نامادریام به دنبال تصاحب همه اموال پدرم است!

خراسان/21 ساله هستم. مادرم هشت سال پيش فوت کرد و سه سال است که پدرم دوباره ازدواج کرده. مشکل من با نامادريام است. او براي اينکه پدرم همه اموالش را به نام او بزند و همه را تصاحب کند، مدام مظلومنمايي ميکند. چه کنم؟
مخاطبگرامي، معمولا روابط فرزند با نامادري يا ناپدري فراز و نشيبهاي متفاوتتري نسبت به پدرو مادر شخص دارد. نگراني شما بابت تصاحب اموال پدر توسط نامادري، رفتار و منش شما را با ايشان دچار سوءگيري کرده است. اينکه به واقع نامادري شما چنين قصدي دارد يا نه حتما نياز به مداخله حرفهاي يک مشاور خانواده دارد و نميتوان بر اساس فرض شما به ماجرا نگاه کرد، چرايي اين نکته در ادامه توضيح داده شده و چند توصيه هم به شما خواهيم داشت.
شايد تصورتان درباره نامادريتان اشتباه است
دانستن اين واقعيت درباره قصد نامادريتان براي شما به ويژه به عنوان يک مرد که قرار است فردا پدر يک خانواده شويد، ضروري است و اکنون هم به شما کمک خواهد کرد تا مسئله را طور ديگري ببينيد. هر خانمي پس از ازدواج ، به خصوص در فرهنگ بومي و ايراني ما به پيشرفت شغلي و تمکن مالي همسرش به عنوان پشتوانه و دوام زندگي مشترکش نگاه ميکند. بنابراين با دقت و وسواس زنانهاي به بده بستانهاي مالي همسرش، نحوه پسانداز کردن و نوع خرج کرد نظارت ميکند و گاه به همسر بابت مراقبت از مال خود تذکر مي دهد که بسته به نوع گفتن، مسبب کدورتهايي هم ميشود. در مجموع اين ميل طبيعي و غريزي بانوان، معمولا متهم به سهمخواهي يا ديگر برچسبهاي اشتباه ميشود و يک مرد باهوش و اصيل ميداند چگونه آنرا مديريت کند تا هم خانم و هم آقاي خانه در آرامش در کنار هم به زندگي خود ادامه دهند. در مجموع اگر درخواستهاي مالي معقول و نه نامعقول مادر جديد خود را تعبير به سهمخواهي خودخواهانه وي ميکنيد، فرضي اشتباه است. حال با اين تعيير نگرش به احتمال زياد رفتار بهتري با نامادري خود خواهيد داشت و متقابلا وي هم با شما.
خردمندانهتر رفتار کنيد
نکته افراطي که به آن اشاره کرديد تلاش همسر پدرتان براي تصاحب تمام اموال پدر شماست؛ عبارت همه اموال. به نظر من همين فرض اشتباه شما نشاني ديگر از برداشت غلط شما از رابطه مالي پدر و همسر جديدش است. بعيد است که پدر شما همه اموالش را به نام ايشان بزند. هر پدري معمولا غريزه و مهر پدرياش ايجاب ميکند به فکرآتيه و آينده فرزندش هم باشد، مگر اين که متغيرهاي ناهنجاري مثل اعتياد پدر، اعتياد يا بزهکار بودن فرزند و مواردي از اين قبيل اين معادله طبيعي را بر هم زند. مثلا ممکن است پدر گرامي شما به دلايل شخصي به همسر کنوني خود و نامادري شما خيلي بيشتر از شما اعتماد دارد و با اين کار مديريت مالي اموال خود را به وي ميسپارد تا امنيت بيشتر و بهتري را براي زندگي آينده شما ايجاد کند و نه به ظاهر، اموال خود را تماما به نامادري تان ببخشد. پشت هر رفتاري يک فکر و باور خوابيده است. پس تلاش کنيد با افزايش واقعبيني و تحليل درست امور، واکنش درست و خردمندانهتري ابراز کنيد و به تبع آن آرامش بيشتري را در رابطه با نامادري خود تجربه کنيد. شروع اين کار حذف کلمه غلط نامادري يا زن بابا از دايره لغاتتان است. حرمت و شان مادر را با بينقش کردن و نامادر کردن آن در ذهن خود به تهديد تعبير نکنيد. در اين بين، صحبت با پدر هم اگر آگاهانه و با رعايت يک سري نکات باشد، تاثيرگذار خواهد بود.
نويسنده : رضا زيبايي | روانشناس عمومي و استاد دانشگاه