نماد آخرین خبر

آیا امیدی برای ماندن در این رابطه هست؟

منبع
بروزرسانی
آیا امیدی برای ماندن در این رابطه هست؟
سايت پرسش 24/ من با پسري رابطه دوستي داشتم، ناگهان رفت و ازدواج کرد. بعد از دو سال با شرايط روحي بدي برگشت و از زندگي زناشويي بدش برام گفت. رابطه ما ادامه داشت تا زماني که همسرش رو طلاق داد. در اين مدت من در زمينه هاي تحصيلي و کاري و سربازي کمکش کردم تا پيشرفت کنه بعد از مدتي ازدواج کرديم. از نظر مالي و کاري متمول و قدرتمند شد. من ميفهميدم که براي اهدافش، و حتي براي تفريح، به من خيانت ميکنه من, خسته از اين همه سال، خسته از انتظار براي يک زندگي خوب, عصبي بودم و فقط غر ميزدم. خيلي از هم دور شديم، اون هر کاري دلش خواست کرد و من متاسفانه توي زندگيش موندم. سعي کردم که اون رو به زندگي برگردونم، اما هر چه گذشت ضعيف و شکننده و مهر طلب شدم. بعد از مدتي اوضاع کمي بهتر شد. خواست که بچه دار بشيم. الان هم چشم به راه بچه مون هستيم. ايشون فکر ميکنه برگشته به زندگي، ولي همچنان شخصيتش همونه. براي رسيدن به پول و قدرت هر کاري ميکنه و ميگه شخصيت من همينه. به هر چيزي متوسل ميشه تا هدفش رو پيش ببره. خود شيفته است و هميشه تو بحث ها من رو تحقير ميکنه. هميشه به سرم منت ميذاره. ولي به محض اينکه بحث جدايي ميشه، باز تلاش ميکنه، اما مقطعي. ميگه به من گير نده، همراهم باش، من با همه بازي ميکنم تا اين زندگي رو بسازم. من ميدونم که اون عوض نخواهد شد و اين منم که بايد تغيير کنم, اما تواناييش رو ندارم مهمترين سوال من ميتونم اميدي به اين زندگي داشته باشم؟ از کجا معلوم که يک روز خود من بازيچه ي همسرم براي رسيدن به اهدافش نشم؟ پاسخ خانم فاطمه علي اکبري، درمانگري يکي از مهمترين بلوغهاي ازدواج، بلوغ شخصيتي است. يعني مباحثي که مربوط به شخصيت سالمتر است. انواع اختلالات شخصيت و حتي بيماريها در اين زمينه مورد بررسي قرار مي گيرند (که البته تشخيص آنها به عهده روانپزشک يا روانشناس باليني يا روان تحليلگر خواهد بود). با توجه به نامه شما و نکاتي که در رابطه با همسرتان نوشته ايد، رفتارها و تصميم گيريهاي ايشان جاي تامل دارد و نمي توان به سادگي از کنار آنها رد شد.
اما نکته مهمتر؛ نوع رفتارها و واکنشهاي شما در اين سالها بوده است: ايشان به طور ناگهاني شما را ترک کرده و با فرد ديگري ازدواج کرده، بعد به سوي شما برگشته در حالي که هنوز قانوناً همسر فرد ديگري بوده و شما در تمام اين مدت رابطه را ادامه داديد، سپس نقش شما در اين رابطه مانند کلينيک حل مشکلات روحي بوده و پس از ازدواج متوجه شديد که ايشان براي رشد شخصي به هر اقدامي دست مي زنند، در حال حاضر نيز نوشته ايد که بناست فرزندتان به دنيا بيايد در حاليکه رابطه زناشويي شما رابطه کارآمدي نبوده و اينطور که نوشته ايد با مشکلات فراوان همراه است. بانوي گرامي، وقتي فردي با اين مشخصات رفتاري در زندگي ما وجود دارد يعني ما به او فراخوان جذب داده ايم. شما عليرغم رفتارهايي که در اين مدت از ايشان ديده ايد با ايشان ازدواج کرديد و باز هم با وجود نکاتي که از رفتار همسرتان نوشته ايد اقدام به بچه دار شدن کرديد. در واقع ازدواج تان از سر آگاهي و اصول و قواعد درست پيش نرفته است و امروز دچار تبعات آن انتخاب شده ايد. اينکه متوجه نياز به تغيير در خودتان شده ايد خوبست، اما مهم اين است که بدانيد چه چيزي را مي خواهيد تغيير دهيد؟ قابل درک است که در وضعيت سختي قرار داريد ولي ماندن در چنين شرايطي به مراتب سخت از تصميم گيري مشخص و ايستادن بر سر تصميم تان است ماندن در وضعيت دوگانه ميان تمايلات و خواسته ها و نيازها از يک طرف و الزامات و درستي و غلطي از طرف ديگر غالبا استرس زاست و قاعدتا شما با خود، استرس و درگيري ذهني خواهيد داشت مگر اينکه بالغانه به وضعيت خود نگاه کنيد. يعني چه تصميم به ماندن و تغيير داشته باشيد و چه تصميم به جدايي گرفته باشيد بايستي دلايل درستي پشت تصميمات شما باشد و اين امر به وسيله بررسي دقيق و بالغانه مسيري ميسر است که زندگي شما را به شرايط کنوني رسانده است. يعني زندگي خود را ، همسر خود را ، خودتان را ، افکار و احساسات خود را، مثل يک " فيلم" نگاه کنيد. اينکه بتوانيد موقعيت سنجي آگاهانه داشته باشيد، هم بالغانه است و هم در توان شما هست؛ کافيست اين توانمندي را در خود باور داشته باشيد. همسر شما تا زماني که نخواهد تغييري نخواهد کرد و اين شما هستيد که با چک کردن زندگي و در نظر گرفتن "سهم" خودتان و تاثير تصميمهايي که در زندگي تان مي گيريد براي ماندن يا نماندن تصميم نهايي را خواهيد گرفت. شما در هر جهت که تصميم بگيريد، با سختي و مشکلات همان جهت روبه رو مي شويد و بناست که در همان جهت هم به رشد و تعالي برسيد. کمک گرفتن حضوري از يک رواندرمانگر نيز خدمت شما پيشنهاد مي شود تا بتوانيد تصميمي بگيريد که در مجموع رضايت خاطر شما تامين شود.