تربیت نوجوان؛ نکات مهمی که والدین باید به آن توجه کنند

مهر/ دانش پور شفيعي در يادداشتي که در اختيار خبرگزاري مهر قرار داده نوشت:
نوجوان، جوجهکوچک بيبال و پري نيست که دنبال مادر خود راه برود و دهانش را براي دانههايي که مادر از زمين برميچيند، باز نگه دارد. پرنده بزرگ و گشودهبالي هم نيست که بتواند آزادانه در همه جا پرواز کند و خود را از تيررس شکارچيان دور سازد. ديار پرفراز و نشيب نوجواني از دوسو هممرز سرزمينهاي کودکي و بزرگسالي است.
دوران بين ۱۱ تا ۱۹ سالگي را دوران نوجواني ميگويند. بچهها پس از پشت سرگذاشتن دوره کودکي دوم از حدود ۱۲ سالگي وارد دوره نوجواني ميشوند که گاهي تا ۲۰ سالگي ادامه دارد. بر اين اساس دانشآموزان پايه ششم دبستان در حلول نوجواني قرار دارند؛ اين موضوع شامل دختران پايه ششم نميشود چراکه آنها در عمل از نظر خُلقي، عاطفي، رواني و جنسيتي، نوجوان هستند اما پسران پايه ششم در برزخاند يعني از نظر خُلقي، رفتاري و عاطفي به کودکي و نوجواني ميزنند. به زبان ساده بايد گفت هر زمان ديديد فرزندتان دست شما را خوانده بدانيد ويژگيهاي نوجواني را پيدا کرده است.
اگرچه اکنون سن نوجواني پايين آمده اما نبايد براي بچهها انتظارات نوجواني ايجاد کرد. نوجوان ميخواهد بگويد بزرگ شدهام و بر اضطرابش غلبه کند بنابراين براي او حُرّيت خيلي مهم است. درواقع براي او حريت، قرار گرفتن روي ريل والدين است. او ميخواهد حق انتخاب داشته باشند. نوجواني، دوره گذار از کودکي به بزرگسالي است. او بهسادگي متقاعد و راضي نميشود و برايش، والدين و دوستان اثرگذار هستند. پس پدر و مادر بايد در اين سن - البته با خُلق خوب و صبوري – مدت بيشتري وقت بگذارند تا نوجوان متقاعد شود.
بچهها در دوره دبستان، الگوي جنسيتي را از پدر و مادر گرفتهاند و اکنون در ديار نوجواني قرار دارند؛ دياري که هممرز سرزمين کودکي و بزرگسالي است. در اين ديار پدر و مادر به نوجوان ميگويند برو جلو، حمايتت ميکنيم. بايد به او اجازه داد تا زمين بخورد ولي خودش بلند شود. از آنجا که نوجوان بهشدت هيجانمدار است و ميخواهد ريسک کند هر کلمهاي که نشان دهد استقلال ندارد، مانع ارتباط او با پدر و مادر ميشود. بايد توجه داشت که در اين سن، مسائل جنسي براي پسران پررنگ ميشود چراکه براي بزرگسالي به آن نياز دارند.
ملازمت و همراهي
در اين دوران بهعنوان دوره طلايي تربيت، الگوگيري از پدر و مادر در اولويت است. بايد به او حلال و حرام و بايدها و نبايدها را آموخت ولي نوجوان باتوجه به شرايط نوجواني از اغلب آموزشها گريزان است. چرا؟ چون برخي اوقات تصور ميکند اگر از کسي مشورت بگيرد يعني اينکه بچه است. پس چه بايد کرد؟ بايد مشورت گرفتن از بچهها و مشورت دادن به آنها را تمرين کرد. بهطور قطع وقتي پدر و مادر خود را ميشکنند و از فرزندشان مشورت ميگيرند، به او نشان ميدهند وقتي من در اين سن و سال از تو مشورت ميگيرم پس تو هم ميتواني و بايد از من مشورت بگيري. اما در اينجا يک خط قرمز هست و آن اينکه هيچ وقت، هيچ کجا و در هيچ صورت پدر و مادر حق ندارند درباره رابطه خودشان با بچهها صحبت کنند.
همرنگي، دوستي و همراهي همسران در نگاه نوجوان اهميت فراوان دارد و بچهها بايد باور کنند که پدر و مادر، دو يار همراه و رؤيايي يکديگر هستند. از سويي مهمترين منبع نگراني بچهها، رابطه به هم خورده پدر و مادر است؛ اگر پدر و مادر با بچهها ائتلاف تشکيل دهند، اين رابطه به هم ميخورد بنابراين هرگز نبايد جلوي فرزند، همسر را زير سوال برد.
قاعده الگوگيري
الگوگيري فرزندان از پدر و مادر ۳ قاعده دارد؛ جذب، نفوذ (الگو بودن) و هماهنگي و همسويي. پر واضح است تا رابطه شکل نگيرد الگو داده نميشود. چرا بچهها حرفهاي والدين را گوش نميکنند؟ چون آن اندازه که بايد ايشان را دوست ندارند. بنابراين بايد با نوجوان رفاقت کرد. اگر در دوره دبستان، رفاقت عمق چنداني ندارد ولي اين موضوع در نوجواني متفاوت است و رابطهها در اين دوران، مشارکتي و اجتماعي است. تمام روابط اجتماعي و عاطفي فرزندان با فضاي بيرون، از نوجواني به بعد متأثر از روابط پدر و مادر است. براي بچهها، عمل مهم است نه کلام؛ اما عملي که درست، مشترک و مشابه باشد. بر اين اساس در اين سن به او نقش وزارت، وزير بودن و جانشيني داده ميشود.
در دوره نوجواني، نقش پدر حداکثري و در مقام تکيهگاه و الگو بودن است. پدر اگر در دوره نوجوانيِ پسر وارد نشود، نوجوان جدي نميشود چه پدر به قدرت و قوام شناخته شده و تکيهگاه است و حال آن کسي که قرار است پدر را قوي کند، مادر است. از سوي ديگر مادر به گرم کردنش، همراهيهايش، مداراهايش و ايجاد حصار در خانه شناخته ميشود و در اين ميان مادر با نقاب محبوب و چهره مقتدر و پدر با نقاب مقتدر و چهره صميمي عمل ميکنند.
حلقههاي حامي
محبت و مهرورزي، احترام، حمايت، مراقبت و آگاهي، پنج حلقه مهم در کمک به حلول نوجواني هستند. بچهها نيازمند توجه بيشتري هستند پس بايد علاوهبر محبت به آنها احترام گذاشت. ايشان کلمات يا حرکاتي از جنس تأييد ميخواهند تا حمايت شوند و بايد از آنها بهطور جدي مراقبت کرد تا از مسير انحرافي نجات پيدا کنند. براي اين مراقبت بايد بهطور نامحسوس در کنارش بود اما در زمان آگاهي دادن، نوجوان وقتي ميفهمد ميخواهيد به او آگاهي بدهيد، طفره ميرود و کلافهوار نگاه ميکند. چرا؟ چون فکر ميکند او را بچه فرض ميکنيد. آگاهي يا بيان انتظار بايد همراهِ کرامت نفس و دوست داشتن باشد. اگرچه آگاهي دادن و تربيت، تلخي و زمختي دارد اما دعوا و خشونت ندارد. بزرگ بودن نبايد رابطه صميمي ميان پدر و مادر و فرزند را از بين ببرد. بايد قبل از گفتوگو با فرزند نوجوان به او پرسناژ (شخصيت) داد.
براي برقراري اين رابطه صميمي و بودن در کنار نوجوان، بهتر است خيلي زود با او رفيق شويد تا ظرف رفاقتش پر شود و در ادامه رفقاي انتخابي او هم شبيه پدر و مادرش باشند.
مراقبت از بچهها به معناي کنترل نيست بلکه ارسال اين پيام به نوجوان است که تو برايم مهمي و من در کنارت هستم. بنابراين برخلاف مراقبت است که در اين سن، بچهها را تنها گذاشت. در اينباره رعايت چند نکته مهم است؛ نخست اينکه اشتباه است اگر فکر کنيم در هر زمان بهخصوص هنگام درس خواندن، در اتاق را ببندند، تمرکزشان بالا ميرود. چه براي تمرکز بايد نسبت به محرکهاي کوچک بيتوجه شد. ديگر اينکه روي اعصاب بچهها نرويم اما خلوتشان را به هم بزنيم. آنها نبايد در حمام احساس امنيت کنند. نبايد بهطور کامل لخت شوند بلکه بايد لباس زير تا لحظه آخر تنشان باشد و ….
مراقب باشيد بزرگ بودن نبايد رابطه صميمي ميان پدر و مادر و فرزند را از بين ببرد.