خراسان/ خانمي هستم 24 ساله. به معناي واقعي کلمه، بدشانس هستم چه در مسائل کوچک و چه مسائل خيلي بزرگ. هر کاري را که شروع ميکنم، با دردسرهايي مواجه ميشود که تصورش براي ديگران، بسيار سخت است! آدمي بدشانستر از من روي زمين نيست. سوالم اين است که آيا از نظر علم روان شناسي، شانس و اقبال واقعا وجود دارد؟ لطفا کمي درباره اش توضيح دهيد.
پاسخ
مخاطب گرامي، اينکه اين سوال در ذهن شما ايجاد شده، واقعا جاي خوشحالي دارد و بدان معناست که شما آمادگي تغيير تفکر در اين باره را در خود به وجود آوردهايد. در ادامه نکاتي مطرح خواهد شد که براي دستيابي به اين هدف، کمکتان خواهد کرد.
خوششانسي امري اتفاقي نيست!
در بين مردم، داشتن شانس امري اتفاقي و بدون علت است اما اگر دقيقتر نگاه کنيم، متوجه ميشويم هيچ چيز در اين جهان اتفاقي نيست. خوش اقبالي و بداقبالي بيشتر از اين که به دليل علتهاي ناشناخته باشد، نتيجه تفکر و انديشه هر فرد درباره خودش است و کسي که به هر دليلي خودش را بدشانس بداند، طبيعي است که رفتاري متناسب با آن انجام ميدهد.
موفقيتهاي ديگران را به خوششانسيشان نسبت ندهيد
نکته مهم ديگر اينکه افرادي که دليل موفقيت ديگران را شانس و اقبال ميدانند، مسئوليت اجراي اعمال خود را نميپذيرند. شکل گرفتن روحيه راحتطلبي در ميان جامعه و نسبت دادن موفقيت ديگران به شانس، باعث ميشود افراد کمتر به فکر تلاش و رسيدن به اهدافشان باشند و در ضمن ميخواهند خيلي زود به نتيجه دلخواه برسند و وقتي ميبينند اينگونه نميشود، موفقيتهاي ديگران را به شانس و اقبال نسبت ميدهند.
به جاي شانس بگوييد، احتمال
توصيه ميکنم از اين پس به جاي واژه شانس از واژه احتمال استفاده کنيد. همانطور که ميدانيد، احتمالات در همه عالم بشري وجود دارد و اگر ما تمام تلاش خود را روي مديريت ذهن بگذاريم، خودمان ميزان احتمالات را درباره زندگي شخصي افزايش ميدهيم.
به طور مثال، فرض کنيم که احتمال تصادف در هنگام عبور از خيابان يک در 800 است. اگر ما در هنگام رد شدن از خيابان دقت و تمرکز کافي داشته باشيم و به سمت راست و چپ نگاه کنيم و ... احتمال يک در 800 ميتواند به صفر برسد. پس در نتيجه ما به جاي نگاه به خوش شانسي و بدشانسي، ميتوانيم استفاده مناسبي از احتمالات داشته باشيم تا نگاه واقعبينانهتري به اين ماجرا در ذهن شکل بگيرد.
نويسنده : نجمه عابديشرق| دانشجوي دکتراي روان شناسي باليني
بازار