چرا زن و شوهرها تمایل به بچه دارشدن ندارند؟

تسنيم/ داشتن فرزند فارغ از اينکه چه اثراتي را در زندگي فردي انسان ميگذارد، به نگاه کلانتري در اين فضا نيز ربط پيدا ميکند و آن سياستهاي کلي جمعيتي و مديريت حاکميتها بر مردمان يک سرزمين است.
درست است که در نگاه اول فرزندآوري در فضاي تربيتي براي خانوادهها نکاتي اختصاصي را به همراه خواهد داشت که از جملهي آن نکات، بيان اين مطلب است که بزرگ کردن يک فرزند بهمراتب سختتر از تعداد بيشتر از يک فرزند است اما همه حرفهاي موجود در اين فضا از اين جنس نيستند.
در برخي مواقع ديده شده وقتي سياستهاي يک نظام که در اينجا نظام جمهوري اسلامي مدنظر ماست، ايجاب ميکند که تعداد افراد جامعه به دلايلي کم باشد، بهجاي اينکه بهصورت شفاف و بيپرده بگويند که اکنون اگر فرزندي متولد شود حاکميت نميتواند از پس مسائل و مشکلات آن برآيد و همين رکني که قرار است موجب تقويت جامعه و استقلال کشور شود موجب تضعيف نظام و آسيب زدن به جامعه ميشود پس لطفاً فرزند نياوريد، شروع ميکنند به ايجاد استدلالهايي که از اساس ميتوان به بخش قابل توجهي از آنها خدشه کرد، استدلالهايي که ما ميتوانيم هنوز بر دروديوار برخي شهرها به شکل رنگ و رو رفته، آنها را مشاهده کنيم که "بچه کمتر زندگي بهتر" و يا مواردي مانند آن.
طبق اينگونه استدلالها با زبان بيزباني به والدين و خانوادهها القاء ميشود که اگر فرزند بيشتري آورديد و نتوانستيد از عهده مخارجش برآييد خودتان را ملامت کنيد و حتي کار به اينجا نيز ختم نميشود و بهصورت رسمي برخي خدمات اجتماعي را به خانوادههاي پرجمعيت ارائه نميدهند و اين در حالي است که بايد استدلال بهگونهاي ديگر چيده ميشد که بهعنوانمثال ما با بررسيهايي که انجام دادهايم توان خدماترساني با افزايش جمعيت بيشتر در سالهاي بعد را نداريم پس نياوردن فرزند در شرايط کنوني لطفي است که خانوادهها در حق حاکميت ميکنند.
اين حجم از فشار در آن سه دهه است که فارغ از درستي و نادرستي آن، که تحليلگران بسياري درباره آن مطلب گفتهاند، خانوادهها را به يک خواب عميق فرو بردند که به اين آسانيها نميتوان آنها را از اين خواب عميق بيدار کرد.
نکته مهم ماجرا اين است در هر اتفاق اجتماعي هر بخش بايد سهم خود را بهدرستي ادا کند. در مسئله جمعيت که يک قسمت آن را دولتها و حاکميتها به عهده دارند و قسمت ديگر به خانوادهها مربوط ميشود، اگر هر کس وظيفه خود را بهدرستي انجام ميداد الان شاهد خطر بحران جمعيتي در کشور عزيزمان نبوديم. وقتي در زمان کاهش جمعيت همه بار کاهش جمعيت تقريباً به عهده خانوادهها افتاد و دولتها به وظايف قانوني و شرعي خود بهدرستي جامه عمل نپوشاندند و به همکاري خانوادهها به چشم يک لطف نگاه نکردند و آن را صرفاً يک وظيفه پنداشتند و از انجام وظايف خود غفلت کردند، اکنون نيز اگر بخواهند با همان روش خانوادهها را در مسير افزايش جمعيت قرار دهند، ديگر همکاري لازم را از جانب آنها دريافت نخواهند کرد.
آنها مشاهده کردند که با کاستن از تعداد فرزندان سفره زندگيشان نيز کوچکتر شد و معيشتشان سختتر. قرار بود با کاستن از تعداد فرزندان زندگي بهتري را درک کنند که نه در ابعاد تربيتي و معنوي اين حرف درست بود و نه در ابعاد مادي و اقتصادي آن رفاهِ وعده داده شده را تجربه کردند پس دليلي ندارد که اين همکاري را بار ديگر آن هم در خلاف جهت آب انجام دهند.
افزايش جمعيت کشور اسلامي ايران که از ضرورتهاي غيرقابلانکار اين سالهاي اخير است که در بيانات رهبر معظم انقلاب نيز بر آن تأکيدات فراواني شده است، بيش از آني که به تشويقهاي لساني بيپشتوانه و تبليغات تربيتي صرف، نياز داشته باشد به اقدامات عملي دولتمردان در بازگشت اميدهاي واقعي به کانون خانوادهها نياز دارد وگرنه بسياري از خانوادهها به خوبي ميدانند که وجود تعداد بيشتر فرزند که از عهده تربيتشان نيز برآيند در فرضي که امکانات باشد قطعاً بهتر از تکفرزندي و يا نداشتن فرزند است.
با مراجعه به پژوهشهاي ميداني در زمينهي علل عدم تمايل به فرزندآوري، صدق اين گفته مشخص ميشود که اگر در سالهاي اخير که بر ضرورت فرزندآوري تأکيدات فرواني شده باز ما شاهد کاهش جمعيت هستيم بايد علت را در کمکاريها و کوتاهيهاي دولتها در انجام وظايف قانوني خود جستجو کرد. علياصغر حائري مهريزي در تحقيق ميداني که در زمينه تمايل و عدم تمايل خانوادهها به فرزندآوري در سطح ملي انجام داده به اين نتيجه رسيده است که «از بين تعداد 20935 نفر متأهل واجد شرايط از 31 استان سراسر ميزان تمايل به فرزندآوري (31.8 درصد) و ميزان عدم تمايل به فرزندآوري (68.2 درصد) است و همچنين مهمترين دلايل تمايل به فرزندآوري علاقه به بچه (93.5 درصد) و علاقه فطري افراد به کسب جايگاه و نقش والدي (92.2 درصد) و مهمترين دلايل عدم تمايل به فرزندآوري نگراني در مورد تأمين آينده فرزندان جديد (76.1 درصد) و نگراني در مورد افزايش مشکلات اقتصادي با آوردن فرزند ديگر (71.0 درصد) گزارش شده است.
با دقت در اين تحقيق ميداني به نظر ميرسد مرتفع کردن مشکلات اقتصادي (اشتغال و رکود اقتصادي) بهعنوان مهمترين دليل عدم تمايل به فرزندآوري، حتي بدون تصويب سياستهاي تشويقي، منجر به ازدياد فرزندآوري شود.» شايد بتوان بر اين نکته بهعنوان سخن پاياني تأکيد کرد که در امر فرزندآوري خانوادهها به دليل مشاهده کردن آسيبهاي تکفرزندي يا نداشتن فرزند، آمادگي لازم براي ازدياد نسل را دارند و در اين فضا منتظر برداشتن موانع توسط دولتها هستند.