مهارت زندگی/ ۲۵ چیز که رهبران قدرتمند به کارمندانشان میگویند
بروزرسانی
بازده/ يک راه فوقالعاده براي قدم نهادن به دنياي نيروي رهبريتان آن است که شروع به گفتن چيزهايي کنيد که قبلا نگفتهايد. هرچه بيشتر بتوانيد از زبانتان آگاهتر شويد، رهبر موثرتري خواهيد بود.
اغلب اوقات رهبران جديد آموختهاند که روي برنامهها، برآوردها و مراحل تمرکز کنند. هميشه نياموختهاند که به انرژي تيمهايشان گوش کنند و خيلي کمتر مديريت کنند.
رهبران جديد خيلي زيادي هستند که نياموختهاند از همتيميهايشان بپرسند ”حاالتان چطور است؟” يا وقتي کاري خارقالعاده انجام ميدهند آنها را حمايت کنند. مايهي شرمندگي است، زيرا ايجاد اعتماد و انرژي خوب در يک تيم مهمترين وظيفهي يک مدير است.
به عنوان يک مدير ميتوانيد به راحتي خودتان را متقاعد کنيد که آدمها سر کار ميآيند چون استخدام شدهاند و از اين رو نيازي نيست نگران باشيد هر کسي در تيمتان چه احساسي دارد. اگر خسته هستند يا احساس پرکاري ميکنند، بدا به حالشان! منطق قديمي ميگويد مشکل شما نيست، اما اين منطق خطرناک است. مسلما مهم است که همتيميهايتان چه احساسي دارند. انرژي آنها تنها انرژي در دسترس براي نيرو دادن به موفقيت تيمتان است.
محل کار يک مکان انساني است. اولويت برتر به عنوان يک رهبر ايجاد و حفظ محيط اعتماد در دپارتمانتان است. اين تنها شيوهاي است که براي تيمتان اهميت دارد. تنها راه براي آنکه تيمتان پيروز شود!
کسبوکار بر مبناي انرژي که اعضاي تيمشان، شخصا و با يکديگر، خلق ميکنند اداره ميشود. به محض آنکه انرژي بد شود – اغلب به اين خاطر که محيط آدمها را زير بار اهداف، سياستها، و ترس فراگير از ارتکاب اشتباه يا برانگيختن خشم يک مدير، خورد ميکند – ميتوانيد اتفاق افتادن هر چيز خوبي در تيمتان را به فراموشي بسپاريد.
وقتي سبک مديريتتان بر مبناي ترس باشد، در بهترين حالت، سازگاري بدون رغبت اعضاي تيمتان را دريافت خواهيد کرد.
برآورد و بودجه و طرح عملياتي بدون نيروي حاصل از آدمهايي که به وقوع اتفاقات خوب علاقه دارند جايي نخواهد رفت. اگر ميخواهيد چيزهاي خوبي تجربه کنيد که يک محيط قابل اعتماد، ممکن ميسازد – چيزهايي مانند نوآوري، همکاري و توجه شخصي به مشترياني که کسبوکار فوقالعاده بر آنها تکيه دارد- کارمندانتان بايد اهميت دهند.
مهمترين سوخت براي هر سازماني اشتياق جمعي کارمنداناش براي انجام کاري باحال است، تنها به اين خاطر که موفق بودن جالب است. جالب است پيروز شوي و جزيي از هدفي باشي که از هر کدام ما بزرگتر است. احساس خارقالعادهاي است.
هر کسي که تا به حال در يک شرکت اعتمادمحور و انرژيمدار که به سوي هدفي بزرگ کار ميکند، کار کرده باشد، ميتواند به شما بگويد تجربهي آن چقدر لذتبخش بوده است. آدمها هرگز شغلهايي را که آنها را از ملالت روزمرگي خارج و به موج مثبت انرژي وارد کرد فراموش نميکنند.
به همين خاطر است که مديران خوب ذرات را مديريت نميکنند – آنها بر امواج تمرکز دارند. رهبران قدرتمند سعي نميکنند هر ذرهي ميکروسکوپي کار را اندازهگيري و مديريت کنند. آنها با کارمندانشان مانند انسان برخورد ميکنند و همکاران باارزش را دوست دارند. اين تنها را ه پيروزي به عنوان يک مدير و موفقيت به عنوان سازماني با هر انداز و در هر صنعتي است.
يک راه فوقالعاده براي شروع رهبري تيمتان از طريق اعتماد به جاي ترس، آن است که با اعضاي تيمتان مکالمات جديدي را شروع کنيد. اين مکالمات جديد – مکالماتي دربارهي اعتماد و ساير” موضوعات انساني اصلي“ که براي شخصيت جديد شما به عنوان رهبري اعتمادمحور اهميت دارند – شکلهاي جديدي از ” چسب “ ميان شما و اعضاي تيمتان ميسازد. اين چسب همان اعتماد است. مکالمات جديدتان نبايد چيزهايي سنگين، يا ورود به مرزهاي شخصي همتيميهايتان باشد. شروع مکالمات انساني با همتيميهايتان بيش از هر چيز مسئلهي پايين آوردن گارد خودتان است.
به همين خاطر است که به عنوان رهبر بايد به افکار و احساسات خودمان در طول روز توجه کنيم. بايد هشيار و آگاه بمانيم تا بدانيم کي احساس پيروزي ميکنيم، کي فرسودهايم، کي درماندهايم و کي ممکن است(در صورت بيدقتي) به خاطر استرس تيممان (که همان ترس است) چيزي زننده يا غيرضروري بگوييم.
هرکسي، مدير يا غير مدير، که به وسعت بخشيدن به دايرهي ارتباطاتش علاقهمند است ميتواند براي صحبت دربارهي چيزهاي جديد از الگوهاي مکالماتي ديرينه خارج شود، و بيشتر از صحبت کردن، گوش کنند.
در اينجا به ۲۵ چيز اشاره ميکنيم که رهبران قدرتمند و مديران فوقالعاده هميشه به همتيميهايشان ميگويند. کدام يک را ميتوانيد همين الان امتحان کنيد؟
۱. ممنونم به خاطر آن ايدهي خارق العاده!
۲. ميداني، تو در اين زمينه واقعا خوب هستي. خيلي خوشحالم روي اين پروزه کار ميکني.
۳. چطور ميتوانم کمک کنم هر چيزي که سر راهت هست برطرف شود؟
۴. اگر به مانعي برخوردي بگذار بدانم. موفقيت تو در اينجا براي من يک اولويت بزرگ است.
۵. جوابش را نميدانم. نظر تو چيست؟
۶. من روي آن تعصب دارم، اما ميخواهم از فکرهاي تو بشنوم. مطمئنم آنها هم ديدگاهم را تقويت ميکنند.
۷. گوش کن، من اعتماد دارم که تو اين پروزه را به بهترين شيوهاي که فکر ميکني انجام ميدهي. لطفا طرح آن را بريز و به من نشان بده. بعد ميتوانيم آن را تاييد کنيم و بروي اجرايش کني.
۸. دربارهي تغيير اولويتها از تو خواهشي دارم. وقت مناسبي است که دربارهي آن صحبت کنيم؟
۹. به خاطر تلاش خارقالعادهاي که در آن ماموريت کردي باز هم ممنونم.
۱۰. متوجه شدم به تري نشان دادي چطور روي گزارش اصلاح فهرست اموال کار کند و آن را تحسين ميکنم.
۱۱. در جلسهي کارکنان چه چيزي گفتم که تو را متوقف کرد؟ چهرهات تغيير کرد و ميتوانستم ببينم تو را شگفتزده يا ناراحت کردم. ميتواني به من بگويي چه بود؟
۱۲. ميدانم نااميد شدي که پروزه را متفاوت از آنچه تو پيشنهاد کردي سازماندهي کرديم، و ميخواستم به تو بگويم که پيشنهاداتت را تحسين ميکنم. ميتوانم برايت دلايل اينکه تصميم گرفتم پروژه را به صورت متفاوت برنامهريزي کنم، توضيح دهم. نميخواهم احساس کني نظراتت را ناديده ميگيرم، و ميخواهم همچنان نظراتت را به اشتراک بگذاري.
۱۳. چه کار ميتوانم بکنم که براي تو مديري قويتري باشم و بيشتر به تو کمک کنم؟
۱۴. ميخواستم به تو بگويم از تو چيزهاي زيادي ياد گرفتهام – خيلي ممنون!
۱۵. منتظر چه چيزي از من هستي، که هنوز با تو راجع به آن صحبت نکردهام؟
۱۶. به نظر ميرسد ممکن است بين نقش تو و سارا، و اشتراک بين تعريف شغلي شما دو نفر سردرگمي وجود داشته باشد. لازم است راجع به آن حرف بزنيم؟
۱۷. چطور پيش ميروي؟ حجم کارت چطور است؟
۱۸. ميخواستم همين الان به تو بگويم که در جلسهي مديران، همه ارائهي تو را دوست داشتند – کارت حرف نداشت!
۱۹. چه چيزي در شرکت ميخواهي ياد بگيري که من ميتوانم کمک کنم بياموزي؟ ميخواهي در تيم اجرايي چه کسي را ملاقات کني؟ بگذار معرفيات کنم.
۲۰. ميخواهم از ايدههاي تو حمايت و آنها را ترويج دهم و به کمک تو نياز دارم. ميتواني استدلالت را روي کاغذ پياده کني تا مرورش کنيم؟
۲۱. گوش کن، تو در اين تيم فرد خيلي مهمي هستي. ميخواهم مطمئن شوم اطلاعات، حمايت و ابزارهايي را که نياز داري دريافت ميکني. اگر اين کار را نميکنم به من بگو.
۲۲. ميفهمي شرکت چطور پول در ميآورد و سازمان چگونه کار ميکند؟ ميخواهم سوالاتت را بشنوم و به آنها جواب دهم چون هرچه بيشتر بداني ميتواني در شغلت موثرتر باشي و ايدههاي فوقالعادهي بيشتري داشته باشي.
۲۳. ديروز شنيدم با نمونهي مشتري دوباره برنامهريزي شده روز بدي داشتهاي. از شنيدنش متاسفم. ميخواهي دربارهي آن صحبت کنيم؟
۲۴. چطور ميتوانم کمک کنم به اهدافت- اهداقت در اين شغل و اهدافت در حرفهات – برسي؟
۲۵. تازگيها به تو گفتهام چقدر از کار کردن تو در اينجا سپاسگذارم؟ بگذار دوباره بگويم.
هرچه با همتيميهايتان انسانتر باشيد در آنها اعتماد بيشتري ميسازيد. بعد ميبينيد که کار آسانتر ميشود، کيفيت فضا بهبود مييابد و اعتماد تيمتان به شما و يکديگر سر به فلک ميکشد!