خراسان/ يکي از شيرينيهاي زبان فارسي اين است که يک کلمه ممکن است چند معني داشته باشد، مثل «آن يکي شيري ست اندر باديه»ي معروف، يا مثلا عبارت «آزاد شدن». وقتي ميگوييم فلاني آزاد شد، يعني رها شد، که بستگي دارد از زندان آزاد شده باشد يا از زندگي و يا از جهالتش! چرا راه دور برويم، همين آزاد شدن نان. وقتي اوايل گفتند نان آزاد ميشود، همه مات و مبهوت مانده بوديم که خب يعني چه؟ آيا قرار است از اين به بعد هر شهروند با خيال آزاد به نانوايي رفته و آزادانه هر تعداد نان که ميخواهد بردارد و برود خانه اش؟ يا قرار است دولت يارانه نان را آن قدر زياد کند که هر ايراني آزاد باشد هر چقدر نان دلش ميخواهد بخرد و بخورد و آخ هم نگويد؟ ولي وقتي عملي شد فهميديم که منظور از آزادشدن نان، خود نان نيست، دست بعضي نانواهاي محترم است که آزاد شده و ميتوانند رها از هر قيد و بندي، سنگک را با اندکي کنجد، هزار و پانصد و لواش را سيصد تومان بفروشند! تازه، صفش هم آزاد شده، هر لحظه شبانه روز که قصد خريد نان آزادپز کنيم ميتوانيم بدون صف و آزادانه برويم و بخريم!عليرضا کاردار