آخرين خبر/ فردي فقير که براي نگه داري روغن اندک خود خيک نداشت، روباهي شکار کرد و از پوست آن خيک روغن ساخت. به او گفتند:« پوست روباه حرام است.» او براي نظر خواهي نزد يک نفر مکتب دار رفت و سوال کرد. مکتب دار عصباني شد و گفت: « تو نمي داني که روباه حرام است؟!» . مرد گفت : « اي داد و بيداد، بد شد!» مکتب دارپرسيد:« مگر چي شده؟» گفت: « آقا، روغني در آن است که براي حضرتعالي آورده ام.» مکتب دار گفت: « جانور، روبه بوده يا روباه؟»
مرد گفت: « نمي دانم . روبه چيست؟» مکتب دار گفت: « حيواني است بسيار شبيه روباه ،برو آن را بياور، انشاالله روبه است.
انشاالله پاک است.
بد به دل راه نده!!
اين است حکايت دوران ما ،
بايک حرف چه نشدني هايي که شدني ميشود!!!!!!
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد