شوهرم با پسرمان بسیار تند و عصبی برخورد می کند!

باشگاه خبرنگاران/ زن به شوهري نياز دارد که بتواند به او افتخار کند و باعث رشد اخلاقي، تربيتي و تحصيلي فرزندش شود؛ اگر شوهري بيتوجه باشد زن تلاش ميکند با خريد کتابهاي فرزندپروري يا مشاور او را در فرزندپروري همراه خود کند اما عموما شکست ميخورند و از همسرشان نااميد ميشوند پس براي جبران نياز الگوي مردانه کنار فرزندان از پدر بزرگ، معلم يا مرد ديگري کمک ميگيرند.
اگر تربيت را با خشم پيوند بزنيد بعد احساس گناه، شما را وادار به دلجويي يا تغيير رفتار نسبت به فرزندتان ميکند چراکه شما نتوانستيد تربيت کننده خوبي باشيد پس خشمتان را کنترل کنيد.
اغلب پدران ثبات اخلاقي ندارند، اکثر پدرها برخي روزها شاد و آرام و برخي روزها عصباني و پرخاشگرند و طولي نميکشد که بچهها قوانين نانوشتهاي در منزل را کشف ميکنند، آنها ميفهمند که وقتي پدر آرام يا خوشحال است ميتوانند با پدر بازي کنند و تا حدي آزادند هرکاري انجام دهند.
پدران عصباني مراقب رفتارهاي خود باشند
اين مشاور خانواده بيان کرد: وقتي پدر عصباني به منزل ميآيد بچهها بايد مراقب باشند زيرا هر نوع پاسخي با خشم پدر مواجه ميشود مادران ميتوانند نقش تسهيلگر داشته باشند، يعني از نوع سلام کردن پدر تشخيص دهد حال پدر امروز چگونه است و اگر عصباني يا خسته بود به بچهها کمک کند تا بازيهاي فردي و آرام انجام دهند و فضاي خانه را ثبات بيشتري دهند.
به جاي اينکه از نوع تنبيه کردن همسرتان ايراد بگيريد، بايد و نبايدهاي صحيح تشويق و تنبيه را به او آموزش دهيد، تنبيه به معناي لغتي آگاه کردن است، بچههايي که پدر و مادرشان هرگز آنها را تنبيه نميکنند، اغلب خودسر و بيملاحظه ميشوند، پس تنبيه صحيح همچون تشويق ابزار هدايتي فرزندان است.
در تنبيه کودکان علت تنبيه را به فرزندان بفهمانيد
در تنبيه کودک بايد علت تنبيه شدن را به شکل عيني و رفتاري بداند و بتواند براي شما بگويد به خاطر کدام رفتار اشتباهش تنبيه شد، بسياري از خانمها با دست خودشان رابطه پدر و فرزند را خراب ميکنند، آنها مرتب از شيوه برخورد پدر با فرزند ايراد ميگيرند؛ مدام ميگويند اينطوري بغلش نکن، اينطوري باهاش بازي نکن، اين چه مدل حرف زدن با بچه است؛ اکثر خانمها به غلط در تربيت فرزند اولشان، به طرفداري از فرزند با شوهرشان دعوا ميکنند.
وقتي تربيت فرزند براي پدران جوان با سرزنش، ايرادگيري و دعوا همراه باشد چطور انتظار داريد عاشق تربيت فرزند شود؟، مراقب باشيد در تنبيه به نيازهاي اصلي کودک مثل دوست داشته شدن، امنيت رواني، آرامش، نياز به بازي و نياز به توانمندي او آسيب نزنيد، به خصوص اگر ميخواهيد به عنوان ابزار تنبيهي کودک را از امتيازي محروم کنيد.
به کودکانتان بيش از حد بها ندهيد
دقت کنيد که گاهي والدين به جاي تشويق به کودک رشوه ميدهند، در واقع والدين با دست خودشان آنها را براي انجام کار خوب متوقع ميکنند، اگر همسرتان علاقهاي به آموزش ديدن زير نظر شما نداشت صبور باشيد هر زمان که تنبيه يا تشويق اشتباهي صورت گرفت در آن لحظه سکوت کنيد و در فرصتي مناسب راه صحيح تشويق يا تنبيه را در چند جمله کوتاه بيان کنيد.
در طول زمان متوجه تغيير رفتار شوهرتان خواهيد شد، مردها گاهي وسوسه ميشوند از خشمشان براي کنترل فرزند استفاده کنند، به ياد داشته باشيد اگر تربيت را با خشم پيوند بزنيد بعد احساس گناه شما را وادار به دلجويي يا تغيير رفتار نسبت به فرزندتان ميکند و نتوانستيد تربيت کننده خوبي باشيد پس خشمتان را کنترل کنيد.
اين مشاور خانواده ادامه داد: برخي مردان از ترس اينکه نتوانند تربيت کننده خوبي باشند مسئوليت تربيت را کامل به عهده همسرشان ميگذارند، در صورتي که اگر تلاش کنند صبوري را بياموزند و در تربيت با همسرشان يک تيم باشند توانستهاند همسرشان را عاشق خود کنند، به جاي دستور دادن دلايل درخواستتان را براي فرزند توضيح دهند و صبوري را بياموزيد، به مثال زير توجه کنيد:
پدر:علي برو تخت رو جمع کن
علي :چرا؟
پدر:چون من ميگم (احساس علي ،تمايل به لجبازي)،
پدر:علي برو تخت رو جمع کن
علي:چرا؟
پدر:چون اتاقت مرتب ميمونه و هر کسي که اتاقت رو نگاه کنه از زندگي کردن با تو به عنوان يک فرد مرتب خوشحال ميشه (احساس علي تمايل به پذيرش)
پدر و مادرها با هم در تنبيه کردن هماهنگ باشيد
اگر آينده فرزندتان مهم است، با همسرتان هماهنگ عمل کنيد و يک تيم باشيد؛ مراجعي داشتم که ميگفت با اينکه متاهل هستم و پدر ثروتمند و سرشناسي دارم به خودم ميگويم اي کاش هيچ وقت ازدواج نکرده بودم و جواني ميکردم، او گذشتهاش را اينگونه تعريف کرد.
تک پسر خانواده بودم و مادرم بسيار به من علاقه داشت، هر زمان که پدرم براي تنبيه پول تو جيبي من را قطع ميکرد، مادرم به من پول ميداد، غير ممکن بود چيزي را بخواهم و علي رغم مخالفتهاي پدرم به آن نرسم، از بس مادرم با پدرم دعوا کرده بود من آموختم چگونه خودم را براي پدرم لوس کنم تا امتياز بگيرم و چگونه بين آنها دعوا ايجاد کنم تا از طرفداري مادرم به نفع خودم استفاده کنم.
با اينکه همسرم را خودم انتخاب کردم و پدرم مخالف اين ازدواج بود اما به او رسيدم، اتفاق بدي که براي من افتاد اين بود که بدون محدوديت به هرچه ميخواستم ميرسيدم و اين ماجرا مرا دچار اعتيادي در شيطنتهاي جواني کرد، بارها همسرم کارهاي من را فهميد اما او فقط پول من را ميخواهد براي همين هيچ عکس العملي نشان نميدهد.
متأسفانه در بسياري از خانوادهها بچه عامل اختلاف بيشتر زن و شوهر است و در منزلشان نوعي يارکشي وجود دارد مثلا پدر طرفدار دختر کوچک خانه و مادر طرفدار پسر بزرگ خانه است و هر دعوا و تنشي بين فرزندان يا بين يک فرزند و يک والد تبديل به جنگي ميان زن و شوهر ميشود.
غافل از اينکه بازنده واقعي اين ميدان والدين هستند، چون بچهها ميآموزند چگونه از هر دو آنها و شکاف بينشان به نفع خودشان استفاده کنند، بسياري از زوجهاي جوان که هنوز بچه ندارند، فکر ميکنند بچه عامل گرمي زندگي است اين فکر به شرطي درست است که زن و شوهر از بلوغ روحي برخوردار باشند.