آموزههای اشتباه خانوادههای اینستاگرامی به ظاهر شاد

خراسان/ در روز خانواده به اين موضوع پرداختيم که چرا براي داشتن يک خانواده خوب و موفق، لازم نيست به سبک و سياق زوجهاي اينستاگرامي زندگي کنيم؟
اينروزها در اينستاگرام، يک سبک تازه از «خانواده» درحال معرفي و تبليغ است. جوانترها، آنهايي که تازه تشکيل خانواده دادهاند و در جستوجوي الگويي متفاوت از نسل قديم هستند، چشمشان به صفحات پررنگ و لعابي است که خودشان را «هپي فميلي» و «خونه عشقمون» و شبيه اينها معرفي ميکنند و در بيوي صفحهشان اسم همه اعضاي خانواده را مينويسند به نشانه محبت و همراهي هميشگي. البته آدمها ميتوانند هر طوري دوست دارند، خودشان و تجربيات روزمرهشان را ارائه کنند اما اين تصوير تزيين شده از خانواده، عدهاي را وادار به تقليد ميکند و عدهاي را هم تحت فشار ميگذارد چون هيچ شباهتي بين سبک زندگي خودشان و اين «فميليهاي هپي» نميبينند. در مطلب پيش رو به مناسبت روز خانواده، آموزههاي اشتباه خانوادههاي اينستاگرامي را با هم مرور ميکنيم.
سورپرايز، تولدبازي:
ماهگرد عشقشان را جشن ميگيرند. همديگر را غافلگير ميکنند. تولدهايشان را نديدي؛ لباسِ هماهنگ و کيک چندطبقه و گروه موزيک. اگر اين زندگي خانوادگي است، کاري که ما مي کنيم اسمش چيست؟
توضيح: در واقعيت، وقتي دو نفر شريک زندگي هم ميشوند، در بيشتر تصميمات و انتخابها به منافع خانوادگي اولويت ميدهند. زن و شوهرها در خانوادههاي سالم براي هديه دادن، نيازهاي طرف مقابل را درنظر ميگيرند چون ميدانند 200 شاخه گل رز، با همه رمانتيک بودنش، هديهاي غيرضروري است. عقلانيت و درنظرگرفتن جوانب کارها، نشانه پختگي و بلوغ است. بچهها در خانوادههاي سالم، بي حدوحصر هديه دريافت نميکنند و محدوديت را درک ميکنند چون براي رشد مسئولانهشان و مواجه شدن با واقعيات زندگي، به آن نياز دارند. اگر تولد اعضاي خانوادهتان را بهانهاي براي ابراز عشق به هم ميدانيد و نه موقعيت استرسزايي که حتما بايد غافلگيري درکار باشد، اگر بچهها در خانه شما پرتوقع بار نيامدهاند و اگر مناسبتهاي اختراعي تازه مثل ماهگرد را جدي نميگيريد، اجازه ندهيد خانوادههاي اينستاگرامي به شما بگويند از لذت زندگي خانوادگي محروم هستيد.
سفره رنگين:
هر روز يک غذاي تازه، روي ميزشان است. صبحانه هميشه گرم، ناهار حتما مفصل، شام ترجيحا سالادهاي خارجي با مواد اوليهاي که هي توي کامنتها ازشان بپرسند «از کجا مي شه خريد؟». به اين ميگويند زندگي خانوادگي!
توضيح: در واقعيت، آشپزي هرقدر هم لذتبخش باشد، کار سخت و زمان بري است. غذا، کافي است که سالم باشد و نيازهاي تغذيهاي افراد خانواده را در نظر بگيرد. اهميت دادن بيشتر از اين به خورد وخوراک، همان خصلت مذمومي است که در فرهنگ ما «بنده شکم» خوانده ميشود. خانوادههاي اينستاگرامي با مد تازهاي که راه انداختهاند، زنان را براي سرآشپزهاي قهار بودن تحت فشار ميگذارند. شرکت در رقابت براي سفره رنگينتر انداختن، يعني زمان ارزشمندي را که ميشود کنار هم سپري کرد، به آشپزخانه اختصاص بدهيد. با مشورت هم، يک برنامه غذايي بنويسيد. به هرکدام از اعضاي خانواده مسئوليتي بدهيد. خلاف تبليغ اينستاگراميها، در خانه خانوادههاي سالم، يک نفر دايم درحال پخت و پز نيست، کارها تقسيم ميشود و با غذا مثل ابزاري براي تفاخر برخورد نميشود. اگر ميز و سفرهتان معمولي است و دايم از بشقابتان عکس نميگيريد، اجازه ندهيد خانوادههاي اينستاگرامي به شما بگويند کارتان اشتباه است.
دايم در سفر:
هر دو، سه ماه يک بار لوکيشن پستهايشان پاريس و استانبول و کيش است با کپشنهاي «دو روز زندگي رو به خودتون سخت نکنين»، «بسيار سفر بايد...»، خانواده اصلا يعني همين و ... !
توضيح: در واقعيت يک خانواده طبقه متوسط يعني اکثريت جامعه ما، براي سفر کردن نياز به برنامه دارند. باتوجه به فصل و سفرهاي قبلي و ترجيحات دستهجمعي، مقصدي تعيين و تقويم را چک ميکنند. سر تاريخي که براي همه مناسب باشد، توافق ميکنند و اگر از قبل در پساندازشان، براي سفر مبلغي در نظر نگرفته باشند، مدت زمانِ باقي مانده را با حسابگري بيشتر خرج ميکنند. برنامهريزي براي مسافرت، بخشي از «پروژه مشترک» خانوادههاست. پروژه مشترک، همانطور که از اسمش پيداست، به هر فعاليتي ميگويند که همه اعضاي خانواده را درگير کند. بنابراين صرفِ برنامهريزي و وقت گذراندنِ دسته جمعي، هدف است نه کاري که انجام ميشود. مثل صداوسيما نميخواهيم بگوييم اگر سفر رفتن فعلا مقدور نيست، توي اتاق و آشپزخانه گردش کنيد. منظور اين است که سفر، به خوديِ خود نشانه و لازمه خانواده شاد و سالم نيست. بنابراين ارزش پروژههاي جمعيتان (بازي، غذاپختن، تعمير و ساختن وسايل خانه و ...) را دست کم نگيريد و اجازه ندهيد خانوادههاي اينستاگرامي به شما بگويند اگر به اندازه آنها مسافرت نميرويد، داريد زندگي را به خودتان سخت ميکنيد و خانواده خوبي نيستيد.
مامان/ باباي دربست:
بچههايشان همه «کويين» و «پرنسس»اند. صفحهشان پر است از عکس فرزندانشان و آنقدر عاشقشان هستند که اسم صفحه شان را گذاشتهاند مامان و باباي چيچي! (اسم بچه) حالا ما چي؟ اين بچه تا دهانش را باز ميکند، سرسام ميگيريم. اين که نشد خانواده.
توضيح: در واقعيت، مادروپدرها ابر قهرمان نيستند. گاهي صبرشان تمام ميشود و از دست فرزندشان کلافه ميشوند. بعضي وقتها آرزو ميکنند يک نفر درِ خانهشان را بزند و يک ساعت بچهها را ببرد بيرون که بتوانند کمي در آرامش باشند. در خانوادههاي سالم، پدرومادرها حق دارند خسته و بيحوصله شوند و بچههايشان هميشه خوش تيپ و آب وشانه کرده نباشند چون خلاف افسانهها، والدين قدرت جادويي ندارند. والدينِ خانوادههاي سالم، هويتشان در وجود فرزندشان خلاصه نميشود. آنها فرديت خودشان را دارند بهعلاوه نقشِ والدانهشان. همچنين ميدانند که دايم عکس گرفتن از فرزندشان و منتشر کردن در فضاي مجازي، نشانه اهميت دادن به او نيست؛ نقض حريم شخصي کودک است و رساندنِ اين پيام که مهمترين ويژگي تو، چيزي که من بهش افتخار ميکنم و ديگران هم تأييدش ميکنند، زيبايي ظاهريات است. اگر چنين رفتاري با فرزندتان نميکنيد، به شما تبريک ميگويم.
پول درآوردن خانوادههاي خوشحال اينستاگرامي از خانواده بودنشان
به عنوان نکته آخر، نميشود همه اينها را بگوييم و نگوييم که الگوهاي عزيز، درحال کسب درآمد هستند! خانوادههاي خوشحال اينستاگرامي از «خانواده» بودنشان پول درميآورند. هر لايک و کامنت ما، مايه اعتبار صفحهشان است و معياري براي سفارش دهندگان تبليغ. آنچه در اينستاگرام ميبينيد، اگر نه پوستهاي از زندگي دست کم بخش کوچکي از آن است.
نويسنده : الهه توانا