خراسان/ معرفي و بريده هايي از کتاب «مادرانه» که شامل گفتارهايي از حجت الاسلام «محمدجواد نظافت» درباره مقام مادر و اهميت فرزندآوري است
طي سالهاي اخير جمعيت کشور که ميتوانند در آينده موتور محرکه شکوفايي کشور باشند رو به پيري ميرود و ادامه اين روند کشور را با کاهش جمعيت و عواقب آن براي افراد، خانوادهها و در نهايت کشور عزيزمان مواجه خواهد کرد. کتاب «مادرانه»(تأملي در مقام مادري و اهميت فرزندآوري) حاصل گفتارهايي از استاد برجسته حوزه حجت الاسلام محمدجواد نظافت است که با بهره از تعاليم قرآن و عترت درباره مقام باارزش مادري و اهميت فرزندآوري تبيين شده است. در اين کتاب به برخي نگرشهاي غلط که ممکن است مانع فرزندآوري شود، اشاره و پاسخهايي به هر کدام از آنها داده شده است. اين کتاب که در ادامه گزيدهاي از آن را مطالعه خواهيد کرد درسه فصل «شکوه مادري» درباره اهميت و جايگاه مادري، «در کمين مادري» با هدف بررسي ابعاد تکثير نسل و «موانع مادري» که پاسخ به شبهات مربوط به فرزندآوري است ،نوشته شده است.
فرزند از مصاديق ارزشمند باقيات الصالحات است
خداي متعال در قرآن کريم ميفرمايد: «مال و فرزند، زينت زندگي دنيا هستند.» اسلام به مال و فرزند به عنوان زينت دنيا نگاه ميکند و خداوند نميخواهد که مومنان در دنيا از اين زينت بيبهره باشند. همچنان که زندگي بدون مال، زينت ظاهري ندارد و هرچه ثروت بيشتر باشد، در ظاهر مزينتر است، زندگي بدون فرزند نيز زيبا نيست و زينت ندارد. هرچه فرزند بيشتر باشد، زندگي زينت بيشتري دارد و زيباتر است. اما در ادامه آيه شريفه ، خداوند نگاه زيبا و متعاليتري را نسبت به اموال و فرزندان مطرح ميکند و ميفرمايد: «و باقيات الصالحات [ارزشهاي پايدار و شايسته] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و اميدبخشتر است»؛ يعني اگر کسي ميخواهد بهترين پاداش را داشته باشد و به اهداف بلندي ميانديشد و به کم قانع نميشود بايد فراتر از مال و فرزند که زينت زندگياند، به باقيات الصالحات توجه داشته باشد... باقيات الصالحات چيست؟ وقتي کسي مال خود را در راه خدا صرف کند، اين مال مي تواند تبديل به باقيات الصالحات شود. يکي از مصاديق ارزشمند باقيات الصالحات، فرزند است. اصولا اگر انساني نباشد و فرزندي نباشد، آن مکان و امکانات معطل و بيفايده است. کساني که به فکر باقياتالصالحات هستند، بدانند که مهمترين مصداق آن، فرزند صالح است که اگر امکانات، مسجد و مدرسهاي نيز نبود، او خود خواهد ساخت. اگر کسي فرزند نداشته باشد يا اينکه فرزند را به درستي تربيت نکند، وقتي ميميرد از آن ناحيه پرونده عمل او بسته ميشود. اما کساني که خداوند متعال به آنها فرزندي عنايت ميکند و آنها نيز براي فرزند خود ارزش قائل هستند و او را صحيح تربيت ميکنند، اين فرزند براي آنها باقيات الصالحات ميشود؛ يعني پرونده آنها بعد از مرگ شان از ناحيه فرزند تا روز قيامت باز مي ماند...
زن گل است
امام صادق(ع) از پيامبر(ص) نقل ميکنند: «فرزند شايسته گلي از گلهاي بهشت است». تعبير ريحانه براي فرزند در روايات ما زياد تکرار شده است؛ پيامبر(ص) در روايت ديگري فرزند را گلي از جانب خداوند معرفي ميکنند که او اين گل را بين بندگانش تقسيم ميکند. اگر مادري بخواهد در خانه و زندگياش هميشه گلي باشد بايد فرزندان متعدد داشته باشد. جالب است که از فرزند تعبير به گل شده است و اميرالمومنين(ع) نيز از زنان، به گل تعبير کردهاند و فرمودهاند: «المرأة ريحانه»؛ «زن گل است». اين تشابه بين مادر و فرزند تا حد زيادي به آرامش فرزند در کنار مادر کمک ميکند و کاملا مطابق فطرت است. همچنين بودن فرزند در کنار مادر و در آغوش پرمهر او سبب ميشود تا نياز ابراز محبت از جانب مادر نيز رفع شود. آري، فرزند داشتن و ابراز محبت به فرزند در فطرت زنان وجود دارد. بي علت نيست که دختران از همان کودکي به عروسک علاقه مندند.
باغباني گلها و سيره خوبان
ما بايد به اولياي خدا و ائمه اطهار(ع) تأسي و اقتدا کنيم و اين اقتدا بايد همه جانبه باشد. در زيارت امين ا... ميخوانيم؛ «خدايا من را پيرو روشهاي اوليايت قرار ده». اولياي خدا، فرزند دوست بودند و به فرزندآوري اهتمام داشتند. پيامبر(ص) فرموده است: «ازدواج کنيد و فرزند بياوريد و زياد شويد که نسل شما مومنان مايه مباهات من در روز قيامت است». خوب است در اين زمينه نگاهي به سيره ائمه معصومين(ع) بيندازيم.
براي چه زندگي مي کنيم؟
انسان بايد بداند در چه دنيايي زندگي ميکند و در آن چه وظيفهاي دارد و هدف از آمدنش چه بوده است؟ اگر نگاه انسان به دنيا، محلي براي راحتي باشد و بخواهد از سختيها و زحمتها فرار کند، در اين صورت به خيلي از کارها تن نخواهد داد. چنين انساني از فرزند آوردن نيز فرار ميکند. او فکر ميکند دنياي بدون رنج امکان دارد! اين دنيا بدون زحمت نيست و اگر کسي از تحمل اين رنج، به ويژه رنج شيرين فرزندآوري فرار کند، دردسر ديگري براي او درست ميشود که معلوم نيست تحمل آن، ثواب داشته باشد. فرزند آوردن و بزرگ کردن او، زحمتي است که لذت و شيريني دارد و گمان نميکنم تحمل رنجي به اندازه رنج فرزندآوري و تربيت فرزند، شيرين بوده و ثواب داشته باشد؛ شيريني رنج به اين خاطر است که خداي متعال به پدر و مادر، به ويژه به مادر مهر و محبت مي دهد.
يک فرزند فاسد هم زياد است
يکي از بهانهها براي فرزند نياوردن، وقت نداشتن و کمبود فرصت است. بديهي است که فرزند داشتن، مستلزم صرف وقت براي نگهداري و تربيت اوست. اينکه پيامبر(ص) فرمودند: «من به زيادي جمعيت امتم افتخار مي کنم»، منظورشان مسلمان واقعي، يعني مسلمان تربيت شده، متعهد و متدين است، نه مسلمان بي نماز و بزهکار. در روايات، افرادي راکه صرفا اسم مسلمان دارند مسلمان واقعي ندانستهاند؛ پيامبر(ص) ميفرمايند: «هرکس شب را صبح کند در حالي که دغدغه امور مسلمانان را ندارد، مسلمان نيست». پس ايشان که فرمودند دوست دارم جمعيت مسلمانان زياد بشود و روز قيامت به کثرت آنها مباهات ميکنم، مباهات به انسان هاي تربيت شده است و الا يک فرزند فاسد نيز زياد است. غرض اين است که به هر حال تربيت فرزند در مسير اهداف اسلامي، مستلزم صرف وقت است و برخي به اين بهانه که وقت ندارند، فرزند نميآورند و مي گويند وقت نداريم.
چرا وقت تربيت فرزند نداريم؟!
مشکل چنين انسان هايي نداشتن برنامهريزي و اولويتبندي است. اگر کسي در زندگي برنامهريزي داشته باشد و وقت خود را با اولويتبندي و محاسبه صرف کند، ميتواند همه کارهايش را انجام دهد. بزرگان گفتهاند: «توزيع الوقت، توسيع الوقت»؛ توزيع و تقسيم کردن وقت، سبب وسعت پيدا کردن آن ميشود. طبيعي است که اگر انساني، وقت را هدر بدهد و کارهايش را اولويتبندي نکند، نميتواند کارها را به اتمام برساند.
ارزش زن در چيست؟
يکي از شبهات و ابهامات درباره فرزندآوري فهم نادرست از نقش و جايگاه ويژه زنان است. بيش از دو دهه است که جريانهاي غير ديني خارج و داخل کشور با حرکتي خزنده و تدريجي سعي کردهاند در نگرش به زن و جايگاه او و نقش و کارآمدي مادر تغيير اساسي ايجاد کنند؛ حضور بي قيد و شرط زن را در جامعه تبليغ کردهاند و ارزش او را به اين حضور گره زدهاند. در يک دوگانه باطل، زن را به اجتماعي و غيراجتماعي تعريف کرده و سپس زن اجتماعي را به غلط اين گونه تعريف کردهاند که زني است که درآمد مستقل داشته باشد، در خانه نماند و با اطرافيان خود اعم از زنان و مردان، خيلي راحت و بدون محدوديت تعامل داشته باشد. در حالي که بايد مشخص شود که ارزش زن به چيست؟ آيا صرفا به توليد ثروت و دوشادوش مردان کار کردن است؟ آيا به گوشه گيري و انزوا و صرف خانهداري است؟ يا ميتوان ارزش زن را با ترکيب اين دو با رعايت اولويتها تعريف کرد؟
بازار