معلمی که پارک را به خاطر دانشآموز افغانستانی اش به کلاس درس تبدیل کرد

خراسان/ معلم با سابقه تهراني که تصاوير درس دادنش به يک دانشآموز در پارک در شبکههاي اجتماعي پربازديد شد، متولد سال1347 است و سيامين سال خدمت خود را هماکنون در منطقه 14 تهران ميگذراند. در ادامه با «فرحناز عاقل» درباره ماجراي آن عکس و کلاس دو نفرهاي که در پارک برگزار ميشد و مورد تحسين بسياري از افراد قرار گرفت، گفتوگويي داشتيم که خواهيد خواند.
معلمي را به خاطر عشقم به بچهها انتخاب کردم
وي در شروع گفتوگو با زندگيسلام از علاقه خود به معلمي مي گويد: «راستش من به همه مشاغل فکر ميکردم ولي زمان ما اصلا مشاوره تحصيلي نبود تا براي انتخاب مسير شغلي مشورت کنيم ولي پدر من هميشه توصيه ميکرد جايي مشغول کار شوم که خانمها باشند و براي تحصيل به شهرستان نروم. به نظر من توصيه هاي پدرانه قشنگي داشت که خيلي خوب بود و من را تشويق ميکرد جايي کار کنم که خانمها و بچهها باشند. اين شد که در رشته آموزش ابتدايي در تربيت معلم قبول شدم و اين رشته را به خاطر عشق به بچهها انتخاب کردم. زماني هم که رسما معلمي را شروع کردم، خدا عشق و علاقه زيادي در دل من نهاد که هيچ تفاوتي بين دانشآموزان با بچههاي خودم قائل نبودم و به کارم تعهد زيادي داشتم و دارم.»
شرايط در آموزش آنلاين براي بچهها هم سخت است
با ورود ويروس کرونا، آموزشها در قالب فضايمجازي به دانشآموزان ارائه ميشود. از اين معلم فداکار درباره آموزش آنلاين و تاثير اين نوع آموزش بر يادگيري دانشآموزان ميپرسم: «نرم افزار شاد مشکلاتي دارد همه خانوادهها هم گوشي و تبلت ندارند که در اختيار فرزندانشان قرار دهند، بعضي از خانوادهها هستند که سه يا چهار فرزند دارند و شرايط براي اين دانشآموزان خيلي سخت است. مثل همين دانشآموز افغانستاني ام که دو سه سالي است از افغانستان آمدند و دوگانگي لهجه دارد، به گوشي و تلفنهمراه دسترسي ندارد و مادرش هم بيسواد است. الان هم وضع اقتصادي به گونهاي است که نميشود گوشي خريد. اگر قيمت گوشي 400 يا 500 هزار تومان بود، خب همه يک جوري تهيه ميکردند ولي با توجه به گراني تلفنهمراه، تهيه و خريد گوشي براي خانوادهها خيلي سخت شده است.»
با خودم گفتم اين بچه نبايد مردود شود
«عاقل» در يک اقدام خداپسندانه به يکي از دانشآموزان خود که از تلفنهمراه و اينترنت محروم بوده، خارج از مدرسه و در پارک تدريس کرده است. خودش در اين باره ميگويد: «همانطور که گفتم يکي از دانشآموزانم که اهل افغانستان بود به گوشي هوشمند و فضايمجازي دسترسي نداشت و مادرش هم از سواد محروم بود. يک روز مدير مدرسه به من گفت: «ميخواهي با آموزش اين بچه چه کار کني؟ اين بچه خيلي ضعيف است». من هم با خودم گفتم اين بچه چه گناهي کرده که به گوشي دسترسي ندارد و بايد به اين دليل از درس عقب بيفتد و مردود شود. جالب است بدانيد اين دانشآموز، دو برادر پر جنب و جوش کوچک تر از خود دارد، به همين دليل به مدير مدرسه گفتم به مادر فاطمه بگوييد بچه را به پارک بياورد و فرزندان ديگرش را با تاب و سرسره و وسايل پارک سرگرم کند تا من هم يک ساعت به فاطمه درس بدهم. در طول تابستان اين آموزش ادامه داشت و اينکه رهگذراني که رد ميشدند، خيلي با تعجب به ما نگاه ميکردند.»
بايد کاري کنيم که خدا از ما راضي باشد
اين معلم درباره واکنشهاي مردم به انتشار تصوير درس دادنش در شبکههاي اجتماعي ميگويد: «در فضايمجازي واکنشها به اين ماجرا زياد بود. 90 درصد مردم استقبال مثبتي کردند و 10درصد هم نه. يک عدهاي به من پيام دادند که چرا خودت براي دانشآموزت تبلت نخريدي؟ راستش من تا آخر ماه 10هزارتومان در کارتم باقي نميماند. باز هم اگر قيمت گوشي 300 يا 400 هزار تومان بود، ميخريدم ولي موقعي که گوشيها گران است و خودم در مضيقه مالي هستم، چرا دروغ بگويم، نميتوانم بخرم. عدهاي هم گفتند چرا به يک دانشآموز افغانستاني درس ميدهي؟ براي من شخص و مليت مهم نيست. من وظيفه خودم دانستم به اين بچه کمک کنم. به قول شهيد حججي همه ما بايد جوري کار کنيم که خدا از ما راضي باشد. بارها به خانوادههاي دانشآموزان ميگفتم اگر فرزندتان سر کلاس، درس را ياد نگرفت، من بعد از مدرسه خانه نميروم و بدون اينکه يک ريال بگيرم در مدرسه ميمانم و دوباره به آنها درس ميدهم.»
شوهرم هر روز من را به پارک ميبرد و برميگرداند
«همسرم هميشه در کنارم هست و براي آموزش دادن به بچهها، دغدغههاي ذهني من را درک ميکند»، «عاقل» با بيان اين مقدمه اضافه ميکند: «با تعطيل شدن مدارس به مادران دانش آموزانم در پيامرسان سروش پيام دادم و گفتم بچهها تکاليفشان را انجام دهند و عکس آنها را بفرستند تا مشکلي براي تحصيل شان پيش نيايد. خانواده اين دانشآموز افغانستاني هم گوشي نداشتند، به مادرش زنگ زدم و گفتم نگران درس فرزندش نباشد و براي دخترش اعلام مردودي نميکنم و گفتم که بچه به پارک بيايد و تخته سفيد و ماژيک ميبردم تا اين که در شهريور از وي آزمون گرفتم و خدا را شکر قبول شد و الان در مقطع سوم تحصيل ميکند. نمره درس هديه آسمانياش 17، رياضي 15و ديکتهاش 12 شد و موفق شدم او را به سطح مطلوب برسانم و از اينکه توانستم رسالتم را انجام دهم، حس خوبي دارم. اين را هم بگويم، شوهرم چون دغدغه فکري من برايش خيلي مهم بود، من را هر روز به پارک ميبرد و برميگرداند.»
کار من در مقابل کار مدافعان حرم و سلامت، هيچ ارزشي ندارد
فرحناز عاقل در پايان گفتوگو، صحبت خود را اينطور به پايان ميرساند: «يک بار به پدر همين دانشآموزم گفتم از اينکه فرزندت را به پارک ميآورم، خجالت نکشي که گفت: «خجالت چيه؟ من تا آخر عمر مديون شما هستم.» البته اين را هم بگويم در مقابل مدافعان حرم و مدافعان سلامت، کار من هيچ ارزشي ندارد و فقط تلاش ميکنم که وظيفه معلمي خودم را به خوبي انجام دهم تا قدمي براي ساخته شدن کشوري موفقتر بردارم.
نويسنده : صادق جهاني| خبرنگار