نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
دخترونه زنونه

توهمی به‌ نام بدن شناگر!

منبع
خراسان
بروزرسانی
توهمی به‌ نام بدن شناگر!

خراسان/ وقتي علت را با نتيجه اشتباه بگيريم، دچار يک خطاي شناختي جدي شده‌ايم که باعث تصميم‌هاي غلط در زندگي‌مان مي‌شود
 «نسيم نيکلاس طالب» يک نويسنده باهوش و بيزنس‌من موفق است که يک روز از چربي‌هاي اضافه شکم اش شاکي شد و تصميم گرفت از شر آن‌ها خلاص شود. براي همين نگاهي به اطراف انداخت و به‌ذهن اش رسيد که خوش‌تيپ و خوش‌هيکل‌ترين آدم‌ها شناگران هستند. سراغ شنا رفت تا خوش‌هيکل شود اما چند وقت بعد يک کشف مهم کرد؛ کشفي که يکي از مهم‌ترين خطاهاي شناختي را به ما معرفي مي‌کند يعني: «توهم بدن شناگر»
 
  خطاي شناختي «توهم بدن شناگر»
«نسيم طالب» فهميد شناگران به‌خاطر شنا و تمريناتش داراي هيکل‌هاي ورزيده و عضلاني نيستند بلکه چون هيکل‌هاي مناسبي براي شنا دارند شناگر شده‌اند. وقتي ما عوامل يک پديده را با نتيجه اشتباه بگيريم، دچار خطاي شناختي «توهم بدن شناگر» شده‌ايم.


  خطايي که علت اش جابه‌جايي عوامل با نتايج است
خطاهاي شناختي موقع تصميم‌گيري‌ها ما را اسير خود مي کنند و نمي‌گذارند موضوعات را درست تجزيه و تحليل کنيم، مثل همين خطاي شناختي که ذکر شد. خطايي که علت اش جابه‌جايي عوامل با نتايج است و ما در اين مطلب بيشتر با آن آشنا مي‌شويم. ماجرا از اين قرار است که ما موفقيت‌ها، زيبايي‌ها و شرايط ايده‌آل را مي‌بينيم، به وجد مي‌آييم و تحسين‌شان مي‌کنيم و چون دوست داريم فرمول آن‌ها را کشف کنيم، دنبال زمينه‌ها مي‌رويم اما معمولاً کار وقتي خراب مي‌شود که به‌جاي توجه به زمينه اصلي، ساده‌ترين و در دسترس‌ترين موضوع را به‌عنوان علت انتخاب مي‌کنيم، مثل همان موضوع بدن شناگر. در حقيقت هيچ شناگري به‌خاطر شنا بدن ورزيده‌اي ندارد بلکه چون بدنش متناسب با اين ورزش بوده، شناگر شده. حالا ممکن است بعد با تداوم تمرين و ورزش بتواند فرم ايده‌آل را حفظ کند اما واقعيت اين است که دليل اوليه بدن خود شناگر بوده نه تمريناتش.
  اين چند مثال را بخوانيد
برويم سراغ چند مثال ديگر؛ تصور خيلي از ما اين است که آدم‌هاي خندان و جذابي که لوازم آرايشي و بهداشتي را تبليغ مي‌کنند چون از اين لوازم استفاده مي‌کنند خندان و جذاب هستند درحالي‌که در بيشتر موارد چون جذاب و شاد هستند مناسب تبليغ تشخيص داده شده‌اند. در اين‌جا يک سود مرکب هم دارند، يعني چون شاد و جذاب هستند، براي تبليغ مناسب اند و چون با تبليغ درآمد دارند پس شاد و جذاب هم مي‌مانند. اما بازهم علت اوليه خودشان هستند. براي مثال بعدي کارمندي را تصور کنيد که چون خوب کارهايش را انجام مي‌دهد مورد توجه ويژه رئيس است و پاداش‌هاي زيادي مي‌گيرد و هميشه با نشاط و پرانگيزه است. تصور همکارانش اين خواهد بود که چون مورد توجه رئيس قرار دارد و پاداش‌هاي خوبي مي‌گيرد، انگيزه دارد، درحالي که چون انگيزه داشته و کارها را خوب انجام داده، تشويق شده و حالا انگيزه بيشتري دارد. آدم ديگري را تصور کنيد که پول چنداني ندارد اما خوشحال و راضي است، براي همين درگير گذشته نيست و کمتر غصه مي‌خورد. تصور اطرافيانش اين است که چون خوشحال است، حال خوب و نگاه مثبتي به زندگي دارد. در حالي که واقعيت ماجرا اين است که آن فرد شادي را انتخاب کرده و چون نگاه مثبت و حال خوبي دارد، خوشحال است. خلاصه براي درک زمينه يک اتفاق بايد زنجيره علت و معلولي را دقيق بررسي کنيم تا دچار خطاي شناختي نشويم و انتخاب‌هاي بهتري در زندگي داشته باشيم.
نويسنده : سيدسورنا ساداتي | روزنامه‌نگار موفقيت

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره