حساسیت به صدا چگونه ذهن، مغز و بدن را مختل میکند؟

زومیت/ با اینکه حساسیت به صدا اغلب توسط پزشکان نادیده گرفته میشود، میتواند اثرات بلندمدتی بر سلامت روان و جسم ما داشته باشد.
تق تق تق. تق تق تق. باز هم شروع شد: سروصدای بیوقفه همسایههای جدید طبقه بالا که ظاهراً هنوز در حال نصب تابلوها یا سر هم کردن وسایل جدید هستند. در ساختمان بهخوبی عایقبندیشدهی کاترینا زیمر، روزنامهنگار بیبیسی در مرکز برلین، شدت صدا بسیار کمتر از حدی بود که فردی عادی را آزار دهد؛ اما او را به خشم میآورد. وی مینویسد:
حس فشار و استرس سراسر بدنم را فرا گرفت. بدتر از آن اضطراب بود: «کی این کارشان تمام میشود؟»
این تنها صدایی نیست که زیمر را اذیت میکند. او صدای قدمهای آرام در سقف هنگام آمادهشدن دیگران برای خواب را میشنود. جایی در ساختمان، صدای وزوز جاروبرقی و ضربههای خفه ماشین لباسشویی به گوشش میرسد. صدای سگ همسایه را هم میشنود که برای گرفتن خوراکی پارس میکند. هر میزان صدا، حتی اگر بسیار کم باشد، تمرکز و آرامش فکری کاترین را بههم میزند.
میتوان گفت زیمر به همراه ۱۰ تا ۴۰ درصد جمعیت عمومی، فردی حساس به صدا محسوب میشود؛ یعنی صدا بیش از حد معمول آنها را ناراحت و برآشفته میکند. شاید راحت باشد این حساسیت را نوعی نقص شخصیتی، یا نشانه بداخلاقی و زودرنج بودن بدانیم، اما دانشمندان در سالهای اخیر دریافتهاند این مسئله ریشههای زیستی دارد.
مغز افراد حساس به صدا بهطور متفاوتی به صدا واکنش نشان میدهد و برخی حتی ممکن است با این ویژگی به دنیا آمده باشند. علاوهبراین، چنین حساسیتی نهتنها بر خلقوخو در لحظه، بلکه بر سلامت روانی و جسمی در بلندمدت نیز اثر میگذارد. گرچه راهحلهای سادهای وجود ندارد، آگاهی از این اثرات میتواند به افراد حساس به صدا کمک کند تا اقداماتی برای قابل تحملتر کردن زندگی خود انجام دهند.
مغز افراد حساس به صدا بهطور متفاوتی به صدا واکنش نشان میدهد و این مسئله میتواند بر سلامت روانی و جسمی در بلندمدت اثر بگذارد
دانیل شپرد، عصبپژوه دانشگاه فناوری اوکلند در نیوزیلند میگوید حساسیت به صدا تاکنون عمدتاً از سوی جامعهٔ پزشکی نادیده گرفته شده، اما در سالهای اخیر شواهد تجربی نشان دادهاند این پدیده تأثیر قابلتوجهی بر افراد دارد و نیازمند بررسی است.
حساسیت به صدا یک تشخیص رسمی پزشکی نیست. افراد میتوانند با پرسشنامههایی مانند مقیاس ۲۱ سؤالی واینستین (که میپرسد آیا از صدای پچپچ یا خشخش کاغذ شکلات در سینما ناراحت میشوید، یا از سر و صدای دیگران هنگام خواب یا کار خشمگین میشوید، یا حتی صدای موسیقی در زمان تمرکز برایتان آزاردهنده است) بفهمند که حساس به صدا هستند یا خیر.
پدیده حساسیت به صدا با شرایط دیگر مرتبط با صدا، مانند میسوفونیا (صدابیزاری) متفاوت است. میسوفونیا کاهش تحمل نسبت به برخی صداهای خاص مانند جویدن، صاف کردن گلو، ضربه زدن یا تیکتیک کردن است که احساس شدید انزجار یا خشم ایجاد میکند. حساسیت به صدا همچنین با پرشنوایی (هایپر اِکوسیس) نیز فرق دارد که در آن فرد صداها را بلندتر از حد واقعی میشنود و باعث درد یا ناراحتی شدید میشود.
حساسیت به صدا برعکس واکنش کلی نسبت به همه صداها بدون توجه به بلندی واقعی یا ادراکشده آنها است. در کمترین حالت، این افراد صدا را مزاحم میدانند و دچار ناراحتی، خشم، ترس یا اضطراب میشوند. شپرد میگوید: «یکی این حالت را شبیه پشهای توصیف کرد که دور سرتان میچرخد و نمیتوانید به آن بیتوجه باشید.»
استفن استنسفلد، روانپزشک و استاد بازنشسته دانشگاه کویین مری لندن توضیح میدهد برای افرادی که از صدا میترسند، این وضعیت میتواند آنقدر استرسزا باشد که بدنشان وارد حالت جنگ یا گریز شود: ضربان قلب بالا میرود، فشار خون افزایش مییابد.
کیفیت خواب نیز ممکن است آسیب ببیند. مطالعهای در سال ۲۰۲۱ روی ۵۰۰ بزرگسال در چین و سطوح نویز شبانه در طول یک هفته نشان داد هرچند خود صدا بر کیفیت خواب تأثیر مستقیم نداشت، خواب برای افراد حساس به صدا خواب چندان سرحالکننده نبود و گزارش کردند که صبحها سرحال نیستند، در طول روز انرژی کمتری دارند و خلقوخویشان حالت مثبتی ندارد.
قرارگرفتن در معرض صدا همچنین با اثرات بلندمدت سلامتی مانند بیماری قلبی و دیابت مرتبط دانسته شده است و افراد حساس به صدا ممکن است بیشترین آسیب را از نظر روانی ببینند. استنسفلد و همکارانش در مطالعهای در ۲۰۲۱ روی ۲۳۹۸ مرد در شهر کایرفیلی ولز که در معرض سطوح متفاوتی از صداهای ترافیک بودند، دریافتند افراد حساس به صدا بیشتر دچار اضطراب و افسردگی مزمن میشوند.
ممکن است بخشی از این امر به این دلیل باشد که افراد مضطرب بیشتر به محیط خود توجه دارند و در نتیجه بیشتر متوجه صدا میشوند. اما احتمال دارد حساس بودن به صدا خود باعث تشدید اضطراب شود. همچنین، بررسی در ۲۰۲۳ روی ۱۲۴۴ بزرگسال ساکن نزدیک فرودگاهها در فرانسه نشان داد افرادی که از صدای هواپیما بهشدت آزرده میشدند، بهویژه برخی افراد حساس به صدا سلامت کلی خود را ضعیفتر ارزیابی میکردند.
اما چرا بعضی افراد به صدا واکنش منفیتری نشان میدهند؟ بررسی مغز این افراد سرنخهایی ارائه میدهد. شپرد و همکارانش وقتی فعالیت الکتریکی مغز افراد را اندازهگیری کردند، دریافتند افرادی که حساسیت به صدا ندارند، فقط هنگام شنیدن صداهای تهدیدکننده واکنش شدید نشان میدهند، اما در افراد حساس به صدا، مغز فارغ از تهدیدآمیز بودن یا نبودن صدا، به همان شدت واکنش نشان میدهد.
شپرد و الویرا براتیکو، عصبپژوه دانشگاه آرهوس دانمارک، هر دو شواهدی یافتهاند که نشان میدهد این امر به نحوه فیلترکردن اطلاعات صوتی غیرمهم توسط مغز مربوط است. تیم شپرد شواهدی یافت که در افراد حساس به صدا، تودهای خاص از سلولها در هسته زانویی میانی (ایستگاه انتقال اطلاعات صوتی در مغز) در این فیلتر کردن کارایی کمتری دارند.
اکثر مردم میتوانند اطلاعات صوتی غیرمهم را فیلتر کنند و به زندگی ادامه دهند، اما افراد حساس به صدا این کار را بهراحتی انجام نمیدهند. این نوع فیلترکردن در خواب نیز مهم است. بیشتر مردم هنگام به خوابرفتن الگوهایی از فعالیت الکتریکی به نام دوکهای خواب دارند که به عادت کردن به صدای محیط کمک میکند، اما افراد حساس به صدا دوکهای کمتری دارند که توضیح میدهد چرا نسبت به صداهایی که برای دیگران بیاهمیت است، همچنان واکنش نشان میدهند.
اینکه مغز چگونه به وضعیتی میرسد که اطلاعات صوتی غیرمهم را فیلتر نمیکند، هنوز معماست. مطالعهای روی دوقلوها در فنلاند نشان میدهد حساسیت به صدا اغلب ارثی است، بنابراین برخی افراد ممکن است از بدو تولد مستعد آن باشند. اما براتیکو میگوید زندگی در محیطهای پر سر و صدا نیز میتواند این حساسیت را در طول زمان ایجاد کند.
احتمال بروز حساسیت به صدا در افراد مبتلا به اضطراب، اسکیزوفرنی و اوتیسم بالاتر است. برخی افراد نیز پس از آسیبهای تروماتیک مغزی دچار آن میشوند، اما در بیشتر موارد این وضع برای تمام عمر باقی میماند. استنسفلد میگوید: «برخلاف دیگران، برای این افراد بسیار سخت است که به صدا عادت کنند یا نسبت به آن بیتفاوت شوند.»
راهحل ایدهآل مقابله با حساسیت به صدا، کاهش منبع صداست. برنامهریزان شهری میتوانند حیاطهای داخلی آرام برای ساختمانهای مسکونی ایجاد کنند، از آسفالت لاستیکی برای کاهش صدای ترافیک استفاده کنند، یا دیوارهای انحرافدهنده صدا در اطراف بزرگراهها و مناطق پر سر و صدا نصب کنند. برخی شهرها در بلژیک و فرانسه این اقدامات را آغاز کردهاند و همچنین سرعت وسایل نقلیه را کاهش داده، زیرساختهای دوچرخه را گسترش داده و مناطق آرام در پارکها و کنار رودخانهها ایجاد کردهاند. استنسفلد میگوید: «صدا یکی از علل واقعی مشکلات سلامتی است، اما همچنین پدیدهای است که میتوان از آن پیشگیری کرد.»
گرچه، پیشرفت کند است و بسیاری از افراد حساس به صدا مجبورند مثلاً با پرهیز از مناطق پر سروصدا، عایقبندی صوتی خانه یا استفاده از گوشگیر، گوشی ایمنی یا هدفونهای حذف نویز خودشان دستبهکار شوند. اما این وسایل معمولاً فقط صدا را کاهش میدهند و آن را به طور کامل حذف نمیکنند. براتیکو میگوید: «حتی صداهای آرام هم ممکن است برای فرد حساس به صدا آزاردهنده باشد.»
گاهی درمان مشکلات زمینهای مانند اضطراب با دارو میتواند کمککننده باشد. استنسفلد میگوید: «درمان شناختی-رفتاری که بر مدیریت واکنشهای روانشناختی و رفتارها تمرکز دارد، میتواند برای افرادی که از صدا میترسند مفید باشد. خودم فردی را با این روش درمان کردم و فکر میکنم میتواند بسیار کمککننده باشد.»
در همین حال، براتیکو معتقد است موسیقیدرمانی با کمک درمانگران متخصص میتواند مفید باشد؛ یعنی انتخاب موسیقی آرام و ملایمی که فرد را آرام کند و ارتباط مثبت با صدا ایجاد نماید. براتیکو میگوید اگر حتی موسیقی هم آزاردهنده باشد، هنردرمانی و هر فعالیت آرامبخشی که امکان ابراز و تنظیم احساسات را فراهم سازد، میتواند مفید باشد.
بهگفتهی زیمر، برای خود او در نهایت ترکیبی از گوشگیر، هدفون حذفکننده نویز با موسیقی جاز و حتی پیچاندن حوله به دور سر تا حدی مؤثر بود. او مینویسد: «تا زمانی که جهان اطرافم ساکتتر شود، میتوانم دستکم قدری آرامش در ذهن خود بیابم.»