کرونا/ مینو محرز:با طب سنتی مشکلی نداریم اما عطاریها آبروی طب سنتی را بردهاند

خبرآنلاين/ببينيد طب سنتي وجود دارد، حتي دانشکده و متخصصين خودش را دارد. اينها بايد مقداري با روشهاي جديد تحقيقاتشان را انجام بدهند تا حرفي براي گفتن داشته باشند. از سمتي عطاريها بايد جمع شوند چون متاسفانه بخشي از طبسنتي وارد سيستم عطاري شده است، ما اصلا عطاري را قبول نداريم. به همين دليل از اين طب مکمل سوءاستفاده ميشود، اين طب بايد وجود داشته باشد، قبولش هم داريم اما به جاي خودش.
نيو صدر: مجوز به چهار داروي طب سنتي موثر در درمان کرونا توسط وزارت بهداشت، آن هم در صورتي که هنوز شرکتهاي داروسازي جهان هيچ دارويي براي درمان اين بيماري پيدا نکردهاند با واکنشهاي مختلفي روبرو شده است؛ مخالفان نحوه صدور اين مجوز را زير سوال بردهاند و برخي موافقان افراطي طب سنتي هم اين داروها را موثر از داروهاي ديگر دانستهاند.
در همين رابطه رئيس سازمان نظام پزشکي در نامهاي به رئيس سازمان غذاودارو خواست مستندات علمي منجر به تاييد داروهاي منصوب به حوزه طب سنتي در خصوص درمان کرونا به اين سازمان ارائه شود. در بخشي از نامه او آمده است: «با توجه به طرح پروندههايي در حوزه انتظامي سازمان نظامپزشکي در مقوله بيماري کرونا و داروهاي استفاده شده در اين بيماري خواهشمند است مستندات علمي منجر به ارائه مجوز به داروهاي شربت موکوزيفت، شربت استاپ سيوير، شربت آنوال اس، اسپري دهاني PHR ۱۶۰ را براي استفاده کارشناسان و اساتيد کميسيون انتظامي سازمان نظامپزشکي ارائه فرماييد.»
البته اين نگاه موافق و مخالف به طب سنتي در ايران موضوع جديدي نيست، حتي به نظر ميرسد اين اختلاف نظر در استعفاي رضا ملکزاده معاون وزير بهداشت بيتاثير نبوده است. او در بخشي از نامه استعفاي خود نوشته بود که "تمام کشورهاي پيشرفته دستيابي به داروي اين بيماري را به مطالعات کارآزمايي باليني بزرگ متصل کردهاند و ايران نميتواند در اين زمينه به درمانهاي پيشنهادي حاميان شبه علم دل خوش کند که هيچ آگاهي از تحولات علم پزشکي مدرن و جوانب پيچيده ويروس کرونا ندارند و به خود زحمت تحقيقات در هيچ موضوع علمي را نميدهند."
اما به نظر ميرسد، طب سنتي نه يک درمان مهم براي بيماريهاي خطرناک و نه روشي قابل انکار است. دکتر مينو محرز، پزشک عفوني و عضو کميته علمي ستاد ملي مقابله با کرونا ميگويد که اين طب مانند هوميوپاتي، طب سوزني و ... در رده طبهاي مکمل قرار ميگيرد و خودش نه اما زياده روي در آن خطرناک است، اتفاقي که در ماههاي گذشته بارها ديده شده است.
محرز در اين رابطه ميگويد: «در اينجا مردم را به عطاري عادت دادهاند و متاسفانه اين خطرناک است. چون ما اصلا نميدانيم گياهي که در عطاري وجود دارد اصلا چه چيزي است. کساني که عطاري راهانداختند طب سنتي را به يک مسير بسيار غلط بردند. اين طب سنتي که دانشکده و متخصص دارد را بايد از عطاريها جدا کرد، ما عطاري را به هيچوجه قبول نداريم.همچنين متخصصين ايران هم بايد روي اثرات داروهايشان تحقيقات بيشتري کنند و با متدولوژي درست کار کنند، وقتي اين داروها از نظر تحقيقاتي جواب معنادار داشته باشد، آدم از آن استفاده ميکند و ما هم آن را قبول ميکنيم، بالاخره پايه خيلي از داروها گياهي است.»
مشروح گفتوگو را اينجا بخوانيد:
شما به عنوان يک پزشک، چقدر طب سنتي را قبول داريد؟ و اصلا آيا اين نوع درمان علمي حساب ميشود؟
ببينيد طب سنتي چيزي است که در کتابهاي پزشکي از آن به عنوان طب مکمل يا Alternative medicine نام ميبرند و مثل هوميوپاتي، طب سوزني، طب گياهي و ... طب سنتي زيرمجموع اين گروه است. ما بايد به عنوان پزشک اين درمانها را بلد باشيم اما در استفاده از آن زيادهروي نکنيم، چراکه ممکن است با پيامدهاي اين کار در بيماران روبرو شويم.
چه پيامدهايي؟
يک مثال بزنم، زماني هوميوپاتي خيلي مد شده بود. من مريضي داشتم که بايد تحت درمان کورتون قرار ميگرفت چراکه چشمش به دلايلي گرفتار شده بود. اين بيمار يک مدت نيامد، بعد ديدم متاسفانه کور شدند. گفتند که پيش يک هوميوپات رفتهاند و به او گفتهاند تا همه داروهايش را قطع کرده و چيز ديگري مصرف کند. وقتي آن بيماري چشمش را گرفتار کرده بود، مشخص بود که عدم مصرف کورتون کورش ميکند.
به طور کلي زيادهروي در هرچيزي غلط است، مثلا اين که مريضي که سرطان خون دارد، به درمان هوميوپاتي ببرند نمونه زيادهروي در اين کار است. من در هند و پاکستان ديدم که در بيمارستانها يک کلينيک هوميوپاتي وجود دارد، اينها کنار هم هستند. ما هم آنها را انکار نميکنيم، اما در عين حال آنها هم نبايد در پزشکي و درمانهاي لازم دخالت کنند و بدون شناخت يک نوع بيماري از بيمان بخواهند که درمانشان را کنار بگذارند.
ما پزشکاني که طب نوين خوانديم بايد يک مقدار مباحث طب مکمل را مطالعه کرده باشيم تا بتوانيم به سوالات مريض پاسخ بدهيم. مثلا اين که بيماري را راهنمايي کنيم که بدون قطع داروهايش از يک شيوه طب مکمل استفاده بکند يا نه.
با توجه به اطلاعاتي که طبهاي مکمل داريد، فکر ميکنيد اين شيوهها در درمان بيماريهاي عفوني چقدر موثر هستند؟
هوميوپاتي و طب سوزني خيلي نميتوانند روي ويروس يا باکتري اثري داشته باشند. در طب سنتي ممکن است اين چنين باشد، چون برخي گياهها وجود دارند که موثر هستند.
من و چند نفر از استادان دانشگاه روي چهار گياه که ترکيبشان روي HIV موثر بوده کار کرديم و من مسئول بخش آزمايشهاي کلينيکي آن بودم و بلدم چه کار کنم. چهرسال طول کشيد تا روي دوهزار بيمار کار کنيم تا وزارت بهداشت به ما مجوز بدهد. به اين راحتي وزارت بهداشت به داروهاي گياهي و سنتي مجوز نميدهد.
اما چند روز پيش اعلام شد که چند دارو در بخش طب سنتي براي درمان کرونا مجوز گرفتهاند، در حالي که درباره کرونا خيلي از کشورها به داروهاي طب مدرن هم مجوز نميدهند، چراکه هنوز يک سال از شيوع ويروس نگذشته است. فکر نميکنيد براي انجام اين کار کمي زود بود؟
قرار شد که تحقيقات اين داروها در کميته علمي مطرح بشود، اين داروها را يک عده متخصصين طب سنتي انجام دادند و با آنچه در عطاريها عرضه ميشود فرق ميکند. قرار است آنها متدولوژي خود را در کميته علمي مطرح کنند، اگر قابل بود و روي تعداد بيشتري مريض بررسي شوند چراکه در کوويد تعداد بيماراني که درمان روي آنها آزمايش ميشود بايد خيلي زياد باشد.
اگر انشالله موثر بودند از اين داروها به عنوان مکمل و نه داروي کرونا مجوز بگيرند.
شما گفتيد که در مراجعه به طب مکمل بايد نوعي تعادل وجود داشته باشد، به نظر شما در ايران اين نوع تعادل وجود دارد؟
ببينيد طب سنتي وجود دارد، حتي دانشکده و متخصصين خودش را دارد. اينها بايد مقداري با روشهاي جديد تحقيقاتشان را انجام بدهند تا حرفي براي گفتن داشته باشند. از سمتي عطاريها بايد جمع شوند چون متاسفانه بخشي از طبسنتي وارد سيستم عطاري شده است، ما اصلا عطاري را قبول نداريم. به همين دليل از اين طب مکمل سوءاستفاده ميشود، اين طب بايد وجود داشته باشد، قبولش هم داريم اما به جاي خودش. يکي از کشورهايي که خيلي روي فيتوترامي (گياه درماني) کار ميکند، آلمان است. اما آنجا اين کار روي اصول و با مجوز وزارت بهداشت صورت ميگيرد.
در اينجا مردم را به عطاري عادت دادهاند و متاسفانه اين خطرناک است. چون ما اصلا نميدانيم گياهي که در عطاري وجود دارد اصلا چه چيزي است. کساني که عطاري راه انداختند طب سنتي را به يک مسير بسيار غلط بردند. اين طب سنتي که دانشکده و متخصص دارد را بايد از عطاريها جدا کرد، ما عطاري را به هيچوجه قبول نداريم.همچنين متخصصين ايران هم بايد روي اثرات داروهايشان تحقيقات بيشتري کنند و با متدولوژي درست کار کنند، وقتي اين داروها از نظر تحقيقاتي جواب معنادار داشته باشد، آدم از آن استفاده ميکند و ما هم آن را قبول ميکنيم، بالاخره پايه خيلي از داروها گياهي است.
اما متاسفانه از اول پاندمي در فضاي مجازي با تبليغات عجيبي از عطاريها ميديديم يا حتي فردي تبليغ ادرار شتر را ميکرد، اينها آبروي طب سنتي را هم بردهاند.
شما پيامدي از اين ماجرا بين بيماران کرونايي ديديد؟
من اجازه نميدهم که براي بيماران کرونايي چنين چيزهايي تزريق شود، اما شنيدم که چند مورد از اين مسائل در شهرستانهاي ديگر رخ داده است. ما در بيمارستان امام يا بيمارستانهاي دانشگاهي اجازه نميدهيم کسي الکي دارو بدهد. اگر چيزي مجوز انساني گرفت آن زمان ما آن داروها را با روشهايي که وجود دارد روي مريضها کار ميکنيم و نتايجش را بررسي کنيم. کميته اخلاق بايد مجوز بدهد، اما وزارت بهداشت خيلي نسبت به اين موضوع سختگير است و به راحتي براي اين موضوع مجوز صادر نميشود.
به طور کلي ما مخالف طب مکمل نيستيم اما تاثيرگذاري آن بايد ثابت بشود، يکي از کشورهايي که تجربه زيادي در طب سنتي دارد چين است اما هنوز اين کشور هم چيزي ارائه نکرده است که بتوانيم آن را درمان کوويد-۱۹ بدانيم.