خراسان/ آشنايي با سبکزندگي و فرهنگ خاص مردم بلوچ که عروسيهايشان 3 شبانهروز طول ميکشد، تنوعغذايي خيرهکنندهاي دارند و گرانترين لباس سنتي ايران را ميپوشند.
سيستانوبلوچستان عزيزبا همه مردم قهرمان و دوستداشتنياش، دومين استان پهناور ايران است که خاستگاه نخستين تمدنهاي پيشرفته بشري و کانون اجتماعات شهرنشيني بوده است. اين سرزمين عجيب و پررمز و راز، قصههاي بسياري را از روزگاران بسيار گذشته در دل خود دارد. درباره اهميت سيستانوبلوچستان خوب است بدانيم که فردوسي نامدار، پهلوانان خود را از آن خطه معرفي کرده است. نام قوم بلوچ در حکاکيهاي هخامنشي يا در نوشتههاي يوناني هم ديده ميشود، نوشتههايي که به سالهاي قبل از ميلاد باز ميگردد. سرزمين اقوام بلوچ در دوره قاجاريه به دو قسمت بلوچستان غربي و شرقي تقسيم شده که بخش شرقي آن در پاکستان قرار گرفته و بخش بلوچستان غربي هم درون مرزهاي ايران و بخشهايي از استان سيستان و بلوچستان را دربرگرفته است. بيشتر از هر چيزي، بايد اعتراف کرد که بلوچها بسيار مهماننوازند و گردشگراني که پا به اين خطه ميگذارند و مهمان اين قوم ميشوند به مهماننوازي بيمانند آنها اشاره ميکنند. در ضمن و به دليل غني بودن و اهميت اين فرهنگ، روزي به نام روز جهاني فرهنگ بلوچ در تاريخ نام گذاري شده است. فرهنگي که نه تنها در بخشهاي پهناوري از سيستانوبلوچستان ايران بلکه در افغانستان و پاکستان نيز هنوز هم پابرجاست. در پرونده امروز زندگيسلام سعي ميکنيم تا شما را با گوشهاي از فرهنگ غني مردم بلوچ که در کشورمان زندگي ميکنند، آشنا کنيم.
اقوام و زبان بسيار قديمي بلوچها
طوايف بلوچ را بامري، ياراحمدزيي، گمشادزيي، شيرخان زيي، سمالزيي يا همان شهبخشي، ميرمرادزيي، شيراني، مبارکي و ... تشکيل ميدهند که از لحاظ آداب و رسوم، تقريبا همه شبيه يکديگر هستند و بيشتر به دليل تفاوت در محل زندگي، اسم طوايفشان با يکديگر متفاوت است. درباره زبان قوم بلوچ هم بايد بدانيد که برخي اين زبان را برگرفته از زبان پهلوي ميانه ميدانند. حتي عدهاي شباهتهاي بين زبان مردم بلوچي را با زبان مردم کردي و گيلکي مقايسه کردهاند و آن را برگرفته از زبان پارتي ميدانند. در هر صورت آن چه که قطعا همه محققان مطمئن هستند، ريشه بسيار قديمي و اصيل زبان اقوام بلوچ است.
ورزشهاي بومي بلوچي
مردم اين خطه، بيشتر از هر چيزي به چوب بازي و شترسواري علاقهمند هستند. آنها بيشتر اوقات فراغت شان را با دو بازي پر ميکنند و هيچ چيزي به اين اندازه برايشان سرگرم کننده و جذاب نيست. براي انجام چوب بازي، دايره بزرگي از جمع بازيکنان تشکيل ميشود و همراه با نواي ساز و دهل چوب بازي با حرکات آرام و منظمي آغاز ميشود. به تدريج همراه با تندشدن آهنگ حرکات هم تندتر وتندتر ميشود. در اين حرکات بازيکنان چوبهاي خود را به هم ميکوبند. کوچک ترين غفلت باعث اصابت چوب به بدن بازيکنان ميشود. هر بازيکن دو چوب در دست دارد و با آهنگ دو قدم به جلو برميدارد، يک قدم به عقب برميگردد و يک بار به دور خود ميچرخد. وقتي بازيکن دو قدم جلوتر ميرود، بايد چوبهاي خود را به صورت ضربدر در مقابل صورت خود نگه دارد. هر بازيکن وقتي برميگردد با بازيکن پشت سري خود نيز به بازي ميپردازد. اين بازي بر پايه مهارت و استقامت استوار است. همچنين شترسواري هم از جمله ورزشهاي بومي و محلي بلوچستان است که به ويژه در شهرستانهاي خاش و ايرانشهر رايج است و به مناسبتهاي مختلف برگزار ميشود. اين ورزش هم نياز به قدرت بدني بالا و تمرکز زيادي دارد.
لباسسنتي بلوچ، گرانترين لباس سنتي ايران
لباس زنان و مردان بلوچي قدمتي بسيار ديرينه دارد. لباس به ويژه شلوار مردان بلوچ را به دوره پارتيان نسبت ميدهند. لباس مردم غيور سيستانوبلوچستان فقط يک پوشش نيست بلکه اين پوشش پشتوانهاي به قدرت فرهنگ يکي از اصيلترين اقوام ايراني را به دنبال دارد. مردم بلوچستان جزو معدود اقوام ايراني هستند که به پوشش محلي خود پايبندند تا جايي که نخستين جذابيت گردشگران اين منطقه سوزندوزي بلوچ و اولويت خريد مسافران، لباس هاي بلوچي و محصولات سوزن دوزي است. زنان بلوچ معتقدند لباسهاي محلي مکمل شخصيت و نشانه بارز هويتي آنان است تا جايي که در فرهنگ عامه مردم بلوچستان پوشش خود نقش تعيينکننده و مهمي دارد و در مناسبات اجتماعي نيز اين مهم مشهود است. لباس مورد علاقه زنان سيستانوبلوچستان، لباسي است که سوزندوزي داشته باشد. نگاهي به تاريخچه سيستانوبلوچستان نشان ميدهد لباس زنان بلوچ، برگرفته از طرحهاي اصيل ايراني است. طرحهايي که درهم ميآميختند و حس شاعرانهاي به اين زنان زحمتکش ميدادند. زنان بلوچ گرانترين لباسهاي ايران را ميپوشند. ابريشم سبز، قرمز، نارنجي و مشکي در سوزن وقتي با دست درهم ميآميزد، لباس دلخواهشان، آن هم با طرحهاي اصيل ايراني را ميسازد. بهشدت پايبند به لباسهايي هستند که مادربزرگهايشان زماني ميپوشيدند و قبل از آنها مادربزرگ مادربزرگهايشان. با اين حال، لباس بلوچها هم مردانه و زنانه دارد. لباس مردان بلوچ شامل مواردي است که در ادامه به آنها اشاره ميشود: پاک(پوششي گرد که بر سر ميبندند)، پاجامک(شلوار گشاد و چيندار بلوچي)، سرينبند(کمربندي است پارچهاي براي شلوار)، سواس و پوزا(کفشي که با برگ خرماي وحشي ميبافند)، کرو(جوراب پشمي براي زمستان) و ... .
8 مرحله عروسي بلوچها در 3 شب!
دست کم 8 مرحله از مراحل عروسي همچنان در ميان بلوچها به اجرا درميآيد. گرچه اينک به واسطه تغيير وضعيت اقتصادي، مراسم 7 شبانهروزي عروسي بلوچي به برنامهاي 3 شبانهروزي محدود شده اما هنوز پايبندي به سنتها در آن ملموس و مشهود است. در عروسي بلوچي سفره عقد و جهيزيه وجود ندارد و بلوچها معمولا در بهار ازدواج ميکنند. به دليل جذاب بودن و البته خاص بودن مراسم ازدواج بلوچي، کمي بيشتر درباره اين 8 مرحله توضيح خواهيم داد.
گِندونِن
«گِند» در بلوچي به معناي ديد و«نِن» نيز به معناي نشستن است. بنابراين، اين عنوان بر مراسمي گذاشته شده است که در آن بزرگان خانواده پسر نزد خانواده دختر ميروند و در مجلسي که گرد هم آمدهاند، موضوع علاقهمندي خانواده پسر به دختر آن خانواده را اعلام و خواستگاري را رسمي ميکنند. سپس «حلقهکنان» که نوعي نشانگذاري بر عروس است نيز به اجرا گذارده ميشود و خانواده داماد حلقه انگشتري به همراه ساعت و طلا به عروس هديه ميدهند.
هِبَرجني
تقريبا به همان مراسم «بله برون» خودمان گفته ميشود و اساس عروسي و زندگيمشترک در اين مرحله بنا گذاشته ميشود. به عبارت ديگر پس از خواستگاري در اين مراسم پاسخ مثبت خانواده دختر اعلام و ديگر برنامهريزيها از اينجا آغاز ميشود.
بربند مال
در مراسم بربندمال اقوام درجه يک دو طرف حضور دارند و به موضوع تعيين مهريه ميپردازند. معمولا مهريه پول نقد است اما در مناطقي چون سرباز گاه ديده ميشود که نخل خرما نيز به عنوان مهر عروس تعيين شده است. در خاش به سبب رونق دامداري، شتر و گاو نيز به عنوان تعيين مهريه مد نظر قرار دارند. يک رسم نيز در ميان بلوچها اين است که طلا را به عنوان مال عروس به داماد هديه ميکنند. اين رسم با هديه 20 مثقال تا 2 کيلو طلا به اجرا درميآيد. بر خلاف مهريه که در ميان بلوچها نه کسي داده و نه کسي گرفته و حتي به هنگام طلاق نيز زنان معمولا مهريه خود را ميبخشند، اين طلاها را حتما رد و بدل ميکنند.
جُل بندي
اين مراسم بدين صورت است که اتاقي را براي استقرار عروس در نظر ميگيرند و پارچه آذين شده را که جل خوانده ميشود به دو سوي ديوار وصل ميکنند و فضايي حائل را در يک اتاق به وجود ميآورند که عروس بايد تا زمان مراسم جايي پشت اين جل دور از نظرها منتظر بماند. بلوچ ها معتقدند اين رسم براي دور نگاه داشتن عروس از جادو و نظر بوده است. در فاصله جلبندي تا پايان مراسم عروسي، عروس را کسي به جز نزديکان خاص و محرمان نميبيند.
حِنا دوزوکي
همانطور که از عنوانش هم به ذهن متبادر ميشود، گويا اين مراسم به شکل دزدکي برگزار ميشود! در اين مراسم خانواده هاي دو طرف هرکدام روي سر داماد و عروس حنا ميگذارند. فرداي مراسم حنادوزوکي مراسم دعوت از اقوام و بستگان آغاز ميشود. به طور معمول عدهاي از زنان و مردان فاميل داوطلب ميشوند و به سراغ ديگر بستگان در روستاها و آباديها و همين طور شهرهاي ديگر ميروند. آنها در خانه بستگان را ميزنند و چند دقيقهاي درباره عروسي توضيح مي دهند و سپس آن خانواده را دعوت ميکنند. اگر به خانهاي مراجعه شد و کسي حضور نداشت، دعوت کننده دو چوب را به شکلي خاص جلوي در خانه مد نظر قرار ميدهد که در مراجعه صاحبخانه او متوجه شود کسي به قصد دعوت براي عروسي مراجعه کرده بوده و او نبوده است.
حِنا راستکي
به مراسم اصلي حنابندان اطلاق ميشود. معمولا با ساز و آهنگ خاص همراه است و از اين به بعد نبض کارها براي رسيدن به مراسم عروسي تندتر ميزند. دعوتيها در اين مرحله ديگر بايد نهايي شده باشند. همه وسايل عروسي در اين مرحله آماده است. حنابندان عروس و داماد شروع ميشود ولي هرکدام جداگانه در محلي متفاوت. هرکدام از عروس و داماد توسط بستگان حنا گذاشته ميشوند. معمولا دستها حنا بسته ميشود. شب حنابندان را تا صبح بيدار ميمانند و وليمه عروسي را در همين شب تدارک ميبينند و آشپزي براي مهمانان عروسي از اين شب آغاز ميشود.
سرآپي ومشاطه
در عروسي بلوچي عروس را نزد داماد نميبرند و به اصطلاح «عروس کِشان» ندارند و در عوض اين داماد است که نزد عروس ميرود. معمولا با توجه به اهميت آب در زندگي بلوچها و نقشي که در حيات براي آن قائلند و اهميتي که در زندگي آنان دارد، قديمترها داماد را به نزديکترين قنات يا رودخانه جاري ميبردند و در آن جا خانواده داماد او را در آب استحمام ميکردند. امروزه نيز ابتدا داماد به سلماني يا آرايشگاه ميرود و سپس به رودخانه و قنات ميروند و چند دقيقهاي در آنجا توقف ميکنند. براي مثال در ايرانشهر معمولا دامادها را به رودخانه دامن در شمال اين شهر ميبرند. در همين زمان نيز عروس را براي مراسم عروسي آماده ميکنند. اين قسمت را مشاطه ميگويند که تغيير شکل يافته کلمه «مطاشه» به معناي آرايشگر و سلماني در زبان عربي است. مشاطه بعد از آماده کردن عروس و آرايش او وقتي مراسم عروسي در حال آغاز است چيزي به عنوان هديه ميگيرد و نقاب از چهره عروس برميدارد.
شب يکجايي
بعد از خوانده شدن خطبه عقد، عروس و داماد در خانه پدرزن يک جا ميشوند و معمولا تا 4 روز در خانه پدرزن مستقر هستند. بدين ترتيب در خانه پدرزن زندگي خود را آغاز ميکنند. بعد از مراسم شب يک جايي و در واقع روز بعد از عروسي مراسم «مبارکيان صبا» برگزار ميشود که اقوام براي تبريک گفتن به عروس و داماد نزد آنان ميروند. عروس و داماد نيز بعد از روز چهارم عروسي به خانه پدر داماد ميروند و در آن جا مهماني ديگري برگزار ميشود.
از سوزندوزي تا سفالگري
از مهمترين صنايع دستي منطقه بلوچستان بايد به رودوزي و بافتني اشاره کرد. سوزندوزي يکي از مهمترين انواع رودوزي است و اين صنعت دستي در تمام منطقه بلوچستان به جز چابهار که در آن ماهيگيري رواج دارد، ديده ميشود. سوزندوزي به بلوچدوزي هم معروف است و سند هويت و موجوديت زنان بلوچ است يعني اولين هنري که تمام زنان بلوچي آن را ميآموزند، همين سوزندوزي است! بسياري از گردشگران نيز هنگامي که به بلوچستان سفر ميکنند، به دنبال خريد اين لباسها هستند. نوع تزيينات روي لباسها، نشان دهنده نوع طايفه و قبيله در ميان اقوام بلوچ بوده است و اين تزيينات تنها براي زيبايي نيست! از صنايع دستي ديگر بلوچها، بايد به سفالگري و شيشهگري اشاره کرد. مهمترين سازندگان آن در محدوده شهرستان سراوان به ويژه در روستاي گلپورگان مشغول به کارند. مراحل ساخت اين سفالها، بسيار ساده و سنتي انجام ميشود و يکي از دلايل خريد اين صنعت دستي توسط خارجيها، شيوه توليد به شدت سنتي آن است. شيشهگري در حوالي شهرستان سراوان، توربافي به شکل کاملا سنتي در نواحي ساحلي چابهار و جواهرسازي از ديگر صنايعدستي معروف بلوچستان است.
تنوع خيرهکننده غذاهاي بلوچي
بعضي از شهرهاي کشورمان به داشتن يک يا درنهايت دو غذاي محلي معروف هستند اما ماجراي بلوچستان، خيلي متفاوت است. «بت» مخلوطي است از برنج، ماش و ديگر حبوبات به همراه روغن و ادويه که غذاي عمده مردم بلوچستان است. «خوراک خرما» ترکيبي از خرما، نان، برنج و حبوبات مخصوص چابهاريهاست و نان بلوچي و آچار(نوعي ادويه) به عنوان غذاهاي گياهي در اين منطقه صرف ميشود. آبگوشت و بزقرمه (گوشت به همراه فلفل قرمز و دارچين و زردچوبه که در ظروف سفالي و به سبک غذاهاي هندي پخته ميشود) غذاي معروف ميرجاوهايها ست. ماهي نمک سود، غذاي مخصوص نيک شهريهاست. «کلهجوش» در زاهدان طبخ ميشود، کنک نوعي حلوا و ترکيبي از خرما، بادام، پسته و شيرخرما شبيه مسقطي و «شوده و ده» ترکيبي از خرما، کنجد، بادام و پونه در چابهار به عنوان غذاهاي محلي مصرف ميشود.
مشاهدات اختصاصي از سفر به بلوچستان
اين قسمت از مطلب، گوشهاي از تجربه نگارنده از مشاهداتش در سفر به اين خطه و صحبت با اقوام بلوچ است.
آداب مهمانداري| در بلوچستان اولين چيزي که براي مهمان ميآورند، آب است که احتمالا به دليل ارزش داشتن آن در نگاه آنهاست. همچنين در شمال بلوچستان گاهي به جز آب، دوغ هم نوشيدني براي پذيرايي از مهمان در اولين لحظات حضورش است. در ضمن، مهمان که ميآيد فوري سفره ميچينند و او را تنها ميگذارند تا راحت باشد، به ويژه در جنوب بلوچستان خودشان بر سر سفره مهمان نمينشينند.
مراسم ختم| هنگامي که کسي فوت ميکند، فرد متوفي را زود دفن ميکنند و به علت گرمي هوا تشريفات کفن و دفن را ساده برگزار ميکنند. حتي اگر فرد نيمه شب فوت کند، همان وقت او را دفن ميکنند. خوردن غذاي صاحب عزا براي بلوچها ناخوشايند است و اکثرا سعي ميکنند که آن غذا را نخورند. همچنين دختران و نوعروسها به هيچ مراسم ختمي نميروند. بلوچها معمولا چنين مراسمي را طولاني نميکنند، لباس مشکي نميپوشند و اين جزو فرهنگ قديميشان است.
احترام زياد به زنان| پدرهاي بلوچ دخترانشان را بسيار دوست دارند و اين دوست داشتن کاملا مشهود است. بلوچها براي زنان اهميت زيادي قائلاند مثلا در يک اختلاف طايفهاي، زني که زبردست است پيش بزرگان ميرود و گوشه چادرش را پيش آنها ميگذارد يعني به نوعي وساطت ميکند تا غائله ختم به خير شود. اين کار در خيلي موارد جواب ميدهد و مردها وقتي زني از آنان طلب بخشش کند، گذشت ميکنند.
زيورآلات بلوچ| دختران بلوچ گردنبندهاي دست بافي به نام طوق که بسيار زيباست به گردن ميآويزند. طوقها معمولا با دستبند، گوشواره و پابند هم نقش است. کيد، شمس، سربند، باري، چلمب و ... از معروفترين زيورآلات زنان بلوچ است.
نويسنده : نسيم سهيلي| روزنامهنگار
بازار