4 گوشه دنیا/ ترسناکترین قبرهای کشفشده در اروپا
فرادید/ در طول بیش از ۱۰۰۰ سال، در بخشهای مختلف اروپا، برخی تدفینهای خاص طوری انجام میشد که مردگان درون قبرها تکان نخورند و با بیرون آمدن از قبر در عالم زندگان ویرانی بپا نکنند. نام رسمی این نوع مراسم تدفین آپوتروپایک (apotropaic) و نام غیررسمی آنها «تدفین خون آشام» است.
لهستان جاییست که آیینهای آپوتروپایک در دورههای قرون وسطی و پس از قرون وسطی رایج بودند. در لهستان گورهایی یافت شده که درون آنها سنگهایی سنگین روی بدن مرده و تیغههایی روی گردن بوده، قسمتهایی از بدن بریده یا حتی چوبهایی به میان بدن فرو رفتهاند.
چیزی که هنوز روشن نشده این است که زندهها دقیقا از چه چیزی ترسیده بودند؛ از خونآشام یا نوعی دیگر از زنده شدن و بازگشت یا تهدیدی فراطبیعی «برای» متوفی، نه از جانب او. همه کارشناسان توافق نظر ندارند که این تدفینهای عجیب لزوماً به معنای اعتقاد آنها به خونآشامها بوده است.
در ادامه چند نمونه از تدفینهای مرموز خونآشامها را معرفی میکنیم. خودتان بخوانید و قضاوت کنید.
خون آشام لوگنانو
در لوگنانو ایتالیا، گورستان غمانگیزی از قرن پنجم میلادی وجود دار که نام آن «لا نِکروپولی دِی بامبینی» است یعنی «گورستان نوزادان». از معنای این گورستان میتوان حدس زد چه کسانی درون گورها دفن شدند و دلیل مرگ آنها به احتمال زیاد غمانگیز است. همه بقایای حفرشده از گورستان کودکان زیر ۱۰ سال هستند و به طرز عجیبی، همگی آنها در یک بازه زمانی کوتاه و یکسان مردهاند.
وجود پلاسمودیوم فالسیپاروم، کشندهترین انگل عامل مالاریا، موجب این فاجعه شد: این بیماری منطقه را فراگرفت و جمعیت زیادی را نابود کرد که میان آنها کودکان آسیبپذیرترین افراد بودند.
اما یکی از تدفینها به طور خاصی عجیب است. بزرگترین تدفین متعلق به کودکی است که زمان مرگ فقط ۱۰ سال داشته است. این کودک در حالی دفن شده که سنگی به اندازه یک مشت بین آروارههایش است و آثار دندان روی سنگ نشان میدهد که سنگ عمداً آنجا گذاشته شده است. این روش تدفین در سایر گورهای خونآشام هم دیده شده و اقدامی برای جلوگیری از برخاستن مردگان تعبیر شده است. تصور بر این بوده که روح یا آنیما از طریق دهان از بدن خارج میشود؛ در نتیجه مسدود کردن این راه خروج، اقدامی برای جلوگیری از ورود مجدد روح به بدن بوده است. از هر زاویه که به این داستان نگاه کنید، استخوانهای کوچک کشفشده در گورستان نوزادان، داستانی از تاریکی و ناامیدی است.
خونآشام ونیز
قرار دادن سنگ در دهان مردگان ممکن است دلیل دیگری هم داشته باشد، همانطور که در این تدفین در ونیز قرن ۱۶ یا ۱۷ مشاهده شده است. در طول این دوران، طاعون خیارکی (بوبونیک) شهر را با شیوعهای متعدد شهر را ویران کرد و جان دهها هزار نفر از ساکنان آن را گرفت.
در عملیات کشف و حفاری یک گور دسته جمعی در جزیره قرنطینهای به نام لاتزارتّو نووُ در سالهای ۲۰۰۶-۲۰۰۷ بقایای زنی پیدا شد که آجری در حفره دهانش قرار داشت. مردمشناسان بر این باور بودند که این نوعی تدفین خونآشام است، چون آجر طوری در دهان قرار گرفته که از خوردن اجساد اطراف و بدست آوردن خاصیت حیاتی کافی برای خروج از قبر و انتشار بیشتر طاعون جلوگیری شود.
خون آشام پییِن
یک راه خونین برای جلوگیری از زنده شدن مردگان در لهستان یافت شد. در قرن هفدهم کسانی که یک زن جوان در دهکده پییِن را دفن کردند، عمیقاً از زنده شدن دوباره او میترسیدند، چون بر گردنش داسی تیغدار گذاشتند. لبهی تیز داس رو به صورت اوست تا اگر موقعیت جسد جابجا شد، گردنش از بیخ بریده شود. جز اینها، اطراف انگشت شست پای او نیز یک قفل مثلثی شکل بود، یک شیء تشریفاتی برای جلوگیری از بازگشت متوفی به دنیای زندهها.
جدا از این تجهیزات عجیب و غریب، زن جوان با احتیاط دفن شده است. سر او را که با کلاه ابریشمی بافتهشده با طلا پوشانده شده، روی بالشی گذاشته بودند. بنابراین اگرچه عزاداران او از زنده شدن دوبارهاش پس از مرگ هراس داشتند، اما به نظر میرسد او قبل از مرگش در سن ۱۷ تا ۲۱ سالگی عزیز و گرامی بوده است.
خونآشامهای لهستانی
همانطور که در بالا گفته شد، تدفین خونآشامها در لهستان بسیار رایج بوده است. در مقالهای در سال ۲۰۱۴، شش گور کشفشده از این قبیل میان ۲۸۵ فرد در گورستان قرن هفدهم و هجدهم در شهر شمالی دراوسکو، بررسی شده است. از میان این گورها، پنج مورد داس در گلو یا شکم بهعنوان بازدارندهی بلند شدن بود، در حالی که دو مورد سنگ بزرگی روی گلویشان بود، هرچند روشن نیست دلیل آن چه بوده: جلوگیری از بلند شدن، جلوگیری از توانایی خوردن یا هر دو!
این تدفینها آنطور که محققان دریافتند متعلق به اعضای محلی جامعه دراوسکو بودند و جدا از سایر دفنشدگان در گورستان نگهداری نمیشدند. محققان بر این باورند که این مرگ و میرها ممکن است ناشی از شیوع وبا در آن زمان بوده باشد.
افرادی در طول حیاتشان به دلیل ویژگیهای جسمانی عجیب طرد میشدند، مثلاً آنهایی که خارج از ازدواج متولد میشدند یا تعمید داده نشده بودند و هرکسی که مرگ او به نحوی غیرعادی بود (نابهنگام، خشونتآمیز، در نتیجه خودکشی یا حتی نخستین کسی که از یک بیماری عفونی میمیرد). تصور عموم این بود که همه این افراد پس از مرگ ممکن است دوباره زنده شوند.