برترين ها/ کنايهزدن، تيکه انداختن و رفتارهايي از اين دست گاهي بيشتر از مشت و لگد ايجاد تنش ميکند، اين مطلب درباره آزارهاييست که ظريفتر است و توجه چنداني براي رفع آنها نميکنيم.
نيازي به چشم کبود و بدن ضرب خورده نيست. حتي اگر در دعواهاي زن و شوهري جسم همسرتان را خراش ندهيد، حتما همسري نمونه نيستيد. روانشناسان ميگويند همسر آزاري تنها در مشت و لگد خلاصه نميشود. کافي است اعتماد به نفس و آزادي را از همسرتان بگيريد يا آنکه اجازه دهيد زندگي بيشتر از آنچه در توان همسرتان است او را در تنگنا قرار دهد. اگر ميخواهيد بدانيد کجاي کار هستيد و چه آسيبهايي به همسرتان ميرسانيد، در ادامه اين مطلب با ما باشيد.
همديگر را اذيت نکنيد!
اشکالي ندارد اگر گاهي حرفتان را به زبان بيزباني بزنيد، اما اينکه بخواهيد همسرتان از کنايههاي شما دليل ناراحتي يا نگرانيتان را بفهمد، به معناي همسر آزار بودنتان است. اگر براي بيان ناراحتيهايتان، اشتباهات او را در قالب کنايه بيان ميکنيد يا پاي اطرافيانش و اشتباهاتشان را وسط ميکشيد، نبايد انتظار داشته باشيد که او به همسري ايدهآل تبديل شود.
راهحل بهتر: يادتان باشد که زندگي ميدان شطرنج نيست و دليلي ندارد همسرتان براي فهميدن دليل هر حرکت شما ساعتها فکر کند. پس صادقانه سر اصل مطلب برويد و اگر از او رنجيدهايد يا انتظاري داريد، با صراحت آن را به زبان بياوريد. وقت صحبت از خواستههايتان مطمئن شويد که همسرتان منظور شما را فهميده است تا بعدا او را به خاطر سوءتفاهمها سرزنش نکنيد.
از کتک بدتر
شديدترين جلوه همسر آزاري، برخورد فيزيکي است. اما گمان نکنيد اگر همسرتان از شما کتک نميخورد، شما او را آزار نميدهيد. گاهي اوقات رفتار و کلمات شما ميتواند تاثيري بيشتر از برخورد فيزيکي داشته باشد. اگر در هر رفتار همسرتان به دنبال يک اشتباه ميگرديد تا او را سرزنش کنيد و اشتباهات خودتان را هم به گردنش مياندازيد، قطعا يک همسر آزاريد.
راهحل بهتر: قبل از آنکه همسرتان را با سرزنشهايتان شکنجه دهيد، به اين فکر کنيد که چرا و در چه موقعيتي آن اشتباه را مرتکب شده و شما چه کمکي به او ميتوانيد بکنيد. اگر همسرتان يک اشتباه را هميشه تکرار ميکند و درس نميگيرد، با يک مشاور موضوع را در ميان بگذاريد. شايد او مشکلاتي دارد که تنها يک روانشناس قادر به حلشان است.
صدايت را پايين بياور
کم نيستند کساني که ميخواهند با صداي بلند، ديگران را مجبور به شنيدن خواستههايشان کنند. اگر شما هم با فرياد، همسرتان را به انجام دادن خواستههايتان مجبور ميکنيد و اگر بحثهاي ميان شما، با آلودگي صوتياي که ايجاد ميکنيد تمام ميشود، بهتر است در واکنشهايتان تجديد نظر کنيد. فراموش نکنيد که تاثيرگذار بودن يک راه، به معناي درست بودنش نيست!
راهحل بهتر: راههاي مديريت خشم را ياد بگيريد و هر روز يک قدم به ياد گرفتن شيوههاي درست بحث و گفتگو نزديکتر شويد. به همسرتان بگوييد که هميشه درست در لحظه بحث نميتوانيد به نتيجه قطعي برسيد و با کمک او، در لحظات پرتنش زندگي گفتگو را متوقف کنيد و باقي بحث را در زماني که هر دوي شما به آرامش رسيدهايد انجام دهيد.
مقابله به مثل نکن
در بحثها تمام تلاشتان را براي آزار دادن او به خرج ميدهيد و وقتي در زمان صلح از شما به دليل اين رفتار گله ميکند، ميگوييد، چون تو عصباني ام کردي چنين کردم؟ دعوت خانواده او را رد ميکنيد و وقتي اعتراض ميکند ميگوييد، چون تو فلان روز به خانه مادرم نيامدي چنين کردم؟ اگر شما به بهانه ايرادهاي او، رفتارهاي نادرستتان را توجيه ميکنيد بدانيد که همسر آزاريد.
راهحل بهتر: همسر شما انساني بيعيب و نقص نيست، پس اين موضوع را بپذيريد و براي توجيه اشتباهتان، ايرادهاي او را پيش چشمش نياوريد. اگر شما نسبت به رفتار همسرتان اعتراض داريد، نه با مقابله به مثل، بلکه با توضيح انتظاراتي که از او داريد براي تغيير دادنش تلاش کنيد. يادتان نرود که خودتان مشغول ساختن بازي مقابله به مثل هستيد و دير يا زود بازنده اين بازي ميشويد.
خط و نشان نکش
حق شماست که حساسيت هايتان را به همسرتان گوشزد کنيد و همانطور که مراقب احساساتش هستيد، از او هم بخواهيد شما را نرنجاند، اما مراقب باشيد اين حق، شما را به يک زورگو تبديل نکند. عبارت «اگر» که قبل از بيان محدوديتها ميآيد را از واژههايتان حذف کنيد و «به شرطي که ...» را هم فراموش کنيد. براي آنکه همسرتان را به مرد روياهايتان تبديل کنيد، نيازي به بازي کردن نقش زورگو نداريد.
راهحل بهتر: به جاي تهديد کردن، دلايلتان را براي همسر خود توضيح دهيد. شايد او متوجه نيازهاي شما نيست و شايد هم شرايط به او اجازه برآورده کردن آنها را نميدهد. پس مثل يک زن و شوهر بالغ با هم در مورد خواستههايتان حرف بزنيد و به يک تصميم مشترک برسيد.
همهي ما احساس رضايت را دوست داريم. دلمان ميخواهد وقتي با کسي ارتباط برقرار ميکنيم، شرايط مطابق با انتظارات ما پيش رود. به طور طبيعي هر چه تعداد افراد بيشتر باشد و مجموعه بزرگتر، احتمال اين که ما از همه چيز راضي باشيم کمتر ميشود.
ما براي حل مشکلات تلاش ميکنيم
نخستين راه مقابله اين است که محيط اطرافمان را تغيير دهيم. مثلا از طرف مقابل ميخواهيم که به شکل خاصي رفتار نکند.
تا اينجاي کار همه چيز طبيعي است، هر چند به طور کامل راضي کننده نيست، ولي معمولا بهتر از اين نميشود! چون انسانها با هم فرق دارند.
رابطه ما با اطرافيان به يک اندازه صميمي نيست و خيلي اوقات نميتوانيم از ديگري بخواهيم با رفتارش ما را ناراحت نکند؛ بنابراين شخصي ديگر که به ما نزديکتر است را واسطه قرار ميدهيم و از او ميخواهيم خواستهي ما را به ديگري بگويد.
اين شيوه برخورد با مشکلات پس از ازدواج بسيار رايج است
کسي که از رفتار خانوادهي همسر ناراحت است، نميتواند مستقيم اعتراض کند، بنابراين از همسر ميخواهد براي تغيير رفتار خانواده اش کاري کند. همهي ما ميدانيم تغيير رفتار ديگران کاري سخت و در بيشتر مواقع غيرممکن است. در عين حال اين يکي از بزرگترين توقعات همسران از يکديگر است.
چرا مادرت با من اينطور برخورد کرد؟
منظور پدرت از آن حرف چه بود؟
من هيچ وقت اجازه نميدهم خانواده ام با تو اينطور رفتار کنند، ولي تو به من اهميت نميدهي. اين خواستهها و شکوهها گاهي اوقات منطقي هستند و گاهي اوقات هم خير. بستگي به ويژگيهاي افراد و بافتي که در آن قرار گرفتند دارد.
ولي يک چيزي هميشه درست است: اين که ما نبايد از همسرمان انتظار داشته باشيم ديگران را تغيير دهد. ما با اين خواسته به معناي واقعي کلمه همسرمان را اذيت ميکنيم. فقط ميتوانيم انتظار داشته باشيم که او ناراحتي ما را درک کند، نه اين که براي حذف مشکل اقدامي انجام دهد.
زير سوال بردن همسر
يک شيوهي رايج اذيت کردن همسر اين است که او را به خاطر رفتار ديگران زير سوال ببريم. اينکه بهطور مستقيم يا غيرمستقيم وادارش کنيم با ديگران به خاطر ما بجنگد و به خاطر بديهاي ديگران احساس گناه و عذاب وجدان پيدا کند. ما فقط مسئول رفتارهاي خودمان هستيم، نه حتي نزديکترين شخص خانواده مان. همين که احساس ميکنيد همسر از ناراحتي شما ناراحت (يا عصباني) است.
از او قدردان باشيد. به او اين احساس را بدهيد که برايتان همسر خوبي است. بيشتر راجع به احساسات خود با يکديگر حرف بزنيد و کمتر راجع به رفتارها؛ و همديگر را اذيت نکنيد.
منبع: يادداشت فائزه خانلرزاده در شبکهاجتماعي ويرگول
بازار