حکایت کودکی هايِ گم شده پای تلویزیون

خراسان/ در بسياري از کشورها والدين به کودک ميآموزند که تماشاي تلويزيون نظم و قاعدهاي دارد و بايد فقط برنامههاي مخصوص خودش را تماشا کند. اما متاسفانه در کشور ما بهطورمعمول، تماشاي تلويزيون توسط کودکان با بايد و نبايد خاصي همراه نيست، بين والدين توافقي در اين باره وجود ندارد و کودکان، همه ساعات شبانهروز کنار مادر و پدر، همه برنامههاي تلويزيون را تماشا ميکنند. گاهي حتي اولين و سادهترين راه براي آرام کردن کودکي که با بهانهگيري امان پدر و مادرش را بريده، سرگرم کردنش با برنامههاي تلويزيون است! بعضي خانوادهها مرزهاي تماشاي تلويزيون را جوري جابه جا کردهاند که حتي براي خواباندن بچه هم از تلويزيون استفاده ميکنند، طوريکه بيشتر مواقع، کودک پاي تلويزيون به خواب ميرود و همه اينها در حالي است که افراط در استفاده از مظاهر فناوري، مثل همين تلويزيون، تاثيرات ناخوشايندي بر ذهن و روانِ کودکان دارد. امروز ميخواهيـم بررسي کنيم تماشاي برنامههاي تلويزيوني چرا و چه تاثيري بر رشد ذهني کودکان دارد تا از اين پس تماشاي تلويزيون توسط فرزندانمان با نظارت جديِ ما بزرگ ترها همراه باشد.
چطور تلويزيون رشد ذهني کودکان را به تاخير مياندازد؟
تجربياتي که کودک شما در ماهها و سالهاي اوليه زندگي خود دارد، بر سلامت ذهني و جسمي او تأثير ميگذارد و در اين دوران کودک مهارتهاي اصلي براي ادامه زندگي را ميآموزد. مراقبت، پرورش و تأمين امنيت کودک در اين دوران موجب رشد و تکامل مناسب کودک در ادامه زندگي ميشود. شما بايد به خوبي مراقب کودک خود باشيد و به دقت به کارهايي که انجام ميدهد توجه کنيد و به صداها يا حرفهاي او گوش دهيد تا بتوانيد به درستي بفهميد که چه چيزي ميخواهد يا به چه چيزي نياز دارد. حتي زماني که کودک قادر به حرف زدن نيست، با بروز نشانههايي به شما ميفهماند که منظورش چيست. فرزند شما در دوران خردسالي با سرعت زيادي رشد ميکند و چيزهاي زيادي ميآموزد. متخصصان، رشد کودکان را به پنج دسته تقسيم کردهاند: رشد فيزيکي، اجتماعي، احساسي، ادراکي و زباني.
رسانههاي تصويري، حتي اگر بدون هدف فقط در حال پخش شدن باشند، تاثيرات منفي بالقوهاي دارد و براي کودکان زير دو سال هيچ تاثير مثبت شناختهشدهاي ندارد. هرچند ممکن است برنامههاي نوزاد يا نوپا سرگرمکننده باشد، اما نبايد آنها را به عنوان برنامه آموزشي معرفي کرد و والدين نبايد آن را به عنوان ابزار کمکآموزشي فرض کنند.
ممکن است تلويزيون در شب باعث شود که کودک زودتر بخوابد، اما هزينهاي که براي اين فايده در بلندمدت خواهيد پرداخت، خواب بينظم و آشفته در آينده است. با اين که مشکلات خواب ناشي از تلويزيون به طور مستقيم مورد مطالعه قرار نگرفته، اما خواب ضعيف در نوزادي به طور کل با مشکلات خلقي، يادگيري و رفتاري مرتبط است. علاوه بر همه اينها، يکي از مشکلات تلويزيون، از بين بردن ساير فرصتهاي مفيد است. وقتي تلويزيون روشن است، والدين حرف نميزنند. اين در حالي است که حرف زدن آنها سهم مهمي در رشد زباني نوزاد دارد. به اين مشکلات، اختلال در توجه و تمرکز کودک را هم بايد بيافزاييم. ضمن اين که تلويزيون در بازي نوزاد هم اختلال ايجاد ميکند، در حالي که بازي، فوايد رشدي عميقي دارد. بهتر است بگذاريد نوزاد خودش، خودش را سرگرم کند، تا اين که تلويزيون را روشن کنيد. هر چه زمان تماشاي تلويزيون بيشتر باشد، تاخير بيشتري در رشد به وجود ميآيد.
ترافيک تبليغات و جايخالي آموزش
من يک بچه دارم. يک کوچولوي چهار ساله که مثل اغلب همنسلهايش ساعات زيادي از روز را پاي تلويزيون و به تماشاي برنامههاي کودک سيما ميگذراند. برنامههايي که بمباران آگهيهاي تبليغاتي بين و حين پخش، جزء جدانشدنيشان به حساب ميآيد. بارها پيش آمده است که مثلا بعد از پخش آگهيِ وسيلهاي که شعارش «آموزش خلاقيت به کودک» است، بهانه گرفته که من هم از اينها ميخواهم! و من تمام سعيام را کردهام تا با زبان کودکانه متوجهاش کنم «خلاقيت» و «آموزش» نقاط مقابل هم هستند و حفظ کردن جواب 100 يا 500 سوال، هيچ بچهاي را باهوشتر و خلاقتر نميکند؛ فقط بيشتر شبيه دايرۀالمعارفهاي جيبي ميکند و خام اين حرفها نشود! اما بچه من، فقط چهار سال دارد و به تبع سن و سالش نه آگاهي و شناختي نسبت به مقاصد تجاري آگهيهاي تلويزيوني دارد و نه تمايزي بين خيال و واقعيت قايل است. اينطوريهاست که بعد از چندين بار «نه» شنيدن بابت خريد آن چه در آگهيهاي تلويزيوني پخش ميشود، کشمکش آغاز ميشود. از نگاه او، همين که شخصيتهاي تلويزيوني و کارتوني محبوبش خوراکي يا وسيلهاي را تاييد کنند براي اعتماد به کيفيت و خريد کافي است ولي از نگاه من اين سوءاستفاده مسئولان از نفوذ و محبوبيت شخصيتهاي مورد اعتماد کودک براي ذائقهسازي و مصرفگرايي است. هر دو حق داريم. هر دو داريم طبق طبيعت مان رفتار ميکنيم و هر دو بابت آگهيهاي نه چندان روراست سيما سرگردانيم.
کمبود بودجه سيما و تبليغات گمراه کننده
کمبود بودجه در تلويزيون، اين رسانه ملي را به سمتي برده که آنتن را به فعالان بازار بسپارد و کار را به جايي برساند که حتي در برنامههاي کودک به طور ثابت آيتم نمايشي-تبليغاتي توليد شود و شخصيتهاي محبوب بچهها بشکنزنان و آوازخوانان و سرخوش، اين برندها را به حافظه مخاطبانشان بفرستند.
مگر رسالت مهم رسانه ، آموزش نبود؟
اين حجم از آگهي و تبليغات مخرب تلويزيون با هدف جذب کودکان در حالي است که خلاء عجيبي بهلحاظ آموزش مهارتهاي کاربرديِ زندگي در برنامههاي سيما به چشم ميخورد و جز يکي دو برنامه انگشتشمار، در برنامههاي ديگر خبري از آموزش مهارتهاي مهمي مثل مديريت ارتباط، تفکر خلاقانه، مهارت حل مسئله، مديريت احساسات، خودآگاهي، همدلي و... که کودکان، بيش از هر محتواي ديگري به آن نيازمندند، نيست. از آن جا که رسانهها و به خصوص تلويزيون به واسطه تاثير عميقش، نقش ويژهاي در فرهنگسازي نسلهاي آينده ايفا ميکند و مجموع نگرشها و باورهاي کودکان در نوجواني و جواني را شکل ميدهد، اين توازن نداشتن تبليغات و محتواي آموزشي در سيما، دست به دست هم ميدهند تا زنجيرهاي معيوب متشکل از ذائقهسازي و ايجاد نيازهاي کاذب، مصرفگرايي، فاصله گرفتن کودک از واقعيت، نارضايتي متقابل کودک و والدين از هم، ايجاد نگرشهاي سطحي و کممايه، ايجاد روحيه لذتطلبي و کمرنگ شدن روحيه صرفهجويي و قناعتپيشگي و از بين رفتن صفت تلاش و خلاقيت، شکل بگيرد.
فعاليت موسسه اوج؛ يک گام مثبت
در بين اين حجم از محتواهاي غيرکاربردي و غيرمهارتي و مصرف گرايانه که به جاي تربيت بچه ها، تاثير مخربي هم بر شکل گيري سبک زندگي آن ها دارند شايد برنامه هاي موسسه «اوج» از معدود محتواهاي حساب شده و با طراحي دقيقي باشد که بدون دغدغه جذب مخاطب به هر قيمتي و بدون اهداف مالي، صرفاً روي تربيت مخاطب کم سن و سال متمرکز شده است. محتوايي که خوب است اما براي بچه هايي که از صبح تا شب را با تلويزيون سر مي کنند کافي نيست.
يک روان شناس از تاثير منفي تماشاي افراطي تلويزيون بر کودکان و چگونگي مديريت موضوع ميگويد
حذف تلويزيونِ هميشه روشن، گامي موثر براي رشد ذهني کودک
دکتر«مهناز عباسزاده»، روان شناس حوزه بازي کودکان، درباره تلويزيون و رشد ذهني کودکان در سالهاي ابتدايي زندگي ميگويد: «دو سال اول زندگي از سريعترين دورههاي رشد مغز کودک به حساب ميآيد، دورهاي که انبوهي از «سيناپس»ها در حال توليد شدن هستند و فعاليت هايي مثل در آغوش گرفتن، شيردادن، توجه کردن و بازي کردن تحريک محيطي مناسب محسوب مي شوند و اهميت زيادي در رشد ذهني کودک دارند. فعاليت شديد مغز در اين دوره موجب يادگيري مهارتهاي جديد، سريع و چشمگير است. فعاليتهايي مثل؛ دراز کردن دست براي گرفتن شي مورد علاقه، سينه خيز کردن و راه رفتن. همچنين حدود يک تا دو سالگي زبان شکوفا ميشود که دوره بسيار حساسي است و فرصت گفتوگو با کودک اهميت زيادي پيدا ميکند.» اين بازيدرمانگر درباره تاثير تلويزيون در اين دوره سني ادامه ميدهد: «تماشاي تلويزيون در مقايسه با بازي بههمراه والدين يا با کودکان ديگر و اسباببازيها و وسايل در دسترس، محرک مناسب رشد ذهني براي بچههاي زير دوسال به حساب نميآيد و طبعا توصيه هم نميشود. چون مغز کودک برنامهريزي شده که از ارتباط با افراد ديگر ياد بگيرد. اولين و مهمترين اثر در معرض تلويزيون بودنِ کودکان صفر تا دوساله، اين است که از بازي و تعامل واقعي با مراقبت کننده اصلي يا والدين جا ميمانند. در واقع اگر در دو سال اول زندگي، تماشاي تلويزيون جايگزين حضور و توجه پرستار بچه شود، براي آينده کودک خسارتبار خواهد بود.»
تماشاي تلويزيون بايد تابع قانون باشد
عباس زاده در مورد اثر تلويزيون بر کودکان بزرگ تر هم اضافه ميکند: «در کودکان دو سال تا پيشدبستاني، اثرات تلويزيون بستگي به زمان تماشا، نوع برنامه انتخابي و شرايطي که در آن قرار دارند، دارد. بهتر است حداکثر يک ساعت براي برنامه خاصي که مورد علاقه کودک است تلويزيون روشن باشد. در برخي خانهها تلويزيون به عنوان پسزمينه، هميشه روشن است. پژوهشها نشان ميدهد که حتي در اين موارد تلويزيون باعث کاهش ارتباط کلامي و بازي والد و کودک ميشود.» اين روان شناس کودک براي خانوادههايي که به رشد شناختي کودکشان علاقمند هستند هم توضيح ميدهد: «حضور در طبيعت و بازي در کنار هم سن و سالان و گروههاي دوستي ميتواند غذاي سالمي براي رشد شناختي کودک باشد. مغز کودک کم کم همان شکلي ميشود که تجربه ميکند و ديدنيهاي صفحات تلويزيون، ويدئو، تلفن همراه و کامپيوتر تجارب دست اولي براي رشد ذهني بچه نيستند. واقعيت اين است که فراهم کردن فرصت براي تعاملات اجتماعي کودکان براي بعضي خانوادهها سخت است و آمار بالايي از کودکان زمان زيادي را به تماشاي تلويزيون مينشينند، که نيازمند راه حل هاي سريع و آسان است. ميتوانيم در مورد انتخاب برنامههاي مناسب با کودکمان گفتوگو کنيم تا بتواند برنامه خاصي را انتخاب کند. انتخاب برنامه مناسب، بهتر از قانون روزي يک ساعت است. برنامههاي خشن و داراي صحنههاي پرخاشگرانه و محتواي جنسي به دليل اثرات جانبي نامناسب، نبايد در محدوده انتخاب قرار بگيرند. يادمان باشد هنگام تماشاي برنامهها در کنار کودک باشيم و در مورد آن باهم صحبت کنيم. در اين صورت زمينه براي گفت وگو هم بيشتر ميشود. علاوه بر اين براي کودکاني که از قدرت تخيل کمي برخوردارند از برنامههايي استفاده کنيم که بتواند قدرت تخيل را افزايش دهد که بسته به نوع برنامهاي که کودک ميبيند متفاوت است. اگر برنامه خوب و زمان مناسب لحاظ شود، فيلم ديدن ميتواند براي کودکاني که قدرت تخيل کمي دارند، اثرات مثبتي داشته باشد.»
چگونگي رشد ذهني کودک
اين روان شناس کودک مي گويد: «علاقه والدين به کودک ميتواند باعث شود که فرصتهاي متنوعي را براي فرزندشان به وجود بياورند. با توجه به ضرورت بازي کودکانه، والديني که ميخواهند بدانند چطور با کودکشان بازي کنند، علاوه بر جست و جو در اينترنت و عضويت در کانالهاي معتبر علمي يا مرتبط با مراکز مشاوره، از کتابهاي متنوع هم ميتوانند بهره بگيرند تا کمک کند، کنجکاوي کودک تحريک شود و او را به شناخت تجربي دنياي اطرافش سوق دهد. زماني والدين فکر ميکردند رشد ذهني کودک فقط به ميزان اطلاعاتي که حفظ کرده بستگي دارد، در حالي که بايد يادمان باشد اگر ميخواهيم به کودکمان ماهيگيري ياد بدهيم، به کنجکاوي کودک نسبت به خودش و دنياي اطرافش توجه کنيم و به عميق شدن آن کمک کنيم.»
چگونه تماشاي تلويزيون توسط فرزندم را نظارت و کنترل کنم؟
تماشاي تلويزيون کاري اعتيادآور است و فرزندتان هرچه بيشتر تماشا کند، بيشتر و بيشتر ميخواهد. مانند تمام اعتيادهاي ديگر، اين که صرفا از او بخواهيد اين کار را رها کند، نه تنها هيچ اثري ندارد بلکه روشي عالي براي شروع جنگي تمام عيار است. ابتدا تصميم بگيريد چه مقدار وقت براي تماشاي تلويزيون کافي است، مثلا هر روز يک ساعت. فهرست برنامه هاي پيشنهادي را به فرزندتان بدهيد. برخوردي مثبت داشته باشيد. منتظر ابراز ناراحتي زيادي از سوي فرزندتان باشيد. استوار و با محبت باشيد. بعد از حدود دو هفته، شاهد کودکي جديد و پر انرژي خواهيد بود.
اگر فرزندتان در اوقات خاصي تلويزيون تماشا ميکند (مثلا پس از شام) براي اين زمان ها فعاليت هاي خاص و جذابي مثل ديدار با دوستان، رفتن به فروشگاه براي خريد يا قدم زدن با خانواده در نظر بگيريد.
تلويزيون را براي تعمير يا سرويس به تعميرگاه ببريد و بگذاريد دو هفته در آن جا بماند. در طول اين مدت، انواع جايگزين هاي متنوع مثل وسايل نقاشي، وسايل ساخت کاردستي، بازيهاي فکري، وسايل ورزشي، کتاب و مجله ويژه کودکان و... در اختيار فرزندتان قرار دهيد. تا زمانيکه تلويزيون به خانه بازگردانده شود، وابستگي فرزندتان تا حد زيادي از بين رفته.
بچه ها از شما ياد ميگيرند. اگر شما در منزل وقت زيادي براي تماشاي تلويزيون در نظر مي گيريد و دايم پاي سريال و فيلم هاي تلويزيوني هستيد، نميتوانيد از فرزندتان بخواهيد رفتار متفاوتي از خودش نشان بدهد. در شرايط ايدهال بچه ها از والدين الگو ميگيرند که چقدر تلويزيون تماشا کنند. برنامه هاي تلويزيوني را براي خودتان هم گلچين کنيد.