به همکارم که رفیق من هم هست، خیلی حسادت میکنم
خراسان/ در يک شرکت خصوصي کار ميکنم و کارشناس بازاريابي هستم. به همکارم که واقعا هم دوستش دارم، خيلي حسودي ميکنم. سابقه کاري هر دومان در اين شرکت، هفت سال است و با هم وارد کار شديم. همکارم که رفيق من هم هست، در کار خيلي بهتر از من است و از خودش هم خيلي تعريف ميکند. اين کارهايش روي اعصابم ميرود و البته واقعا به او حسودي ميکنم. چه کنم؟
حسادت در کار و پيشرفت شغلي معمولا داراي دو قابليت متفاوت و به نوعي متناقض با هم است:
1- ميتواند باعث پشتکار و جديت شما در مهارتآموزي و پيشرفت شغلي شود.
2- شايد باعث ايجاد حس نفرت و هجوم افکار منفي و به نوعي خودخوري، احساس حقارت و در نهايت ترک کار شود. بنابراين، اين نگرش شماست که چگونه از اين جريان انرژي، حسن استفاده يا سوء استفاده را داشته باشيد. با اين حال و براي اينکه نکته اول را عملي کنيد، چند نکته را بايد مد نظر قرار دهيد.
ما آدمها با يکديگر متفاوتيم نه متمايز
پذيرش تواناييهاي متفاوت و نه متمايز بين خود و ديگران، اولين توصيه به شماست. ما آدمها با يکديگر متفاوتيم نه متمايز؛ حسادت، بر فرض نادرست تمايز بين آدمها استوار است که کاملا اشتباه است. تفاوت در مال و جايگاه تحصيلي و شغلي و اجتماعي نشانه تمايز نيست بلکه بخش عمده آن برگرفته از تلاش و جديت فرد است و نه به اصطلاح استعدادهاي متمايز فطري و مادرزادي آن. پس به جاي حسادت و تحقير خود، جديت و تحسين خود را جايگزين کنيد تا فردا بر طبل حسرت نکوبيد. با پذيرش اصل ياد شده ميتوانيد درک بهتري از مهارتهاي متفاوت و به تبع آن موفقيت شغلي دوستتان داشته باشيد و نه فرض اشتباه ناتوان بودن خودتان و حسرت خوردن.
مهارتهايتان را ارتقا دهيد
يکي از دلايل اين حسادت اين است که شما تلاش کافي در شغل خود نداريد يا مهارت حرفهاي و اطلاعات لازم براي پيشرفت را ياد نگرفتهايد که در هر دو صورت نياز است در ارتقاي آن همت کنيد. دليل ديگر ممکن است مربوط به تفاوتهاي شخصيتي و ميزان رغبت شغلي شما با همکارتان باشد که فرق ميکند. براي مثال ممکن است دوست شما فرد برون گراتري از شما باشد که لازمه شغل بازاريابي است و شما به دليل درون گرايي چندان تمايلي به ارتباط اجتماعي نداريد و همين موضوع موجب پيشرفت متفاوت ايشان با شما شده که به اشتباه آن را تمايز، تعبير و موجبات تاثر و تاسف خود را فراهم کرديد.
رمزهاي موفقيت دوستتان را بيابيد
نکته ديگري که به آن اشاره کرديد، رابطه دوستانه شماست که ميتواند محلي براي ارتقاي مهارت متقابل باشد. حسرت خوردن را کنار بگذاريد و تلاش کنيد رازهاي موفقيت دوستتان را در فضايي صميمانه از وي جويا شويد. ميدانم که اين موضوع ممکن است قدري سخت باشد اما بهتر از شرايطي است که هم اکنون داريد. کار توام با حسادت بهتر است يا کار در فضايي عاري از حسادت و تبادل مهارتهاي شغلي؟ فقط پيش نياز آن قدري فروتني و ميل به يادگيري است، حتي از دوستي که فکر ميکند از شما بهتر است که بيشک اين تصور برگرفته از حسادت شماست و ايشان به احتمال قوي چنين نظري ندارند.
تلاش ما راه به جايي نميبرد!
ممکن است برخي معتقد باشند پديدههايي مثل تبعيض، رانت و سود جويي و ... موجبات پيشرفت عدهاي را فراهم مي کند و در نتيجه تلاش ما راه به جايي نميبرد و اين موضوع تخم حسرت و حسادت را در جامعه کاشته است. بله، اين گفته شايد در بعضي موارد درست باشد اما اين مقوله امري است که از ابتداي خلقت بشر بوده و خواهد بود و اين شما هستيد که انتخاب ميکنيد دنيا را محلي اخلاقمند و قانونمند کنيد يا برعکس. بنابراين با برنامهريزي و داشتن پشتکار، فقط به روزي فکر کنيد که به همه اهدافتان دست يافتهايد.
نويسنده : رضا زيبايي | روانشناس عمومي