برترين ها/ حتما در اين سالها با تکفرزندان لوس و نُنُري مواجه شدهايد که در جمعهاي دوستانه و خانوادگي، همه را عاصي ميکنند، در اين مطلب پنج راهکار براي کنترل رفتارهاي غيرقابل تحمل اين بچهها پيشنهاد دادهايم.
«تکفرزندي خوب است يا بد؟ همه ميگويند يک بچه ديگر هم داشته باشيد. نميدانم چه کنم. ميگويند اين فرزند شما، چون تنهاست مشکل دارد. بعضيها هم ميگويند شما والدين خودخواهي هستيد که فقط به فکر رفاه خودتان هستيد. بچه اولتان دارد بزرگ ميشود، نگذاريد فاصله سني دومي با اولي زياد شود...» اينها حرفهاي پدر و مادر يک فرزند تنهاست؛ يا به عبارتي تک فرزند. امروزه ميگويند تکفرزندي عوارضي دارد و البته امتيازاتي...
درباره تکفرزندي دو باور وجود دارد. باور نخست اينکه چند فرزندي بسيار دشوارتر از تکفرزندي است. حال آنکه تکفرزندي مشکلتر است، چون والدين فقط يک فرصت تکرار نشدني براي تربيت فرزند خود دارند و باور دوم اينکه تکفرزندي بسيار سادهتر از چندفرزندي است. به دليل کمتر بودن هزينهها، نبود اختلاف بين خواهر و برادرها و... حال آن که تکفرزندي مشکلات رواني خاص خود را پديد ميآورد. به هر حال تکفرزندي شمشيري دو لبه است که نقاط ضعف و قوت گوناگون دارد.
اما امروزه، زندگي ماشيني باعث شده تا زوجها به داشتن تنها يک فرزند در زندگي خود بسنده کنند. اين در حالي است که والدين تکفرزند همواره احساس گناه ميکنند، چون بر اين باورند که تنها فرزند آنها در طول زندگي خود احساس تنهايي خواهد کرد و به اصطلاح لوس خواهد شد. اما آيا خانوادههاي تک فرزند واقعا دچار مشکل خواهند شد و اگر پاسخ مثبت است چگونه ميتوان اين مشکلات را حل کرد. نظر برجستهترين روانشناسان را در اين رابطه مرور ميکنيم.
طبق گزارش مرکز آمار ايران حدود ۳۴ درصد خانوادههاي ايراني تکفرزند هستند. تربيت و بزرگ کردن کودکي که خواهر و برادري ندارد متفاوتتر از الباقي کودکان است. بايد گفت هر کودک متفاوت است و بدون توجه به تعداد خواهر و برادران، رفتار و رشد ميکند.
تنهايي
تنهايي براي يک کودک هم خوب است و هم بد. خوب از اين جهت که والدين مجبور نيستند محبت و توجه خود را ميان فرزندانشان تقسيم کنند و بد به اين دليل که کودک در برقراري ارتباط با ديگران دچار مشکل ميشود و ممکن است حسود شود. اما برخي ديگر از اين کودکان از آنجايي که کسي را ندارند تا با او رقابت يا بازي و دعوا کنند و يا دوست و همدمي در منزل ندارند، بنابراين برخي از احساسات را تجربه نميکنند و فرصتي براي کنترل و مديريت احساساتشان نخواهند داشت.
اما چه بايد کرد؟
۱. ثبت نام در فضاهاي جمعي
شايد مهدکودک و آمادگي، مکاني است که در آن کودک ميتواند احساسات نابهنجار را در بازي با کودکان همسن و سال خود تجربه کند(البته اين قطعي نيست). کودکان در سنين مهدکودک دوست دارند بيشتر اوقات را با والدين خود سپري کنند به همين دليل گاه مهدکودک براي آنان ناراحتکننده است، اما آنها نياز دارند در برخورد و صميميت با کودکان همسن و سال خود تجربه کسب و احساسات خود را عاقلانه کنند.
تعامل با کودکان ديگر به اشتراکگذاري، همدلي و توانايي مقابله با مشکلات و مسائل فردي را زماني که با همسن و سالانش در يک مکان قرار ميگيرد ميآموزد. فعاليتهاي گروهي در مهدکودک و يا کلاسهاي تفريحي و آموزشي در پرورش شخصيت مستقل در کودکان بسيار اهميت دارد. ثبتنام در مهدکودک البته اولويت دوم است و اگر ميتونيد فضاهاي خانوادگي را احيا کنيد، بر مهدکودک اولويت دارد.
۲. تشويق به پيدا کردن دوست
دعوت دوستان کودک به منزل و رفتن به منزل دوستان يا داشتن همبازيهايي در همسايگي، از ديگر فرصتهاي مناسب است. هنگامي که کودکان مشغول بازي با دوستان همسن خود هستند ممکن است به رفتارهايي چون مشارکت و ناتواني در صحبت يا بحث کردن با ديگران براي دفاع از حقوق خود و. . . تمايل داشته باشند، پس والدين بايد در اينباره با تک فرزند خود صحبت کنند.
سعي کنيد با بستگان و خانوادههايي رفت و آمد داشته باشيد که فرزند همسن فرزند شما دارند. حتي اگر فرزند شما خواهر و برادر نداشته باشد، نزديک شدن به کودکان فاميل، همسايگان و دوستان خوب ميتواند همان نوع پيوند را فراهم کند. همچنين پس از اينکه فرزند شما وارد مدرسه شد ارتباط او با همسن و سالهايش را همواره حفظ کنيد.
نکته مهم:
وقتي کودک ديگري در کنار فرزندتان وجود ندارد، نگذاريد کودک با بزرگسالان دوست شود. هميشه با قرار دادن حد و مرز لازم از اين اتفاق جلوگيري کنيد.
۳. آموزش مسئوليت پذيري
هنگامي که ۳ يا ۴ کودک داريد، ممکن است کارهايي را تقسيم کنيد تا به پايان برسند و اسباب بازيها جمع شوند. با وجود تنها يک کودک در خانه، ممکن است خودتان اين کار را انجام دهيد و نگذاريد کودکتان دست به کاري بزند. مسئوليتپذيري يکي از مهمترين آموزشهايي است که والدين بايد به فرزندشان بياموزند.
۴. کنار گذاشتن توجه بيش از اندازه
بسياري از والدين به اين دليل که تنها يک فرزند دارند، با توجهها و حساسيتهاي بيش از اندازه محبتشان را به فرزندشان نشان ميدهند. بايد گفت توجه و محبت بايد به اندازه باشد و اگر بيش از حد باشد ميتواند آسيبهاي روحي زيادي را به فرزندتان وارد کند که در بزرگسالي خودش را نشان ميدهد.
با توجه به اينکه تک فرزند، کانون تمام توجهات و محبتهاي والدين در طول زندگي است به همين دليل تا زمان ورود به دنياي خارج از خانه همه چيز را بر وفق مراد ميبيند. اما به محض ورود به اين دنياي جديد دچار سرخوردگي ميشود، چون همه چيز ديگر بر وفق مراد او نخواهد بود.
۵. آزادي دادن به کودک
بهطور معمول والديني که يک فرزند دارند، سختگيريهاي زيادي را نيز نسبت به او نشان ميدهند و آزادي کمتري را به او ميدهند. آزادي دادن به کودکان در حد و مرز مشخص ميتواند بسيار مفيد باشد و باعث شود تا کودک در آينده بتواند تصميمهاي درستي براي خودش بگيرد و روش زندگي کردن را بهخوبي بياموزد.
بازار