تمام خوبیها و بدیهای همکار بودن زن و شوهرها
باشگاه خبرنگاران/ همکار بودن، يکي از ملاکهاي اصلي عدهاي از دختران و پسران جوان است که ميتواند معايب و مزايايي را به همراه داشته باشد.
"درک همسرم خيلي بالاس. چون شرايط کاريمون رو ميدونه. از اول هم ملاکم براي ازدواج اين بود که با پسري که ميخوام ازدواج کنم يا همکار باشيم يا توي يه حيطه شغلي کار کنيم." اين بخشي از گزاره صحبتهاي زن جواني است که يکي از ملاکهاي اصلياش براي ازدواج, همکار بودن همسر آيندهاش يا نزديک بودن حيطه شغلي شان با يکديگر بوده است، چرا که اهميت اين موضوع را تا حدي ميداند که تفاهم ميان آنها ميتواند باعث کاهش حجم زيادي از مشکلات زندگي مشترکشان شود.
همکار بودن زوجين، يکي از موضوعهاي بسيار مهم دنياي امروز است که ميتواند نقش مهمي در زندگي مشترک ايفا کند، چرا که شرايط کنوني به گونهاي است که عدهاي از زوجين مجبور به شاغل بودن هستند.
حميده دميرچيلو روانشناس و کارشناس خانواده در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران جوان، در رابطه با همکار بودن زوجين اظهار کرد: موضوع مهم همکار بودن زوجين را بايد از ابعاد مختلفي بررسي کرد، چرا که ما پژوهشهاي قابل توجهي مطابق با فرهنگ خودمان نداريم که به آنها استناد و بر اساس آنها آسيب شناسي و مزايا و معايب را بررسي کنيم.
وي بيان کرد: هنگامي که يک زوج با يکديگر همکار هستند، مسائل مختلفي مطرح ميشود که از آن جمله ميتوان به اين سوالها اشاره کرد که آيا اين زن و شوهر با يکديگر رابطه خوبي دارند يا خير؟ آيا زن و شوهر بلوغ فکري همکاري با يکديگر را دارند؟
اين روانشناس با اشاره به اهميت بلوغ فکري زن و شوهر به منظور همکار بودن آنها تصريح کرد: يکي از نکات حائز اهميت در زندگي زناشويي، بلوغ فکري زن و شوهر در رابطه با همکاري با يکديگر است، چرا که فضاي کار, اقتضاي خودش را دارد و هر يک از زوجين، در فضاي کاري و ارتباط، شرايط و ارتقاهايي دارند که در طول زندگي با آنها سر و کار دارند. بنابراين زوجيني که با هم يک جا کار ميکنند، به تمامي شرايط مذکور اشراف دارند و هر آن چه است را مشاهده ميکنند. در نتيجه، زن يا مردي که بلوغ فکري ندارد، ممکن است نسبت به هر رفتار همسر خود حساس شود.
دميرچيلو اذعان کرد: نبود بلوغ فکري ميان زن و شوهري که با يکديگر همکار هستند باعث ميشود حتي به ارتقاي يکديگر در تمامي زمينهها حسادت بورزند و وظايف کاري خود را به دوش يکديگر بيندازند يا از موقعيت شريک زندگي خود در محل کار سوء استفاده کنند.
اين کارشناس خانواده با ذکر يک مثال گفت: به طور مثال؛ مردي در محل کار خود رئيس است و همسرش کارمند او محسوب ميشود و آنها, رابطه زناشويي خوبي با يکديگر دارند و ممکن است مرد بخواهد مرخصي و يا وظايف و کارهاي کمتري به همسر خود دهد و امتيازهاي بيشتري براي او قائل شود که در اين ميان، ديگر همکاران آنها نيز شاهد اين قائل شدن مزايا هستند يا اينکه هر دو همکار در يک سطح قرار دارند و رابطه خوبي هم با يکديگر ندارند که ممکن است اين زاويه داشتن با يکديگر را در فضاي کاري خود دخيل کرده و با هم لجبازي و يا در انجام وظايف خود نسبت به يکديگر خلل وارد کنند.
وي ادامه داد: کارشناسان حوزه روانشناسي تأکيد ميکنند که محيط امن خانه، محل آرامش زن و شوهر است، از اين رو يک زوج تا جاي ممکن، بايد از مطرح کردن مسائل کاري در اين فضاي امن پرهيز کنند و زير يک سقف نقش همسري را براي يکديگر ايفا کنند. بنابراين زوجيني که بلوغ فکري کافي و رابطه خوبي با همسر خود نداشته باشند، مسائل کاري را وارد محيط خانه و زندگي مشترک خود ميکنند و همين مسأله ميتواند باعث بروز مشکلات فراواني براي هر دو آنها شود.
اين روانشناس افزود: براي همکار بودن زن و شوهر, نسخه واحدي وجود ندارد و ميتوان اين موضوع را اين گونه مطرح کرد که اگر زن و شوهر با يکديگر همکار هستند، به دليل همکاري با هم ازدواج کردهاند يا پس از شروع زندگي مشترک با هم همکار شدهاند که در اين ميان، بايد حتما تحت نظر مشاوره باشند تا کمترين آسيب احتمالي به زندگي آنها وارد شود.
دميرچيلو تأکيد کرد: اگر زوجين با وجود همکار بودن رابطه خوبي با يکديگر دارند و مشکلاتي هم در زندگي مشترک آنها وجود ندارد، باز حتما از مشاوره کمک بگيرند و اگر هم مشکلات ديگري با يکديگر دارند و همکاري آنها باعث بروز اختلافهايي ميان آنها شده است، توصيه اکيد ميشود فضاي کاري خود را از هم جدا کنند تا از کار هم کمتر مطلع شوند و ميان آنها دخالت کمتري وجود داشته باشد تا اختلافهاي بيشتري را زير سقف خانه خود نياورند.
اين کارشناس خانواده در پايان خاطرنشان کرد: موفقيت يک زندگي مشترک که در آن زن و شوهر در يک محيط کاري با هم همکار هستند به بلوغ فکري، شخصيت و روابط بين دو طرف بستگي دارد و اين ملاکها است که تعيين ميکند آيا اين همکار بودن به زندگي مشترک و درک متقابل آنها کمک ميکند يا خير؟