دردسرهای مثبتاندیشی زورکی

خراسان/ مارک تراورز، روان شناس معروف آمریکایی به ما توضیح میدهد که چگونه مثبت اندیشی زورکی و بیش از اندازه میتواند به سلامتروان ما آسیب بزند. اگرچه نفس مثبتاندیشی میتواند ابزاری قدرتمند برای پشت سر گذاشتن شکستها و چالشهای زندگی باشد اما تحمیلکردن و همیشگی بودن آن ممکن است صدماتی به سلامت روان ما وارد کند و به ما اجازه ندهد که ریشه حقیقی مشکلاتمان را پیدا کنیم. در ادامه سه دلیل را برای این که چرا مثبت اندیشی زورکی آسیبزاست، بیان میکنیم:
هیجانات واقعی را سرکوب میکند
مهار کردن احساسات و نقاب زدن روی آنها با یک لبخند برای رها شدن از یک موقعیت اجتماعی آزار دهنده میتواند مهارت اجتماعی خوبی باشد؛ اگر چه استفاده همیشگی از یک لبخند و فرار از روبه رو شدن با ناراحتیتان میتواند نشانه یک الگوی رفتاری مسموم و کهنه باشد. در پژوهشی که توسط مجله آکادمی مدیریت منتشر شده؛ کارمندانی که سعی میکنند در طول روز احساسات خود را زورکی و تقلبی مثبت نشان بدهند و سرشان تنها به کار خودشان باشد به مرور زمان در وضعیت احساسی بدتری نسبت به دیگران قرار داشتند. بهطور کلی لبخند زدن برای حفظ ظاهر، خود فریبی است و تنها مواجهه با امر اجتناب ناپذیر یعنی رویارو شدن با احساسات واقعی را به تعویق میاندازد. جدا کردن دایمی خود از احساسات واقعی درونی بیشتر از این که مفید باشد آسیبزاست.
منجر به باورهای غیرواقعبینانه میشود
مقالهای در مجله روانشناسی اجتماعی-تجربهای منتشر شده که نشان میدهد، لبخند زدن مکرر ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. این خود عملِ لبخند زدن نیست که باعث افزایش شادی و احساسات مثبت میشود بلکه لبخند اگر بازتابی از شادی درونی باشد وزن بیشتری در ترازوی سلامت روان ما دارد. به بیان ساده این باور که «من خوشحالم چون لبخند میزنم» در اصل باید این باشد که «من چون خوشحالم، لبخند میزنم» یا به جای «من شکست ناپذیرم هیچ چیزی نمیتواند من را آزار دهد» باید بگوییم: «من آن قدر قوی هستم که از پس این مشکل به خصوص بر بیایم.»
تصور نادرستی ارائه میدهد
این مسئله امروزه به صورت ویژه در فضایمجازی روشن شده است که افراد به ندرت نقاط ضعف و شکستهای زندگی خود را به اشتراک میگذارند که این یکی از دهها دلیلی است که فضایمجازی با وجود گستردگی، حمایت اجتماعی لازم را برای افراد فراهم نمیکند. در مجموع تظاهر مستمر به خوشحالی و مثبتاندیشی ممکن است منجر به ارائه تصویر نادرست از وضعیت عاطفی واقعی ما و موجب سردرگمی عاطفی شود و ممکن است بر دیگران طوری اثر بگذارد که به روشهای غیرمفیدی با شما ارتباط برقرار کنند و مهم تر از همه مانعی برای دریافت کمک و حمایتهای اجتماعی شود.