کجارو/ نقارهزني آييني است که از قديميترين ايام در حرم رضوي برگزار ميشده است. اما پيش از آن نيز خبر از نقاره نوازي در تاريخ داريم تا جايي که قدمت آن را به دوران باستان ميتوان رساند. براي آشنايي با تاريخچه، ابزار و زمان نقارهزني با ما همراه باشيد.
تاريخچه
نقاره در فارسي به نوعي ساز کوبهاي متشکل از دو طبل کوچک متّصل به هم اطلاق ميشود که توسط نقارهچي و با کمک دو چوب به صدا درميآيد که بر طبل نواخته ميشود.
نقارهنوازي در ايران و جهان قدمت بسياري دارد و سابقه استفاده از دو ابزار مهم در نقارهکوبي، يعني طبل و کرنا در شکل اوليه به عهد باستان ميرسد که در جنگ و مناسبتهاي ديگر مرسوم بوده است، چنان که در هزاره چهارم قبل از ميلاد از طبل پايهدار در بينالنهرين و از طبل باريکي به نام بلخ (منسوب به خداي اِ آ ) در مراسم مذهبي استفاده ميشده است.
آيين نواختن کوس، دُهل، کرنا و شيپور که به تدريج شکل خاصي از آن در ايران باستان، نقارهکوبي نام گرفته است و از ايران به کشورهاي ديگر راه يافته، از گذشتههاي دور در سرزمينهاي مختلف و در سفر و حضر، جنگ و صلح و شادماني و عزا رايج بوده است. استفاده از طبل و کرنا و شيپور در جنگها بيشتر براي اطلاعرساني و اعلام خبر ورود سپاه به يک سرزمين يا تشويق سربازان در جنگ يا برچيدن اردوگاه ها و سان نظامي و رويدادهاي بزرگ نظامي همچون فتح و پيروزي و اعلان جنگ مرسوم بوده و در زمان صلح و آرامش بيشتر در جشنها و اعياد ملّي و مذهبي يا مراسم سوگواري و تشريفات درباري مانند جلوس پادشاه بر تخت سلطنت، اعلام خبر ورود به شهر، تاجگذاري يا موارد ديگر از قبيل ولادت و مرگ شاهان و شاهزادگان و ديگر مراسم مهم اجتماعي و هنگام طلوع و غروب خورشيد نواخته ميشده است.
اين آيين در شرق از قدمت بيشتري برخوردار است و روميان و يونانيان استفاده از اين ابزار را در جنگ از شرقيها آموخته و مورد توجّه قرار دادهاند. سر هنري پل آن را روشي بسيار کهن در آسيا ميداند و معتقد است اين واژه پس از جنگهاي صليبي وارد زبانهاي اروپايي و رايج شده است.
مستندات تاريخي از قبيل نوشتههاي متون قديمي، گزارشهاي سفرنامهنويسان، وجود مکانهايي با نام نقاره، نقارهخانه، نقارهچي محلّه، نقارهخوان، نقارهکوب، نقاره ناوکش و... در فرهنگ آباديهاي ايران، مزار پير نقارهخانه در نزديکي خواف، تپه نقارهخانه در گناباد، برج کوچک نقارهخانه در بالاي کوهسار تقيآباد ساري، ... و ابزارهاي نوبتنوازي عهد هخامنشي در موزه تخت جمشيد و سنگنگارههاي طاق بستان کرمانشاه که جلوهاي از نوبتنوازي را به نمايش ميگذارد و همچنين وجود اصطلاحات مربوط به نقارهنوازي در اشعار شعراي قديم و جديد و وجود بعضي واژهها در فرهنگهاي لغت، مانند اسب نقاره، شتر نقاره و فيل نقاره، مؤيّد قدمت اين آيين در سرزمين ايران است.
درباره سابقه نقاره و نقارهنوازي در ايران نظريات مختلفي وجود دارد. بعضي همچون نظامي آن را به عصر پيشداديان نسبت داده و مي گويد:
چاربالش نهاد چون خورشيد // پنج نوبت نواخت چون جمشيد
در بعضي از منابع، اين آيين به اسکندر نسبت داده شده و نوشتهاند:
چو بنياد نوبت سکندر نهاد// سر از وي بدو پنج منجر نهاد
در اشعار حکيم ابوالقاسم فردوسي نيز استفاده از ابزار نقارهکوبي بهعنوان موسيقي رزمي مورد اشاره است:
ز ناليدن کوس با کرّناي همي// آسمان اندر آمد به جاي
برآمد ز ايران سپه بوق و کوس// برون رفت بهرام و گرگين و طوس
برفتند چون باد گردان ز جاي // خروش آمد و ناله کرّ و ناي
نقارهنوازي از عهد باستان در پايتخت و شهرهاي مهم ايران مرسوم بوده و همه روزه پيش از طلوع و غروب آفتاب با نوبتنوازي خورشيد را بدرقه و استقبال ميکردند. ويليامز جکسن نقاره زني در وقت غروب آفتاب را يادگار دوران کهن آفتابپرستي ميداند و مادام ديولافوا مينويسد:
نقارهچيان با آن کرناي بلند قبل از طلوع آفتاب و بعد از خروج آن در بالاي عمارت نقارهخانه و به رسم نياکان باستاني خود به آفتاب که بزرگترين نماينده قواي طبيعت است، سلام ميدهند.
در ايران پس از اسلام، آيين نقارهنوازي به اقتباس از گذشتگان در عهد خلفا و پس از آن در دوران سلسلههاي ايراني مرسوم شد، چنان که نظامي ميگويد:
چار علم رکن مسلماني است// پنج دعا نوبت سلطاني است.
در قرون اوليه اسلامي، نقارهنوازي در دستگاه اميران و حاکمان ايراني مرسوم بوده، بانگ کوس و نقاره در نزديکي سراي پادشاهي و دارالحکومه در اوقات معيني صبح و شام شنيده ميشد. نقارهزني در نقارهخانه، نوبتشاهي به شمار ميرفته است و نقارهخانه به پايتخت حکومت اختصاص داشت و اولين نشانه تغيير حکومت، تصرف نقارهخانه بود.
فضل بن روزبهان خنجي در کتاب «مهماننامه بخارا» در حالات محمدخان شيباني، مينويسد:
«سلطان تصميم گرفت به زيارت امام رضا برود، از اين رو، با اعيان لشکر خود و قاضيان و محتشمان عازم مشهد شد. من با گروهي قبلا به مشهد رفتيم و در آنجا مراسم استقبال را فراهم کرديم. بر فوق بارگاه حضرت، محلّي که نقاره نوبت حضرت امام ميزنند، جماعت نقارهچيان اردوي همايون و نفيرچيان ايستاده، مترصّد آن که چون موکب همايون برسد نقاره بکوبند و نفير نوازند...»
از اين متن معلوم ميشود که در قرن نهم و دهم، نقاره نواخته ميشده و جايي هم در بلندي براي نقارهزن ها اختصاص داشته است.
در عهد صفويه، استفاده از نقاره در پايتخت معمول و به تدريج در شهرهاي بزرگ رايج شد و در جشن هاي پيروزي و تاج گذاري و ولادت شاهان و شاهزادگان و خلعت پوشي اميران و ...، مراسم نقاره زني اجرا ميشد. شاردن مينويسد:
«در بالاي سر در مدخل بازار شاه اصفهان دو ايوان سرپوشيده بزرگ وجود دارد که محل نواختن ادوات موسيقي است و به آن نقارهخانه ميگويند و هر روز هنگام برآمدن و غروب خورشيد در آنجا سرنا و دهل و طبل مينوازند.»
اصطلاح رايج شاديانه در متون عهد صفويه، مؤيّد آن است که علاوه بر مراسم شاهانه و قبل از طلوع و غروب خورشيد، نقارهنوازي در جشنها و سرور به ويژه ازدواج مرسوم بوده است، چنان که نگارنده بدايع الوقايع نيز در خبر برگزاري اين آيين در اواخر قرن دهم قمري مينويسد:
«... القصه، آن شب از اين نوع حکايات بسيار گذشت تا به وقت نقاره (نقاره سحر) نشسته بود و ميادين حکايت ميپيمودند.»
نقاره نوازي در دوران زنديه و قاجاريه گسترش بيشتري يافت و علاوه بر مناسبتهاي رايج، موارد و مناسبتهاي تازهاي همچون نقارهنوازي در مراسم اسب دواني دربار و شترگرداني روز عيد قربان و مراسم سلام در روزهاي عيد و اعلام قرق در شب بر مناسبتهاي قبلي افزوده شد.
از اواخر دوره ناصرالدين شاه با رواج آلات موسيقي اروپايي، به تدريج از اهميت نقارهخانهها کاسته شد و نقارهنوازي جنبه تجمّل و تشريفات يافت و جاي نقارهچيان، اعضاي کنسرت موسيقينوازان در محافل جشن و سرور ظاهر شدند و کارايي نقاره و نقارهخانه به تدريج کاهش يافت و از تعداد نقارهچيان و ابزارهاي نقارهنوازي کاسته شد و اين سنّت قديمي به آهستگي رو به فراموشي گذاشت؛ امّا چون تا اواخر عهد قاجاريه هنوز هم نقارهخانه مظهر اقتدار پادشاهي و اعلام حاکميت به شمار ميرفت در پايتخت نواخته ميشد، چنان رضاشاه هنگام تصرف تهران با تصرف نقارهخانه و تغيير محل آن به سر درِ ارگ تهران، در عمل اقتدار خويش را نشان داد و نقارهخانه جديدي در سر درِ باغ ملّي (ميدان مشق) بنا کرد. امّا پس از آن در عهد پهلوي اين آيين از رونق افتاد و فقط در مشهد و در نقاره خانه آستان قدس رضوي اين رسم قديمي با همان ابزار و شيوه همچنان اجرا ميشد.
نقارهخانه
به نقارهخانه «نوبت خانه» يا «کوس خانه» هم ميگفتند و به نوازندههاي نقاره «نوبتنواز» و «نوبتزن» ميگويند. در نقارهخانه سازهايي مثل «کرنا» و «سرنا» هم نواخته ميشود که اين همنوازي، صبح و شام، براي استقبال از خورشيد و بدرقه آن بوده است.
نقارهنوزاي در حرم امام رضا
از زمان دقيق و چگونگي پيدايش رسم نقارهنوازي در آستان رضوي اطلاع روشني در دست نيست. آگاهي درباره اين آيين از حدود قرن نهم هجري فراتر نميرود و قديمترين خبر در اين باره همان نوشته مؤلف مهماننامه بخارا در اوايل قرن دهم هجري است که در گزارشي از سفر محمّدخان شيباني به حرم رضوي از وجود نقارهخانه و رسم نقارهنوازي در اماکن متبرکه رضوي خبر ميدهد و مينويسد:
«... بر فوق بارگاه حضرت امام محلي که نقاره نوبت حضرت امام ميزنند جماعت نقارهچيان اردويه همايون و نفيرچيان ايستاده و مترصد آن که چون مرکب همايون برسد نقاره کوبند و نفير نوازند...»
فضلاللّه خنجي بدون آنکه از پيشينه بنا و تشکيلات نقارهخانه و سابقه نقارهکوبي سخني به ميان آورد، به صراحت از وجود مکاني براي نقاره و نوبتنوازي در حرم مطه ياد ميکند.
به استناد شواهد تاريخي بعيد نيست نقارهنوازي نيز همانند ديگر مراسم رايج و آداب و ابزار خدمت در آستانه، از قبيل تعيين مأمورين خدمت و ايجاد مناصب اداري و خدماتي و برقراري نوبتهاي پنجگانه کشيک و لباس مبدل خدام و لوازم خدمت مانند عصاي درباني و تدوين آييننامهها و مراسم ويژه خطبه و صفه و تحويل کشيک و غبارروبي و غيره، ضرورتهايي بوده است که با هدف ارجگذاري به قداست بارگاه رضوي و خدمت و ايجاد رفاه زائران پديد آمده و تغيير و تبديل و نظام پذيرفته و باقي مانده است.
بر اساس اسناد رسمي و تاريخي موجود در مرکز اسناد رسمي و نسخ خطي کشور، تاريخچه نقارهزني در حرم علي بن موسيالرضا به ۴۱۷ سال پيش باز ميگردد، ولي اغلب سندهاي مربوط به نقارهخانه حرم مطهر از دوره قاجاريه بر جاي ماندهاست.
قديميترين سند مربوط به نقارهخانه حرم مربوط به سال ۱۰۱۲ هجري قمري و بر اساس اسناد معتبر حکومتي، نقارهخانه حرم در دوره قاجاريه همزمان با رسميت يافتن مجموعه آستان قدس رضوي، سر و سامان مييابد که البته از دورههاي زماني مختلف در اين خصوص اسناد پيوسته موجود نيست. در مرکز اسناد آستان قدس رضوي بيش از ۶ ميليون سند وجود دارد که از اين تعداد حدود ۸۰۲ سند قديمي مربوط به نقارهخانه حرم مطهر است. نام نقارهخانه در عهد قاجاريه کرناخانه بود و نقارهچيان، «عملجات شکوه» ناميده ميشدند که در اسناد عهد قاجاري از آن ها ياد شده است. به جز در مواقع عادي، در مناسبتهاي ديگر از جمله رويدادهاي خاص مانند ظهور کرامات خاص نيز نقاره نواخته ميشد.
همانطور که گفته شد در اواخر عهد قاجاريه با ظهور وسايل جديد موسيقي، نقارهنوازي به تدريج منسوخ شد، امّا در آستان قدس رضوي همچنان با آداب خاص و در نوبتهاي معين برگزار ميشد و اگر چه در دوره نيابت مرحوم محمّدولي خان اسدي نقارهنوازي در آستان قدس به دلايلي براي مدتي متروک شد، امّا مجدداً از سال ۱۳۲۱ شمسي برقرار شد و همچون گذشته در زمانهاي خاص و به جز ايام سوگواري و ماه محرم و صفر اجرا ميشد. از آن زمان تاکنون نيز اين سنّت نيک که يادآور پرستش خدا و معرفت عظمت و شکوه بارگاه رضوي است، بر جاي مانده و آواي نقاره، نغمهاي آشنا و شاديبخش است که شنونده را به ياد بارگاه حرم مطهر امام رضا(ع) مي اندازد.
ابزار و وسايل نقارهنوازي
ابزار و وسايل نقارهخانه شامل چهار نوع طبل و کرنا و لوازم متعلق به آن است. طبلها از کاسههاي بزرگ و کوچک مسي و چدني است که پوست دباغي شده روي آن کشيده شده و با دو چوب ساده به طول تقريبي بيست سانتيمتر نواخته ميشوند و کرناها سازهاي بادي به طول تقريبي ۱۰۰ تا ۱۲۰ سانتيمتر است که از جنس مس يا برنج ساخته و آب کُرم داده شدهاند.
در نقارهنوازي از چهار نوع طبل به نامهاي طبل سرچاشني، گاه برگاه (گورگه، گورگ)، تخممرغي و ساده (ميانه) استفاده مي شود. طبل سرچاشني طبلي کوچک و چدني و داراي صداي زير است که بهعنوان طبل اصلي و توسط سرچاشني در تمام مدت نقارهکوبي نواخته ميشود و طبل هايديگر که مسي هستند و در دو اندازه بزرگ و ميانه تهيه شدهاند و صداي بم دارند، هماهنگ با طبل سرچاشني و به طور متناوب و يک در ميان و همنوا با کرنا و گاه تنها تا خاتمه مراسم بهعنوان کوس شاديانه همراهي ميکنند و ذکر ندارند.
کرناها با دميدن به صدا در ميآيند و ذکر دارند و به قولي آهنگ امروز کرناها همان آهنگ قرنهاي قبل است که سينه به سينه نقل شده و باقي مانده است و هر شخصي بنا بر ذوق و اعتقادش تعابيري از آن داشته است. يکي از آنها که در سه دست اجرا ميشد به ترتيب زير است:
سرنواز (سردسته کرنانوازان) ابتدا کرنا را به طرف گنبد مطلا با حالت سلام مي يرد و با آهنگ «سلطان دنيا و عقبي، علي بن موسي الرضا» مينوازد و پسنوازان (پنج نفر) با کرنا هماهنگ پاسخ ميدهند: «امام رضا( دو مرتبه)». مجددا سرنواز با کرنا به طرف گنبد اشاره کرده ميدمد: «امام رضا (۳ مرتبه)» و پسنوازان جواب ميدهند: «غريب رضا( دو مرتبه)». در دست دوم، سرنواز ميدمد: «مولي، مولي، مولي، علي بن موسي الرضا». پسنوازان پاسخ ميدهند: «رضاجان(سه مرتبه)» و سرنواز سر کرنا را به طرف گنبد مطلا ميگيرد و ذکر ميکند: «يا امام غريب يا امام رضا». پسنوازان جواب ميدهند: «رضا جان (۳ مرتبه)» و در دست سوم سرنواز ميدمد: «دُره دوران امام رضاست». در اين موقع طبّالها کوس شاديانه مينوازند و مجددا سرنواز ذکر ميکند: «دُره دوران امام رضاست، دادرس بيچارگان». پسنوازان جواب ميدهند: «اي دادرس درماندگان» و موقعي که پسنوازان ميخواهند کرناهاي خود را کنار بگذارند سرنواز ميگويد: «فريادرس!» و طبال ها با شدت بيشتر بر طبلها ميکوبند.
هنگام اجراي مراسم، چهار طبال در سمت راست نقارهخانه (شمال) رو به گنبد مطلا و روي صندليهاي کوچک نشسته، شش کرنانواز به ترتيب در کنار سرنواز در سمت چپ نقارهخانه (جنوب) مي ايستند و هماهنگ نقارهنوازي ميکنند.
در گذشته انجام وظيفه نقاره چيان در روزهاي عادي، خدمت معمولي و در مواقع خاص و مناسبتها، به ويژه جشن اعياد «نقارهخانه عيد» ناميده ميشد.
مواقع نقارهنوازي
اکنون همه روزه به جز ايام سوگواري و ماههاي محرم و صفر، دو نوبت پيش از طلوع و غروب آفتاب به مدت بيست دقيقه نقاره نواخته ميشود و در جشن اعياد علاوه بر نوبتهاي معمول دو يا سه نوبت به ترتيب يک ساعت بعد از غروب و يک ساعت بعد از طلوع آفتاب نقارهنوازي ميشود و در ماه رمضان يک نوبت در دو ساعت مانده به سحر و بعد از اتمام مناجات مؤذنان به مدت نيم ساعت نقاره سحر و يک ربع قبل از غروب آفتاب نقاره افطار نواخته ميشود و در جشن نوروز و زمان تحويل ساعت نيز نقارهخانه مراسم اجرا ميکند.
تاريخچه ساختمان نقارهخانه
ساختمان نقارهخانه معمولا در مکاني مرتفع در بالاي دروازه شهر يا سردرِ ورودي کاخ شاهان يا مکان مرتفع در نزديکي ارگ يا قراول خانه احداث ميشد تا صداي نقاره در قسمتهاي مختلف شهر شنيده شود و از نظر ظاهري شبيه برج يا آشيانه به شکل مستطيل يا مربع و مسقّف بودند و با پلکان با زمين مرتبط ميشدند. بناي نقارهخانه آستان قدس رضوي نيز با همان ضرورت و در مکان کنوني که مرتفعترين نقطه در مرکز شهر مشهد قديم بوده است، احداث شده تا صداي نقاره در حرم و شهر شنيده شود.
از پيشينه ساختمان نقارهخانه آستانه پيش از دوره قاجاريه آگاهي چنداني در دست نيست. نقارهخانه سابق تقريبا در همين محل کنوني قرار داشته و ساختمان آن در دوره قاجاريه آغاز شده و توسط حاجي قوامالملک به اتمام رسيده است.
اين بناي قديمي که به دليل عدم استحکام و کاربرد مصالح ساده، با گذشت زمان پوسيده و فرسوده شده و به رغم آنکه با بادبندهاي چوبي در اطراف مهار شده بود، در شرف انهدام بود، در سال ۱۳۳۸ شمسي براي بازسازي و احداث نقارهخانه جديد تخريب شده و عمليات ساختماني آن در زمان محمّد مهران، نيابت توليت وقت و تحت نظارت مهندس قهرماني و معماري حاج احمد بيوکي آغاز شد و در سال ۱۳۴۶ عمليات ساختماني آن خاتمه يافته، آماده بهرهبرداري شد.
ارتفاع نقاره خانه ۵۰/۹ متر و قاعده آن ۳۰ در ۱۸/۶ است و سقف آشيانه با ۱۸ پايه آهني روي طبقه دوم اتصال يافته و نردهاي آهني با طرحهاي هندسي در اطراف آن کشيده شده و در نماي خارجي بر لبه سقف آشيانه سه قطار مقرنس از کاشي معرق و بر بالاي آن در لبه بام آشيانه کنگرهاي معرق به رنگ فيروزهاي در دورتادور خودنمايي ميکند. نماي بيروني دو طبقه تحتاني نقارهخانه نيز به وسيله طاق نماهاي زيبا و با خوانچهبندي با کاشي معرق در رنگهاي جالب مزيّن شده است که ساختمان مقرنسها و ساير امور ساختماني بر عهده حاج صادق رأفتي و طرح کاشيهاي معرق به قلم محمّد حسن رضوان، کتيبهنويس آستان قدس بوده است. ساختمان نقارهخانه از زمان تأسيس تا کنون چندين بار مرمتهاي جزئي داشته است.
و در نهايت توضيح اينکه نقارهخانه در ايران و در آستان قدس از سابقهاي چند صد ساله برخوردار است و اگر چه اصطلاحات مربوط به اين تشکيلات و بنا، مانند کرناخانه، شاديانه، عملجات شکوه، مهتر و دهباشي نقاره خانه، نوبت و نام طبل ها و ديگر واژهها به فراموشي سپرده شده است، امّا وجود اين رسم قديمي نام و ياد ادبيات و واژگان اين آيين را زنده نگه داشته است.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد