ویژگی والدین خودشیفته و راه های درمان والدین خودشیفته

بيتوته/ شخصيت خودشيفته يا نارسيسيسم نوعي اختلال شخصيتي است
به چه کساني والدين خودشيفته مي گويند؟
افراد خودشيفته خود را مرکز جهان ميدانند و بيشتر از هرچيز به خود اهميت ميدهند. براي مثال والديني که هيچ حريم شخصي براي کودکانشان قائل نيستند يا آنها را در اختيار خود ميدانند پدر و مادر خودشيفتهاي هستند و با چنين رفتارهايي باعث بوجود آمدن مشکلات بسياري براي کودکان خود ميشوند.
اختلال خودشيفتگي چيست؟
شخصيت خودشيفته يا نارسيسيسم نوعي اختلال شخصيتي است؛ اين افراد خودشان را مرکز جهان ميدانند و تصورشان از خود فردي بي عيب و نقص، ويژه و خاص از تمامي جهات ميباشد. اغلب آنها در فعاليتهاي کاري يا هنري و... خود موفق هستند و بسيار ايدهآل به نظر ميرسند اما در زمان اختلاف ديدگاه، تنها به تفکر خود اهميت ميدهند و در بحثها کوتاه نميآيند. به عبارتي ديگر آنها بزرگترين طرفدار خود به حساب ميآيند.
درباره والدين خودشيفته
با توجه به اينکه مشکلات روحي و رواني به طرز رفتار والدين ارتباط دارد، ميتوان فهميد که والدين خودشيفته تاثير منفي زيادي روي فرزندانشان ميگذارند و آگاهانه يا غيرعمد به آنها آسيب ميزنند.
کودکان يا نوجوانان براي کشف استعدادها و شناخت خود و دنياي اطراف بايد آزاد باشند. ساخت يک فضاي مناسب براي فرزندان که بتوانند در آن به خود اعتماد کنند، رشد و پيشرفت داشته باشند به عهده والدين است و رفتارهاي افراطي يا پرفشار با مسموم کردن فضا، موجب تاثيرات مخرب زيادي ميشوند.
مسلما هر والديني انتظاراتي از بچههاي خود دارد و افتخار آفريني نيز مهم است. اما پدر و مادر خودشيفته با انتظارات بي قيد و شرط از فرزندان، هويت فردي و شخصيت او را ناديده ميگيرند. در ادامه به بررسي ويژگي يا نشانهها، تاثيرات، تشخيص و درمان والدين خودشيفته ميپردازيم.
ويژگي و نشانههاي والدين خودشيفته
• برداشت سطحي از خود
يکي از واضحترين نشانهها در والدين خودشيفته توجه بيش از حد آنها به خودشان است. فرقي نميکند يک روز کاري شلوغ را سپري کنند يا در تعطيلات باشند، آنها همواره تلاش ميکنند به ديگران نشان دهند چقدر عالي، برتر و متفاوت هستند. همچنين سعي ميکنند اين تصوير ايدهآل از خود که با اغراق بيش از حد همراه است را به فرزندان خود نيز نشان دهند يا به آنها بفهمانند که چقدر بهتر هستند.
• حس بزرگي و برتري
والدين خودشيفته نه تنها حس برتري دارند بلکه با اطمينان تمام ميگويند که بهترين شخص در بين تمام اطرافيان هستند و هيچکس با تواناييهاي آنها پيدا نميشود. اين طرز تفکر باعث ميشود به ديگران و حتي فرزندان خود نگاهي ابزاري داشته باشند و از آنها براي رسيدن به خواستههاي خود استفاده کنند.
يکي از واضحترين نشانهها در والدين خودشيفته توجه بيش از حد آنها به خودشان است
• ارتباط ضعيف با فرزندان
وقتي يک نفر احساس برتري و خاص بودن داشته باشد در ارتباطات با ديگران و مخصوصا فرزندان خود با مشکلات بسياري مواجه ميشود. زيرا تمامي فکر و ذکر آنها مشغول به خودشان است و اهميتي برا ديگران قائل نيستند.
• محتاج توجه و تحسين
تحسين و مهر تاييد ديگران باعث تقويت حس خود بزرگبيني و اعتماد به نفس افراد خودشيفته ميشود و آنها همواره به دنبال مهر تاييد ديگران در زندگي خود هستند اما مهم نيست که چقدر به آنها توجه شود زيرا هيچگاه از توجه و تمجيد ديگران خسته نميشوند.
• انعطاف ناپذير و حساس
والدين خودشيفته هميشه حق به جانب و معتقدند که لايق بهترينها هستند. آنها انتظارات بيش از حد و بسيار دشواري از فرزندانشان دارند، در اين مسير نيز به صورت مداوم ميخواهند فرزند خود را اصلاح و کنترل کنند و کوچيکترين بي توجهي به خواستههاي آنها يا عملي نشدن درخواستشان باعث ناراحتي و افسردگي اين افراد ميشود.والدين خودشيفته هميشه حق به جانب هستند
• تحميل عقايد به فرزندان و زندگي به جاي کودک
والدين خودشيفته هميشه براي ارضاي نيازهاي شخصي، شادي و وجهه اجتماعي خود خواستهها و مسائلي را با فرزندانشان مطرح ميکنند. آنها تنها به خودشان باور دارند و دوست دارند فرزندان گوش به فرمان و دنبالهرو روياهاي آنها باشند. در چنين مواقعي باعث ميشوند هويت اصلي کودک فراموش شده و صرفا خواسته و نيازهاي والدين را تامين کند.
• حسادت و مالکيت
با وجود اينکه تمامي والدين خودشيفته از فرزند خود انتظار موفقيت و افتخارآفريني دارند اما اين اتفاق حسادت آنها را نيز تحريک ميکند، به طوري که آنها تمامي موفقيتهاي او را مديون خود ميدانند و از نشانههاي بلوغ و استقلال مانند انتخاب مستقل مدرسه، نوع پوشش، انتخاب رشته تحصيلي، انتخاب شغل و بسياري موارد براي آنها حسادت برانگيز است و سعي در سرکوب آنها دارند.
• تحقير و کوچکشماري فرزندان
اين مورد والدين خودشيفته ميتواند به دلايل مختلفي مانند قانع کردن فرزندان يا براي حس آرامش و برتري داشتن توسط والدين بيان شوند. تهديد به قطع کردن منابع مالي، محروميت از ارث يا بيان جملاتي مانند «به خاطر تو من از زندگيم گذشتهام و تو ما را ناراحت ميکني»، «تو باعث شرمساري ما ميشوي»، «چرا نميتواني بهتر از اين باشي» و... باعث احساس گناه در کودک ميشوند و به او ميفهمانند تنها در صورتي دوستش دارند که به حرفهاي آنها عمل کند.
يکي از مواردي که در والدين خودشيفته اتفاق ميافتد، بيتوجهي يا ترک فرزند ميباشد
• تعلق و وابستگي متقابل
والدين خودشيفته هميشه در تلاشند فرزندانشان را به خود وابسته کنند اما بخشي از اين وابستگي، به صورت متقابل و با انتظاراتي مانند خريد خانه يا خرجي دادن، نگهداري و مراقبت در پيري، توجه زياد به والدين و... همراه است. اين انتظارات معمولا از همان سنين کودکي بيان ميشوند و در وابستگي متقابل، والدين خودشيفته ميخواهند به خاطر بيکفايتيها، مشکلات عاطفي، رواني يا بي مسئوليتيها مورد توجه و حمايت فرزندان قرار بگيرند.
• بيتوجهي
يکي از مواردي که در والدين خودشيفته اتفاق ميافتد، بيتوجهي يا ترک فرزند ميباشد. در اين مواقع آنها براي رسيدن به خواستههاي شخصي، ارضاي نياز برتر بودن و رسيدن به روياهاي خود کودکانشان را به افراد ديگر ميسپارند يا ترک ميکنند. به طور کلي آنها به نيازهاي کودک اهميتي نميدهند و ضرورتي براي نگهداري، مراقبت و تربيت فرزند احساس نميکنند.
تاثيرات والدين خودشيفته بر روي کودکان
محققان امروزه معتقدند که بسياري از مشکلات رواني و اختلالات شخصيتي به دوران کودکي، رفتار ديگران (مخصوصا پدرومادر) و محيط مرتبط هستند. به همين دليل نيز والدين خودشيفته تاثير بسياري بر روي شخصيت فرزندان خود دارند؛ برخي از مشکلاتي که اين کودکان در آينده با آن مواجه ميشوند عبارتند از:
• اعتماد به نفس پايين
کودکاني که تمام عمر خود را صرف اطاعت از دستورات پدرومادر خود ميکنند و تنها هدفشان در زندگي راضي نگهداشتن آنهاست؛ در آينده دچار مشکل در بيان نظرات خود، اجراي ايدهها و... ميشوند.
آنها همواره در ترديد هستند و فکر ميکنند با شکست مواجه خواهند شد و به جاي لذت بردن از زندگي، براي راضي نگهداشتن ديگران تلاش ميکنند زيرا به آن عادت کردهاند. آنها ياد ميگيرند ديگران را تاييد کنند اما در مواقع نياز از بيان نظرات و ايدههاي مستقل خود عاجز هستند.
• اضطراب، استرس و اختلالات رواني
والدين خودشيفته همواره دنبال توجه و تحسين هستند، کودکان اين خانوادهها اغلب استرس دارند تا نياز خانواده خود را پيشبيني کنند و به آن پاسخ دهند تا با مواردي مانند تنبيه، واکنشهاي هيجاني يا تحقير از سوي والدين مواجه نشوند. چنين رفتارهايي باعث ميشود در آينده به فردي مضطرب تبديل شوند که پيش از هر مصاحبه کاري، آزمون يا انجام کاري نگران نتيجه آن باشند و در صورت نتيجه منفي دچار افسردگي شوند.
والدين خودشيفته بسيار خودمحور بوده و اولويت اول آنها خودشان هستند
• احساس شرم و گناه
در صورتي که خواستههاي فرزندان به طور مداوم ناديده گرفته يا تحقير شوند، آنها به اين نتيجه ميرسند که وجودشان بي ارزش است و از به دنيا آمدن خود احساس شرم ميکنند. در اين شرايط از خواستههاي خود به نفع والدين دست ميکشند و در آينده نيز در صورت بروز اتفاقات ناگوار در روابط، محل کار و... خود را مقصر ميدانند. در نتيجه آنها به شدت بي دفاع شده و ممکن است برخي از اين وضعيت سوء استفاده کنند.
• مسئوليت پذيري بيش از حد
وقتي که کودکان ميخواهند در رابطه با خودشان حرف بزنند، والدين خودشيفته بحث را به سمت خود منحرف ميکنند. حتي اگر کودک دچار درد جسماني يا ناراحتي شده باشد با او همدردي نميکنند و توانايي درک فرزندشان را ندارند. کودکان نيز متوجه خودخواهي بيش از حد والدين نميشوند و به جاي آن، مجبور ميشوند به آنها بفهمانند در اشتباه هستند و بايد مسئوليت نقص و کمبودهاي ديگران را به عهده بگيرند.
• افزايش بي اعتمادي نسبت به خانواده
والدين خودشيفته بسيار خودمحور بوده و اولويت اول آنها خودشان هستند. با اين حال درصورت بروز رفتارهاي مشابه در کودکان مشکل او را به شدت بزرگ کرده و الگوپذيري کودکان را انکار ميکنند. اين روند باعث ميشود تا فرزندان به اين نتيجه برسند والدين آنها افرادي نامطمئن و غيرقابل اعتماد هستند.
درمان قطعي و موثري براي خوشيفتگي وجود ندارد و رواندرماني به بيمار پيشنهاد ميشود
تشخيص و درمان والدين خودشيفته
براي تشخيص قطعي اختلال شخصيتي خودشيفته تنها راه مراجعه به پزشک متخصص ميباشد. در صورتي که:
⦁ فرزندان خود و احساساتشان را ناديده ميگيريد
⦁ آنها را مجبور ميکنيد آرزوها و خواستههاي شما را دنبال کنند
⦁ به آنها باور نداريد و تواناييهايشان را دستکم ميگيريد
⦁ هميشه درحال سرزنش و انتقاد از آنها هستيد
⦁ نارضايتيهاي خود را به آنها تحميل ميکنيد (حتي وقتي واقعا مقصر نيستند)
⦁ باوجود تلاشهاي آنها براي خوشحال و راضي نگهداشتن شما، همچنان ناراضي هستيد
بهتر است به يک روانشناس خوب مراجعه کنيد.
همچنين انجام موارد زير به شما در کاهش اثرات منفي اين اختلال و رفتار بهتر با فرزندان کمک ميکند:
• مراجعه به متخصص
پزشکان با ارزيابي وضعيت بيماران و انجام برخي آزمونهاي مختلف ميتوانند در تشخيص، شدت و درمان اختلال شخصيتي خودشيفته به آنها کمک کنند. از گفتگوي صريح با مشاور خود نترسيد.
روانشناس ابتدا تاريخچه پزشکي بيمار را بررسي کرده و معاينات جسمي انجام ميدهد. هيچ آزمايش خاصي براي تشخيص اختلال شخصيت خودشيفته وجود ندارد و در ابتدا ساير شاخصهاي سلامتي بررسي ميشوند.
همچنين درمان قطعي و موثري براي اين اختلال وجود ندارد و معمولا رواندرماني به بيمار پيشنهاد ميشود.
اين جلسات که ممکن است به صورت گرووهدرماني، خانواده درماني (با حضور فرزندان) يا ترکيب درمانهاي شناختي-رفتاري برگزار شوند به بيمار کمک ميکنند تا از رفتارهاي منفي خود اگاه شوند و بهتر ديگران را درک کنند.
• انجام تمرينات آرامشبخش
اين رفتار ممکن است به دليل آشفتگي، اضطراب يا عصبانيت رخ دهد. همواره سعي کنيد با تمرينهاي آرامبخش مانند يوگا، مديتيشن، تنفس عميق، کنترل خشم و... به ايجاد آرامش ذهني نزديکتر شويد.
• کمک گرفتن از همسر
نزديکترين فرد به هرکس شريک زندگياش است. به همين دليل کمک گرفتن از همسر براي اموري مانند هشدار در مواقع لازم، حفظ آرامش و... ميتواند موثر باشد.