زندگی مشترک، اما مجردی زیر یک سقف!

جوان آنلاين/ زماني که مردي از همسر و خانهاش فاصله ميگيرد و آرامش خود را با حضور کمتر در خانه جستوجو ميکند، يعني ارتباط مؤثر زناشويي در زندگي وجود ندارد. شايد همه چيز آرام و طبيعي باشد. در چنين حالتي، زندگي تا حدي تهي از کلامهاي عاشقانه و عاطفي شده و گفتگوهاي بين زوجين به مواردي مربوط به رتق و فتق امور روزانه خانه يا درس بچهها محدود ميشود. اگر جلوي اين آسيب به ظاهر کوچک گرفته نشود، بديهي است تعميق اين مشکل در زندگي زناشويي منتهي به طلاق عاطفي که بعضاً شاهد آن هستيم، خواهد شد.
به بياني، درخت ازدواج از حيث عواطف زناشويي از درون تهي و پوک ميشود و زن و شوهر به دو هم خانه مبدل ميشوند که هر يک وظايفي را بر عهده دارد و بايد آنها را انجام دهند. معمولاً خانمها از اين رفتار شوهرشان کمي دستپاچه ميشوند و ميخواهند بدانند چگونه ميتوانند مسير زندگي را مجدداً همگرا کنند؟ براي پيشگيري از بروز اين حالت چه بايد کرد؟
نشانههاي يک رابطه گرم و خوب
آيا داراي مهارت ارتباطگيري مناسبي هستيد؟ مسائلتان را با هم در ميان ميگذاريد؟ براي حل آنها گفتگو ميکنيد؟ يا هر يک توقع داريد طرف مقابل داراي هوش کافي براي فهم مشکل يا موضوع مورد اختلاف باشد و اگر نبود، رفتار و کنشهاي خود را تغيير داده و نسبت به زندگي خود دلسرد ميشويد؟ مرد يک حامي در کنار همسر و خانوادهاش است و چتر حمايتي او به آنها آرامش و اعتماد بهنفس ميدهد. مستقيم يا غيرمستقيم به همسرش ميگويد که به نيازهايش توجه دارد و در کنار اوست. مردي که به زندگي خود دلگرم باشد، خود را بين خانواده تنها و غريبه يا صرفاً پشتيبان مالي نميبيند. وقتي زن و شوهري هم را دوست دارند و به يکديگر خوشبين هستند، با علم به اينکه هيچ کس فرد کاملي نيست، کوتاهي يا قصور هم را به دل نميگيرند و به آينده فکر ميکنند.
اين نکته خيلي مهم است که زوجين به ويژه آن دسته که چندين سال است در کنار يکديگر زندگي کردهاند، با زبان و رفتار به يکديگر يادآوري ميکنند که زندگي بدون هم برايشان قابل تصور نيست. وقتي مردي بفهمد که همسرش دوستش دارد و تمام توجهش معطوف به در کنار او بودن است، انگيزه و دلبستگي بيش از پيشي به زندگي زناشويي و خانواده خود پيدا ميکند.
مراقب باشيد اين روزها از اوضاع مالي شوهر خود ايراد نگيريد و همسر خود را با بقيه مردان مقايسه نکنيد. بينتيجهترين کار است، به بچهها تأکيد کنيد در همه حال موظفند احترام پدر و مادر خود را حفظ کنند.
از ظاهر و شکل اندام يکديگر ايراد نگيريد. هر فردي چهره و اندام خاص خود را دارد، به سلامت جسماني يکديگر توجه کنيد. روياهاي يکديگر را ناديده نگيريد حتي اگر جامه عمل پوشاندن به آنها امکانپذير نباشد. اعتماد، مهمترين بخش رابطه عاطفي است. اعتماد به هم را از بين نبريد. نزد بچهها يا ديگران، يکديگر را سرزنش نکنيد. هيچ رابطهاي نيست که در آن اختلاف نظر وجود نداشته باشد، اما اگر در اين شرايط در جمعي به سر ميبريد، خودتان را کنترل کنيد.
گاهي مرد خانه مجبور ميشود در دورهاي براي کارش وقت بيشتري بگذارد؛ شرايط براي او هم خستهکننده است ليکن براي آسايش و تأمين نيازهاي خانواده تلاش ميکند؛ پس به او قوت قلب بدهيد و تأکيد کنيد جاي خالياش در خانه کاملاً احساس ميشود. در او اين احساس را ايجاد کنيد که به احساسات و خواسته هايش اهميت ميدهيد. شما بايد در کنار هم احساس آرامش داشته باشيد، پس بايد مراقب احساسات هم باشيد.
نشانههاي بروز طلاق عاطفي
اکنون از کجا بفهميم شوهرمان ناراحت است و رابطه ما رو به سردي گذاشته است؟ براي درمان طلاق عاطفي چه کنيم؟ بهترين توصيه يافتن علل مشکل و تصميم به رفع عوامل ايجادکننده اختلاف پنهاني و شکاف عاطفي در خانواده ميباشد.
با توجه به بروز اين خصلتها، ميتوانيد حدس بزنيد آيا همه چيز مثل قبل سر جايش هست يا خير؟ چنين شوهراني ديگر همه چيز خود را با همسرشان در ميان نميگذارند. ديگر زن و بچههايش را وارد دنياي خود نميکند. مراقب است تا آنها متوجه نقاط آسيبپذير او نشوند.
اگر دقت کنيد متوجه ميشويد که ديگر در مورد آرزو، نگراني، اميد و دغدغههايش با شما گفتگو نميکند. چنانچه شوهري خود واقعياش را به همسرش نشان ندهد و اجازه ندهد او ببيند که در درونش چه ميگذرد، احتمالاً آيندهاي عاطفي و خوشبختي براي خود و همسرش نميبيند و در کنار او بهصورت مجردي زندگي ميکند. بهدنبال اين حالت است که به بهانههاي مختلف از محيط خانه ناپديد شود.
اگر به مسافرت برود، حين سفر شايد حتي يک پيامک هم ندهد، چون نزد خود تصور ميکند همسر و بچههايش بدون او خوشحالترند و اصلاً به او فکر نميکنند. اگر بدون هيچ اطلاعي بيرون برود، نشانه خوبي نيست. کم رنگ شدن حضور مرد در منزل ميتواند به طور تلويحي اعتراضي به اين نکته باشد که رابطه زناشويي مانند قبل جدي نيست و حضور او به قدر تأمين نيازهاي ضروري زندگي مشترک کفايت ميکند.
شوهر احساس ميکند عملاً نقش يک کارگزار اجرايي را پيدا کرده و از ساير چيزها حذف شده است. او به مرحلهاي رسيده که از دو بعد احساسي و حضور فيزيکي از زن و فرزندانش دوري ميکند. به سادگي از همسر يا بچهها دلگير ميشود، در حالي که قبلاً اين گونه نبود، اما حالا عصباني ميشود و اين براي زن عجيب است. عصبانيت يا حتي کنارهگيري کوتاه مدت در هر رابطهاي طبيعي است، اگر تداوم پيدا کند، نشاندهنده آن است که رابطه زوجين خوب پيش نميرود. گاهي متوجه ميشويد تعمداً شما يا بچهها را ناديده ميگيرد.
به عنوان مثال خيلي راحت برنامههايي که با هم تنظيم کرده بوديد را کنسل ميکند يا با سردي به تماسهاي شما پاسخ ميدهد. در اين هنگام، احتمالاً او تمايلي به رابطه با شما ندارد. اگر شريک زندگيتان بهانه ميتراشد تا از شما دور شود، يک جاي کار ميلنگد. به عنوان مثال ميگويد که به خاطر کارش نميتواند با شما به ميهماني منزل پدر و مادرتان بيايد.
شايد در اوايل زندگي مشترک، عباراتي مانند «تو چقدر خوبي»، «من دنبال همسري مثل تو بودم»، «دوستت دارم» و امثالهم را فراوان از زبان شوهرتان شنيده باشيد، اما حالا ديگر از آن حرفها خبري نيست. اين حالت ميتواند نشانه آن باشد که ديگر براي او آنچنان اهميت نداريد، زيرا فکر ميکند در محفل شما و بچهها جايگاه مديريت و پشتوانه عاطفي ندارد، بنابراين ترجيح ميدهد اين کلمات را از شما دريغ کند. چه بسا ممکن است اين جمله را از او بشنويد: «چه شده؟ مگر مشکلي هست؟ کم و کسري داريد؟.»
حالا وقت يک گفتوگوي جدي و طولاني است
اگر مشاهده شرايطي که ذکر شد، مدتي به درازا کشيد و خودتان هم از اين وضع ناراضي بوديد، وقت آن است که با هم يک گفتوگوي جدي و طولاني در محيطي آرام که در مرحله اول بچهها حضور نداشته باشند، داشته باشيد. سپس اگر لازم شد، بچهها را هم وارد گفتگو کنيد.
در يک خانواده، ايجاد، ادامه و تقويت رابطه عاطفي در عين حال يک حرکت گروهي هم هست، به اين معني که زن و شوهر و بچهها با هم به پيشرفت يکديگر کمک ميکنند و به يکديگر اعتماد به نفس و انگيزه ميدهند. پس اگر هر يک از اعضاي خانواده يک پله عقب رفت، بقيه بايد نگران حالش باشند.
زماني پيش ميآيد که يکي از زوجين احتياج به تنهايي و تفکر دارد. زمان گرفتن مثلاً براي بازيافت روحي خود ايده خوبي است، اما اين تصميم بهتر است دو طرفه باشد.