یک پسر می خواستیم حالا 5 تا داریم
خراسان/ گفتوگو با «عابد مرادي»، پدر 5قلوهاي مُهري که خبر تولد فرزندانش به عنوان اولين 5 قلوهاي سال 1400 مورد توجه قرار گرفت
در اين روزها که کشور دوباره عرصه تاختوتاز و جولانگاه کرونا شده، کادر بهداشت و درمان يکي از بيمارستانهاي شيراز اواخر هفته گذشته شاهد تولد پنج قلوهابودند. از پنجشنبه گذشته خبر تولد پنج قلوهاي زوج جوان مُهري ساکن روستاي مزايجان در رسانهها و فضايمجازي دست به دست شد و قدمهاي نورسيده به خانه و آشيانه اين پدر و مادر حال و هواي تازهاي بخشيدند. همچنين حال مادر و نوزادان پنج قلو رضايتبخش است. در پرونده امروز زندگيسلام تصميم گرفتيم با «عابد مرادي» پدر اين پنجقلوها، گفتوگويي داشته باشيم و از حسوحال خودش و همسرش و همچنين وضعيت کنوني فرزندانش بپرسيم. در خور ذکر است که او تمايلي به چاپ و انتشار عکس خودش در رسانهها ندارد.
6 ماه پيش متوجه شديم که 5قلوها در راه هستند
مرادي متولد 1373 در روستاي مزايجان استان فارس است و دو سال از ازدواجش ميگذرد. اين مرد که به تازگي صاحب پنج فرزند شده، درباره احساسش در زماني که متوجه شد همسرش پنج قلو باردار است، ميگويد: «از قديم خانواده من و همسرم در روستا با همديگر رفتوآمد داشتند که البته نسبت فاميلي دوري هم داريم. هماکنون هم ساکن روستاي مزايجان هستيم. تقريبا شش ماه پيش متوجه شديم که پنجقلوها در راه هستند. من و همسرم با شنيدن اين خبر، اول شوکه اما بعد از ته دل خوشحال شديم. در ابتدا تصور ميکرديم شايد خانوادهها هم از شنيدن اين ماجرا شوکه شوند اما خانواده من و همسرم با شنيدن خبر در راه بودن پنجقلوها خيلي شاد شدند و به ما تبريک گفتند. الان هم خداوند منان را بابت فرزنداني که به من هديه داده، شاکر و سپاس گزارم و حسوحال خوبي دارم.»
بارداري 5قلوها بسيار سخت بود
اين نوزادان در هفته بيستونهم حاملگي اين بانوي شيرازي به دنيا آمدند. عابدي در اين باره ميگويد: «فرزندانم هفت ماهه به دنيا آمدند. چون سلامتي مادرشان در خطر بود ،امکان تولدشان در 9 ماهگي نبود و بنا به نظر پزشکان، نميتوانستيم تا آن زمان صبر کنيم. همسر عزيزم اين اواخر دچار کليه درد شد و در اين هفت ماه از سر درد و پا درد خواب درستي هم نداشت. شرايط بسيار سختي بود و طبيعي است که بارداري پنجقلوها بسيار سخت بوده باشد. اين را هم بگويم که تا روز تولدشان يعني هفته پيش فقط خانواده خودم و همسرم در جريان اين ماجرا بودند که ما به زودي صاحب پنجقلو خواهيم شد. البته با تولدشان، از سوي اهالي روستا تعداد زيادي پيام تبريک به من رسيد و همهشان از تولد فرزندانم که خدا را شکر سالم هستند، شاد شدند و ابراز خوشحالي کردند که از آنها تشکر ميکنم.»
هر روز بعدازظهر به ديدن 5 قلوها در بيمارستان ميروم
در ادامه از مرادي، حال عمومي و شرايط فعلي پنجقلوها و همسرش را جويا ميشوم که ميگويد: «چون بچههايم هفت ماهه به دنيا آمدند، هر پنج قلويشان فعلا بايد در بيمارستان تحت نظر باشند. خدا را شکر همگيشان شرايط خوب و مطلوبي دارند و فکر کنم حداقل بايد يک ماه و نيم تا دو ماه ديگر زير نظر پزشکان و در بيمارستان باشند. حال همسرم هم خوب است و من هر بعدازظهر در وقت ملاقات مرتب به آنها سر ميزنم و مدام از پرستاران و پزشکان جوياي حالشان ميشوم که خدا را شکر کادر بيمارستان حال عموميشان را خوب توصيف ميکنند. لازم ميدانم از زحمات پرستاران و پزشکان محترم بيمارستان هم تشکر کنم.»
در عسلويه رانندهام و تا زمان ترخيص بچههايم بايد 80 ميليون هزينه کنم
پدر پنج قلوها درباره شغلش و هزينههايي که تا امروز کرده هم ميگويد: «من در عسلويه رانندهام و براي پيمانکار کار ميکنم. بهلحاظ زماني وقت زيادي ندارم و از چند روز ديگر بايد به عسلويه برگردم تا شغلم را از دست ندهم. اين را هم بگويم از آنجايي که پنجقلو داريم و از روستايمان تا شيراز پنج ساعت راه است، بايد احتمال ميدادم هر روز يا شب، ممکن است براي همسرم يا بچهها اتفاقي بيفتد. اگر به بيمارستان لامرد ميرفتيم، آنها هم در نهايت ما را راهي شيراز ميکردند. بنابراين در شيراز منزلي را اجاره کردم. خدا را شکر دفترچه بيمه دارم، با اين حال، مخارج خيلي بالاست و براي هر فرزندم شبي170 هزارتومان پرداخت ميکنم که در مجموع شبي 850 هزارتومان هزينه بيمارستانشان ميشود. البته با منزلي که اجاره کردم و روزي 200 هزارتومان هم اجاره ميدهم و با مخارج ديگر ،تا زمان برگشتمان به روستا، 80 ميليون هزينه خواهد شد.»
چشم اميدم اول به خدا، بعد به مسئولان و خيران است
«تا کنون فقط يک خير لطف کرده و قول کمک داده تا شيرخشک و پوشک بچهها تامين شود»، مرادي با اين مقدمه ادامه ميدهد:«خدا کند مسئولان و خيران بيشتري پيدا شوند، حالمان را دريابند و کمکمان کنند. توان خودم ، به تنهايي از مديريت مالي اين ماجرا خارج است و تمام تلاشم را هم که بکنم حداکثر ماهي سهونيم ميليون بيشتر درآمد نخواهم داشت و اين درآمد هم که کفاف مخارج زندگي و فرزندانم را نميدهد. فقط ماهي پنج ميليون و بلکه بيشتر هزينه شير خشک و پوشکشان ميشود و فراهمکردنش با اين درآمد خيلي سخت است. براي همين از بهزيستي و کميته امداد تقاضاي کمک دارم. فعلا که از نهاد خاصي قول کمک نگرفتيم. خلاصه بايد سخت کار کنم تا هزينه پوشاک، شيرخشک و بقيه نيازهايشان تامين شود. مادر خودم و مادر همسرم کمکحال خانم در خانه خواهند بود ولي هرطور که حساب ميکنم ،باز هم به دو پرستار براي رسيدگي و مراقبت بيشتر نياز داريم. بالاخره پنج تا بچه با هم شب گريه ميکنند، روز شير خشک ميخواهند و همسرم به تنهايي خسته ميشود و نمي تواند به همهشان رسيدگي کند. چشم اميدم اول به خدا، بعد به مسئولان و خيران است.»
خواهر و مادربزرگم صاحب دوقلو هستند
نوزادان پنج قلوي اين مادر با جراحي سزارين به دنيا آمدند و اين پنج قلوها در حالي به دنيا آمدهاند که اين زوج هيچگونه سابقه نازايي نداشته اند و در نخستين زايمان مادر اين اتفاق صورت گرفته است. مرادي درباره سابقه تولد چندقلويي در خانواده خودش و همسرش هم ميگويد: «سابقه دوقلويي بوده اما بيشتر نه. از سمت خانواده ما، خواهرم و مادربزرگم صاحب دوقلو و از خانواده همسرم، مادربزرگشان دوقلو دارند اما بيشتر از دوقلو، هيچکدام از فاميلهايمان نداشتهاند.»
يک پسر ميخواستيم اما حالا 5 تا پسر داريم
در صحبتهاي اين پدر، شور و حال وصفنشدني به خاطر تولد پنجقلوها موج ميزند. او در ادامه به نامهايي که براي کوچولوها انتخاب کرده، اشاره ميکند و ميگويد: «اسامي بچهها را با مشورت خانوادههايمان انتخاب کرديم. اول بگويم که همسرم هميشه دوست داشت اگر صاحب يک پسر شديم، نامش را اميرعباس بگذاريم که خداوند بهجايش پنج قلو به ما هديه داد. نامشان را هم اميرعباس، اميررضا، اميرسام، محمدمهديار و محمد ماهان گذاشتيم که در فاصله سه دقيقه متولد شدند. پسر بزرگ و قل اول اميرعباس و قل آخر هم محمدمهديار است. فقط هم برايشان آرزوي سلامتي، تندرستي، عاقبت بخيري و آينده و شغل خوب دارم. اين روزها آنقدر که سرم شلوغ است، هنوز فرصت نکردم با مادرشان درباره آرزوهايي که براي پسرها داريم صحبت کنيم.»
نويسنده : صادق جهاني | روزنامهنگار