خراسان/ بعد از طلاق، بچههايم بيشتر به سمت مادرشان رفتهاند چون همسر سابقم مدام با دروغ و تهمت به دنبال انداختن من از چشم آنهاست. يک سال پيش سر يک لجبازي، تصميم مان براي طلاق را با داشتن سه بچه گرفتيم و حالا بچههايم حتي به من زنگ هم نميزنند. بچههايم ۵، ۹ و ۱۳ ساله اند و همهشان با مادرشان زندگي ميکنند چون انتخاب خودشان بود. نميخواهم به سراغ دادگاه و قانون بروم اما چه کار کنم که حق ديدن فرزندانم را به دلخواه خود بچههايم، به دست بياورم؟
حاصل رفتار همسرتان يعني ترور شخصيتي شما در ذهن بچهها، تربيت فرزنداني ميشود که نه در کنار مادر احساس امنيت دارند و نه در کنار پدر، چون سياهنمايي دو طرف باعث ايجاد ذهنيت منفي فرزندان درباره هر دو ميشود.در اين شرايط دود اصلي طلاق به چشم کودکان ميرود که از يک زندگي آشفته نجات يافتهاند ولي در زندگي گسسته ناشي از طلاق به حداقل آرامش نرسيدهاند. مشکل اصلي برخي والديني که متارکه کردهاند اين است که فکر ميکنند، کودکان هم با والد ديگر متارکه کردهاند و متاسفانه از کودکان به عنوان سرباز پياده خود عليه يکديگر استفاده ميکنند، در حالي که کودکان هميشه به والدين تعلق دارند و نبايد در ميدان جنگ طلاق والدين به کار گرفته و قرباني شوند. بنابراين در صورت امکان خودتان يا از طريق يک واسطه، همسرتان را از عواقب اين رفتارش مطلع کنيد.
چرا شما به ديدن بچههايتان نميرويد؟
در مطلب به اين نکته اشاره کردهايد که بچههايتان به شما زنگ نميزنند اما نگفتهايد چرا شما به آنها سر نميزنيد. بنابراين در يک فرصت مناسب، از بچهها بخواهيد با يکديگر بيرون برويد و يک روز در کنارشان باشيد و با آنها خوش بگذرانيد. محروم کردن فرزندان طلاق از ملاقات مستمر پدر يا مادر، ظلم مضاعفي است که به آنان تحميل ميشود . قانون هم تکليف حضانت را روشن ميکند و هم حق ملاقات را، پس مراجعه به قانون براي برخورداري کودکان ازحقوق شرعي و قانوني ضرورت دارد و امري سليقهاي نيست. در صورت نياز براي ديدن فرزندان تان از قانون کمک بگيريد.
از طلاقتان پشيمان شدهايد؟
اگر والدين بعد از طلاق و فروکش کردن هيجانات منفي، جدا شدن را نتيجه يک تصميم ناآگاهانه و هيجاني ميدانند يا طلاق آنان پيامد خودخواهي و انعطاف ناپذيريشان بوده، ميتوان با کنترل و سرکوب خودخواهيها و نگاه منطقي به آينده خود و فرزنداني که مهر طلاق روي پيشاني آنان خورده است، آگاهانه و با آسيبشناسي دقيق، دوباره زمينه شکلگيري يک زندگي بالنده را که در آن همه برنده هستند، فراهم کرد.
نويسنده : عبدالحسين ترابيان | کارشناس ارشد روانشناسي
بازار