شعر طنز/ من یار مهربانم!

خبرآنلاين/ به بهانه افتتاح نمايشگاه کتاب تهران و مشکلات پيش روي چاپ و نشر کتاب در سالهاي اخير. من يار مهربانم اما بسي گرانم پندت نمي دهم من بر لب رسيده جانم خنجر ز پشت خورده در دخمه ها نهانم دست مميزي ها بسته کنون دهانم از انتقاد بي جا مُهر است بر زبانم از بهر چاپ و تکثير در آه و در فغانم دستان پر تطاول مي کاهد از توانم با لاين و وايبر و چت بي نام و بي نشانم شيخ الشيوخ گفتا: من برتر از تو مانم رندي بگفت شيخا من پايبند نانم چون جيب خلق خاليست وامانده در دکانم در اين شرايط بد کم سود و پر زيانم با آنکه قامت من خم گشته، چون کمانم ايام نو بهاران گشته کنون خزانم باز آ و همتي کن اي بهترين امانم دستي بده به دستم من يار مهربانم مجيد مرسلي