خبرآنلاين/ شاه شمشاد قدان ، خسرو شيرين دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر منِ درويش انداخت
گفت اي چشم و چراغ همه شيرين سخنان
تا کي از سيم و زرت کيسه تهي خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سيم تنان
کمتر از ذره نئي، پست مشو، مهر بورز
تا بخلوتگه خورشيد رسي چرخ زنان
بر جهان تکيه مکن ور قدحي مِي داري
شادي زهره جبينان خور و نازک بدنان
پير پيمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهيز کن از صحبت پيمان شکنان
دامن دوست بدست آر و ز دشمن بگسل
مرد يزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله ، سحر مي گفتم
که شهيدان که اند اين همه خونين کفنان
گفت حافظ من و تو مَحرم اين راز نه ايم
از مي لعل حکايت کن و شيرين دهنان
شاه شمشادقدان خسرو شيرين دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
تفسير:
اين شعر با عبارت شاه شمشاد قدان شروع مي شود که منظور از آن حضرت ابوالفضل (ع) است.
اما در جاي ديگر حافظ کلام خود را پس مي گيرد و مي گويد:
قدت گفتم که شمشاد است و بس خجلت به بار آورد
کاين بهتان چرا گفتم و اين نسبت چرا دادم
که گويا به نظر حافظ ابوالفضل در مقام کلام ناگفتني است و اينگونه پوزش خود را به مراتب اعلام مي دارد اما ادامه بحث:خسرو شيرين دهنان اين عبارت برگرفته از روايتي است که روزي امام حسين (ع) در جمعي نشسته بودند و حضرت ابوالفضل (ع) که درآن زمان کودک بود با زبان شيوا و بليغشان با امام حسين (ع) و ديگر افراد به بحث و گفتگو پرداخته بود و چنان با سخنانش افراد مجلس را به حيرت وا داشته بود که امام حسين به وي لقب "شيرين سخن آل نبي" را اهدا کرد.
که به مژگان شکند قلب همه صف شکناناين مصراع اشاره به نام حضرت ابوالفضل (ع) دارد که نامشان عباس بود.عباس در لغت به شيري گفته مي شود که با حالت چهره ومخصوصا چشمهايش ، طعمه اش را فلج کرده و ترس و جبن را طوري به وي القا مي کند که طعمه خود را در چنگال شير ميبيند و هيچ حرکتي نمي نمايد و مسلما به شکار شير در مي آيد.
مست بگذشت و نظر بر من درويش انداخت
گفت اي چشم و چراغ همه شيرين سخنان
حافظ خود را در اشعارش خوش سخن ياد مي کند اما اينجا در بيت دوم مي بينيم که آن را با کسب اجازه از حضرت ابوالفضل (ع) بيان مي کند.
تا کي از سيم و زرت کيسه تهي خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سيم تنان
آيا هيچ گاه مي توان سيم و زر دنيا را بر بندگي اهل بيت ترجيح داد؟
حافظ به زيبايي هر چه تمام تر اين مفهوم را به خواننده مي رساند
کمتر از ذره نهاي پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشيد رسي چرخ زنان
حافظ در اين بيت به نوعي به حب اهل بيت و ائمه اشاره دارد و ياد آور مي شود که راه رسيدن به معرفت خداوند از اين سمت است نه از سمت ...
بر جهان تکيه مکن ور قدحي مي داري
شادي زهره جبينان خور و نازک بدنان
به نظر شما زهره جبين که مي تواند باشد ...؟ آيا غير از جبين مبارک امام حسين(ع) و حضرت عباس (ع) چه چيزي مي تواند باشد؟ آن نازک بدنان غير از جوانان شهيد کربلا و خصوصا علي اصغر که مي تواند باشد؟...الله اعلم
پير پيمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهيز کن از صحبت پيمان شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد يزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
اين دو بيت اشاره به حديثي از امام علي (ع) دارد که از همنشيني با پيمان شکن و بي وفا بپرهيز که باز هم اشاره به افراد سپاه يزيد دارد که روزي خودشان و پدرانشان هم رکاب پيامبر و علي بودند و آن روز در مقابل فرزندان رسول خدا قد علم کرده اند....دوستان اهل ادب مسلما به معناي ژرف و عميق بيت دوم مذکور پي مي برند ...با اندکي فکر مي توان دريافت که منظور دوست و دشمن کيست و اهرمنان کيستند...
با صبا در چمن لاله سحر ميگفتم
که شهيدان کهاند اين همه خونين کفنان
فصيح ترين قسمت اين شعر بي گمان همين بيت است.خونين کفنان ، زيباترين لغت اين بيت است که مسلما شهيدان کربلا را يادآور ميشود
گفت حافظ من و تو محرم اين راز نهايم
از مي لعل حکايت کن و شيرين دهنان
و بالاخره حافظ بيان مي کند که من اين را از خود نيافريده ام بلکه آن را از مي لعل و شيرين دهنان -که در اوايل اشاره شد منظور از شيرين دهنان ، ائمه اطهار هستند- حکايت کرده ام.