس مخبر؛ طرح نو؛ 1370
آخرين سفر شاه؛ ويليام شوکراس؛ ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوي؛ البرز؛ 1371
بازار