بازده/ در اين نوشتار ۱۰ ابر انسان با ظاهر عادي ولي توانايي خارق العاده معرفي مي شوند. اين توانايي ها عموما در اثر ممارست و تمرين هاي مداوم و بعضا به صورت مادر زادي به دست آمده اند.
اگر قرار بود يک ابرقدرت براي خودتان داشته باشيد، انتخابتان چه بود؟ اگر قرار بود ابر نسان با طاهر عادي باشيد کدام توانايي را دوست داشتيد.
در مورد بدن انسان و آنچه واقعا در حيطهي تواناييمان است، چيزهاي زيادي وجود دارند که هنوز هم مشغول ياد گرفتن آنها هستيم. اين آدمها همگي ابرقدرت خودشان را دارند؛ خواه در دياناِي (DNA) آنها باشد و خواه در اثر تمرين به وجود آمده باشد، همهي ما قادر هستيم برخي از اين قدرتها را داشته باشيم. زماني که بفهميم اين واقعيت، طرحي از ذهن است، ايدهي “ذهنِ فراتر از ماده” يک معناي کاملا جديد به خود ميگيرد.
ابر انسان ۱ : پسري با بينايي اولتراسونيک
اين پسر قادر بود مانند يک خفاش يا دلفين، با استفاده از صدا که موقعيتاش را نشان ميداد، حرکت کند.
بن آندروود چشمهاياش را در سن دو سالگي به علت سرطان شبکيه از دست داد.
پس از آنکه نتوانست از چشمهاياش استفاده کند، توانايي تشخيص محل اشياء را تنها با استفاده از گوشاش (جهاتيابي پژواکي نيز نام دارد؛ جهت يابي از راه ارسال صدا و سنجش پژواک آن که در مورد خفاش و غيره صادق است-مترجم) در خود توسعه داد. او اين توانايي را به جايي رساند که ميتوانست در انواع مختلفي از ورزشها به رقابت بپردازد. اين قدرت چيزي است که در مقايسه با ساير افراد نابينا ميتواند يک کار غيرممکن به نظر برسد.
او ميگفت: “من کور نيستم، من فقط نميتوانم ببينم”. متاسفانه بن آندروود در سال ۲۰۰۹ در سن ۱۶ سالگي در اثر همان سرطان که چشمهاياش را از او گرفت، درگذشت.
ابر انسان ۲ : مردي با معدهاي از فولاد
اين مرد هراسي از آنچه قورت ميدداد نداشت، فرقي نميکرد که آن چيز شيشه باشد، فولاد باشد يا حتي يک مايع سمي!
ديوارهي معدهي ميشل لوتيتو فرانسوي، دو برابر بزرگتر از ديوارهي معدهي يک انسان معمولي است.
اين ويژگي به او اين امکان را ميداد که هر چيزي را بخورد و هضم کند بدون اينکه آسيبي به بدناش وارد شود. او اشياء را به قطعات کوچک خرد ميکرد و آنها را با روغن که نقش روانکننده داشت، ميخورد. ميگل چند سال پيش بنا به دلايل طبيعي درگذشت، نه در اثر عادات غذا خوردناش که بسيار عجيب بودند.
ابر انسان ۳ : آدمهاي آتشين
اين آدمها ميتوانند گرماي شديدي از نوک انگشتانشان توليد کنند.
نوعي مراقبه که نيروي راهبان يا تومو نيز نام دارد و توسط برخي از راهبان بودايي انجام ميشود. اين روش باعث ميشود آنها حرارت شديدي در بدنشان توليد کنند.
با انجام اين نوع از مرقبه، شخص اين توانايي را کسب ميکند که در سرماي شديد بدون نشان دادن هر نوع سرمازدگي و يا هيپوترمي زنده بماند.
از قضا معروفترين آدم آتشين يک مرد هلندي به نام ويم هوف است، او «مرد يخي” ناميده ميشود. او توانست به قلهي اورست صعود کند در حالي که فقط يک شلوارک به تن داشت.
ابر انسان ۴ : مردي که هيچ دردي را احساس نميکند.هيچ کس دوست ندارد احساس درد داشته باشد، اما اگر بتوانيد احساس درد را براي هميشه خاموش کنيد چه؟
تيم کرديلند، يا همان زامورا پادشاه شکنجه، ميتواند هر اندازه دردي را تحمل کند. اين مرد با استفاده از قدرت خود زندگياش را ميگذراند. او با راه رفتن بر روي آتش، دراز کشيدن روي ميخ، در دهان گذاشتن شمشير و شيشه بدون احساس هيچ نوع دردي، مردم را سرگرم ميکند.
به طور معمول احساس درد ما، تعاملي بين بدن و ذهنمان است.
اعصاب ما پالسهاي درد را به مغزمان جايي که درد در آن ثبت ميشود، ارسال ميکند. در مورد کريدلند اينطور نيست. مغز او هيچ شکلي از درد را ثبت نميکند و به همين دليل او ميتواند فعاليتهاي ذکر شده را انجام دهد.
ابر انسان ۵ : دختر با اشعهي X در چشماناش
ناتاليا “ناتاشا” نيکولايوا دمکينا اهل روسيه، با اشعهي ايکسي که در چشماناش دارد ميتواند آن سوي ديوارها را ببيند.
او ادعا ميکند که با استفاده از چشمهاي متفاوتي که دارد، درست مثل يک ماشين اشعه ايکس، با نگاه کردن به بدن بيمار، قادر است به پزشکان کمک کند که بيماريها را تشخيص دهند.
اين توانايي او در سن ده سالگي آشکار شد.
او به بيمارستان محلي خود چندين بار با تشخيصهاياش کمک کرده است.
اگرچه بسياري از دانشمندان هنوز ترديد دارند که توانايي او حقيقت داشته باشد، اما هيچکس موفق نشدهاست که اثبات کند او اين توانايي را ندارد.
ابر انسان ۶ : دريامردهاي واقعي
غواصي آزاد (داخل آب رفتن بدون مخزن هوا) ورزشي است که مهارت يافتن در آن بسيار دشوار است. آزادي زير آب بودن را بدون نياز دائميِ به فضاي خارج از آب براي نفس کشيدن را تصور کنيد.
ماهيگيران Bajau-Laut چند گروه ماهيگيري قومي در درياهاي جنوب شرقي آسيا هستند، که کولي دريا يا دريامرد نيز ناميده ميشوند. آنها توانايي شناکردن زير آب را در عمق، زمان و مسافتهاي زياد دارند. آنها ميتوانند چندين دقيقه زير آب بمانند بدون اينکه لازم باشد براي هواگيري روي آب بيايند.
اين ماهيگيران ادعا ميکنند که کنترل ذهن، دليل توانايي بالاي آنها براي زير آب ماندن است. آنها علاوه بر زير آب ماندن به مدت طولاني، ميتوانند زير آب را به وضوح ببينند.
ابر انسان ۷ : بانويي با چشماني به تيزي چشمان عقاب
تصور کنيد در نقطهاي ايستادهايد و ميتوانيد يک فرد را از فاصلهي حدود يک و نيم کيلومتر تشخيص بدهيد.
ورونيکا سيدر اين توانايي را دارد. او يک دندانپزشک آلماني است که نام خود را در کتاب رکوردهاي جهاني گينس براي داشتن توانايي ديدن بيست برابر بهتر از ساير آدمهاي معمولي ثبت کردهاست.
ديد ميکروسکوپي او در واقع اين امکان را به او ميدهد که اشياء را از فاصلهي بيشتر از يک و نيم کيلومتر شناسايي کند و رنگهاي مختلف پيکسل به پيکسل روي صفحهي نمايش را ببيند.
ابر انسان ۸ : مردي که هرگز نميخوابد.
تصور کنيد که چهقدر وقت اضافه خواهيد داشت اگر اصلا نخوابيد؟ خواب قريبا يک سوم از زندگي ما را در بر ميگيرد.
تاي نگوک ويتنامي بيش از ۴۳ سال است که نخوابيدهاست. ظاهرا تبي که در سال ۱۹۷۳ به آن مبتلا شد، باعث شد که ديگر نتواند بخوابد. او به طور طبيعي به نخوابيدن عادت کرد و پس از آن همين، علت زندگي بدون خواب او شد. علائم روانآشفتگي در يک فرد عادي بعد از ۷۲ ساعت بيخوابي پديدار ميشود و ميتواند مشکلات جدي براي سلامتي فرد ايجاد کند.
اما بنا به دلايلي تاي معمولا ميتواند تا حدي عادي عمل کند. او ميگويد بعد از اين همه سال بيخوابي کمکم دارد عواقب آن را ميبيند و حس ميکند.
ابر انسان ۹ : مرد ماشين حساب
اين يکي زماني به درد ميخورد که نياز به کار با اعداد داريد.
اسکات فلنزبرگ اهل نيويورک ميتواند تفريق، جمع، ضرب، و تقسيم را انجام دهد و جذر و ريشهي مکعب (سوم) را تقريبا بلافاصله و با دقت کامل در ذهناش محاسبه کند.
در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ او رکورد جهاني گينس را شکست و به عنوان سريعترين انسان ثبت شد.
او در عرض ۱۵ ثانيه يک عدد را به دفعات بيشتري با خودش جمع ميکند در مقايسه با کسي که از ماشين حساب استفاده ميکند.
امروزه او ميزبان سالانه و سفير روز ملي رياضي است.
ابر انسان ۱۰ : دوربين انساني
حافظهي تصويري يک توانايي شگفتانگيز است که بسياري از مردم آن را دارند.
استفان ويلتشاير انگليسي به عنوان يک هنرمند معماري کار ميکند.
او از زمان تولد صحبت نميکرد اما خودش ميگويد: نخستين کلمه را زماني گفت که معلماش يکي از نقاشيهاي او را در سن ۹ سالگي با خود برد.
سرگرمي و عشق و علاقهاش به طراحي باعث شد که او استعداد بزرگ خود را در زمينهي حفظ جزييات کشف کند.
حافظهي تصويري او چنان بيعيب و نقص است که ميتواند يک بار به افق نگاه کند و آن را در يک نقاشي به طور کامل و با کوچکترين جزييات منعکس ميکند.