آیا «نه گفتن» بچهها را نا اُمید میکند؟
تسنيم/ محدود کردن کودک يکي از کارهاي چالش برانگيز در زندگي است. ممکن است کودک شما بي وقفه اصرار کند، جيغ بزند، گريه کند يا پا بکوبد و حوصله شما را سر ببرد، آيا در اين مواقع بايد به کودک نه گفت؟
محدود کردن کودک يکي از کارهاي چالش برانگيز در زندگي است. ممکن است کودک شما بي وقفه اصرار کند، جيغ بزند، گريه کند يا پا بکوبد و حوصله شما را سر ببرد که بعضي از خانوادهها در اين جور مواقع از جنگيدن با کودک اجتناب ميکنند و بعضي ديگر از نااميد کردن او احساس گناه ميکنند اما افرادي هستند که با صلابت به آنها نه ميگويند. نه گفتن به کودکان از مسئوليتهاي مهم بين والدين است و نه گفتنهاي ما درسهاي مهم را به کودکان ياد ميدهد و ميتواند در زندگي به آنها کمک کند.
ما هيچ آدم نرمالي نداريم که از نه گفتن خوشحال شود مثلاً فکر کنيد که به شما بگويند نميتوانيد فلان غذا رو بخوريد، فلان لباس را بپوشيد آيا شما در جواب ميگوييد ممنونم که نميتوانم اين کارهارو بکنم؟ متقابلاً از کودک هم نبايد توقع داشت هنگام نه گفتن به او از ما تشکر کند قطعاً کودک ناراحت و نااميد ميشود ولي قطعاً سرخورده نميشود. بايد در اولين «نه» گفتنتان مصمم باشيد، طوريکه بينياز از تکرار کردنش شويد. حالت چهرهاي جدي به خود بگيريد و علتش را به کودکتان بگوييد که چرا نميتواند آنچه را ميخواهد داشته باشد. اگر اولين «نه» شما جواب نداد، رويکرد متفاوتي در پيش بگيريد، مثلاً شيوههايي پيدا کنيد براي «بله» گفتن، اشتباه بزرگي خواهيد کرد اگر که دلتان به رحم بيايد. اگر کودکتان ياد بگيرد که ميتواند شما را براي «بله» گفتن به ستوه آورد، دائماً حرفش را به کرسي خواهد نشاند.
لزوم ناکام گذاشتن کودکان در برخي موارد
کودکان بايد ياد بگيرند که هميشه همه چيز در دسترس نيست همانگونه که محيط هم کاملاً نامحدود نيست و منابع هم محدود هستند، در نتيجه نبايد انتظار داشت هميشه جواب مثبت بشنويد. انسانها در طول دوره زندگي حدود 5 برابر بيشتر از جواب مثبت جواب منفي ميشنوند. پس بچهها را بايد گاهي اوقات ناکام کنيم زيرا اگر اين کار را انجام ندهيم هميشه انتظار دارند به هر چه ميخواهند برسند، اگر از زمان کودکي همه نيازهاي کودک را فراهم کنيم زماني که کمي بزرگتر شد با ديدن کوچکترين ناکامي از جانب معلم، دوستان، همسالان و حتي جنس مخالف احساس سرخوردگي ميکند و ممکن است افکار خودکشي در او شکل گيرد.
ما بايد به کودکانمان اجازه دهيم اين حس ناکامي را تجربه کنند. اگر در سنين کم اين ناکاميها را تجربه نکنند مثلاً در سنين مدرسه کودک ما وارد مسابقه دو نميشود. فقط بخاطر ترس از شکست. والدين بايد تلاش کنند هميشه سعي نکنند مشکلاتي که فرزندشان با آن مواجه مي شود را پر کنند بايد اجازه دهند کودک خودش ياد بگيرد در نبود والدين هم مشکلاتش را حل کند. هميشه و همه جا والدين نيستند. والدين بايد اجازه بدهند کودک خودش رشد کند. والدين نبايد از سر بيحوصلگي که مثلاً تحمل گريه و نق زدن فرزندشان را ندارند سريع راهکار بدهند. بايد به کودک اجازه داد که با احساس غمش زندگي کند به اين راهکار بيتوجهي فعال ميگويند به هيچ عنوان کودک را توجيه نکنيم و از عباراتي چون: «مگر چه شده؟» يا «حالا بعد درست ميشود» استفاده نکنيم.
بيتوجهي فعال يعني به کاري که نميخواهيم کودک انجام بدهد توجه نميکنيم و همزمان به کاري که ميخواهيم انجام دهد توجه ميکنيم. بيتوجهي فعال يعني برگرفتن تمام توجه خود، از کودکي است که رفتار سوء را از خود نشان ميدهد. اين روش مديريت کودک، براي کاهش قشقرقهاي کودکان نوپا و کودکان در سنين پيش مدرسه موثر است. چنانچه شما به کودک خود که در حال قشقرق و بدخلقي است توجه نشان داده و يا او را سرزنش کنيد، ناخواسته اين رفتار او را پاداش دادهايد.
از بيتوجهي فعال به منظور تضعيف قشقرقهاي کودک خود استفاده کنيد. در صورتي که کودک در محل ايمني حضور دارد، از اتاق بيرون برويد و تا زماني که او ساکت نشده است، به اتاق برنگرديد. ميتوانيد نسبت به او بي توجهي کنيد و وانمود کنيد توجهتان به چيز ديگري جلب شده است.
هنگامي که رفتار بد کودک متوقف شد توجه خود را به او معطوف کنيد. همچنان مواظب باشيد که رفتار بد کودکتان شما را به دادن پاداش مادي( مانند شيريني قبل از شام) و يا يک پاداش فعاليتي ( مانند تماشاي فيلم آخر شب تلويزيون، در حالي که فردا صبح بايد به مدرسه برود) وادار نکند.
شما به عنوان پدر و مادر تعداد کارت هاي محدود براي نه گفتن به فرزندتان داريد
شما به عنوان پدر و مادر تعداد کارتهاي محدود براي نه گفتن به فرزندتان داريد پس سعي کنيد اعتبارتان براي نه گفتن را در موارد مهم مصرف کنيد اگر مدام به کودک نه بگوييد او ياد ميگيرد بدون اجازه شما کارهايش را انجام دهد چون ميداند شما نه ميگوييد.
به عنوان مثال ما مي توانيم در نحوه نه گفتن خيلي خلاق باشيم از آنجا که نه براي بسياري از بچهها کلمه تحريککنندهاي است به اين دليل که وقتي آنها را از چيزي باز ميداريم به دنبال آن ميروند و ميخواهند آن را انجام دهند ما مي توانيم با روش خلاقانه و مثبت به آنها نه بگوييم. ما بايد با روشي مثبت پاسخ بدهيم روش مخالفت مثبت يعني اگر روشي وجود دارد که مايل به متوقف کردن آن هستيم اول تصور کنيد که رفتار جايگزين يا مخالف آن رفتار چيست سپس از کودک بخواهيد که آن را انجام دهد مثلا به جاي ضربه نزن بگوييم آرام بزن يا به جاي پرتاب نکن بگوييم اينطوري بازي کن يا مثلاً بجاي پفک نميخرم بگوييم بستني ميخرم.
هميشه سعي کنيم با پاداشهاي فعاليتي و مادي يا عاطفي و کلامي بسته به اين دارد که نياز کودک چيست کودک را خوشحال کنيم. پاداشهاي مادي مثل خريد به انتخاب کودک ، وسايل ورزشي مثل توپ، طناب، لباس ورزشي، کتاب ، مقدار اندکي پول، اسباب بازي ، خوراکي مورد علاقه ، سي دي کارتون يا بازي ، لوازم تحرير.
پاداشهاي فعاليتي: دعوت يک دوست به خانه ، توپ بازي با پدر و مادر، دسته جمعي بازي کردن، رفتن به رستوران، رفتن به زمين ورزش يا سينما، رفتن به پارک يا شهربازي، آماده کردن دسر همراه مادر، تماشاي فيلم تلويزيوني آخر شب.
پاداشهاي عاطفي: لبخند زدن، در آغوش گرفتن، نوازش، بوسيدن، توجه کردن، لمس کردن، چشمک زدن، تماس چشمي محبتآميز، تحسين و تمجيد، کف زدن.
نکته مهم هر وقت به فرزندتان پاداش مادي يا فعاليتي مي دهيد ، حتما يک پاداش عاطفي را با آن همراه کنيد.
يادداشت: نجمه هوشيار کارشناسي ارشد روانشناسي عمومي
انتهاي پيام/