چطور/ گاهي اوقات احساس ميکنيم به آنچه که دوست داشتيم نرسيديم يا حس خوبي نسبت به خود يا زندگيمان نداريم. اما داشتن حس خوشبختي در گرو رسيدن به تک تک آرزوها و خواستههايمان نيست. شايد با پي بردن به نکات هر چند کوچک، بتوانيم حس خوشبختي را در وجودمان زنده کنيم. در ادامه با ما همراه باشيد تا قدم به قدم ياد بگيريم که چگونه احساس خوشبختي کنيم.
مقاله مرتبط: ۱۱ عادت افرادي که واقعا احساس خوشحالي ميکنند
نااميدي ميتواند به راحتي حال هر کسي را بد کند. با اين حال هميشه بايد به ياد داشته باشيد که شما تحت کنترل تصميمهاي خود هستيد و بايد به چيزي که تلاش ميکنيد بهدست بياوريد، به شخصيت و به زندگي خود احترام بگذاريد. گاهي اوقات تغيير دادن ديدگاه، همان چيزي است که شما نياز داريد تا نسبت به خود و زندگيتان احساس بهتري داشته باشيد.
گام اول: با خودتان و ديگران با مهرباني رفتار کنيد
۱. ويژگيهاي مثبتتان را تقويت کنيد
براي ايجاد حس خوشبختي هميشه بايد ويژگيهاي مثبت خود را يادآوري کنيم. فراموش کردن يا ناديده گرفتن ويژگيهاي مثبت و خوبي که لياقتشان را داريد، بسيار آسان است. آيا شما فردي مثبتنگر هستيد؟ آيا فردي دلسوز هستيد؟ آيا به خانوادهي خود اهميت ميدهيد و آنها را گرامي ميداريد يا اينکه فقط به واسطهي خون يا انتخابي که کردهايد، با آنها رابطه داريد؟
۲. با خودتان مهربان باشيد
داشتن حس خوشبختي در زندگي، ابتدا با داشتن احساس خوب نسبت به خودتان شروع ميشود؛ اگرچه تمرکز کردن روي جنبههاي منفي به جاي ويژگيهاي مثبت، بسيار آسانتر است. به طور آزمايشي ۲۴ ساعت رفتارتان با خودتان را تحت نظر بگيريد. در طول روز فهرستي از زمانهايي که با خودتان حرف زدهايد، تهيه کنيد. در پايان روز به حرفهاي منفي که به خودتان زدهايد، نگاهي بيندازيد. فهرست ديگري تهيه کنيد و آن عبارتهاي منفي را به روشي مثبت و صادقانه بنويسيد.
براي مثال صبح کليدهاي خود را فراموش کردهايد و ذهنتان به طور خودکار به شما ميگويد: «اي ابله! کليداتو جا گذاشتي»؛ اين مورد را در فهرست خود يادداشت کنيد. در فهرست بعدي، ميتوانيد اين تفکر را اينگونه تغيير دهيد: «من ابله نيستم. من کسي هستم که گاهي اشتباه ميکنم.»
۳. به خودتان جايزه بدهيد
جايزه دادن يکي از راه هاي خوشبختي است
حتما براي رشد و آموزش خود وقت بگذاريد. زندگي چالشبرانگيز است و آموزش و رشدتان ميتواند به شما انگيزه بدهد که با ديگران مهربانتر باشيد. رفتار ما با خودمان، معمولا انعکاس همان رفتاري است که با ديگران داريم. از خودتان شروع کنيد، هر روز تمرين کنيد که با خودتان مهربان باشيد و طبيعي است که اين محبت به ديگران نيز برسد. سعي کنيد به رستوراني که دوست داريد برويد يا از خوردن دسر مورد علاقهتان لذت ببريد. اين مهرباني حتي ميتواند شکل سادهتري داشته باشد؛ مثلا موهايتان را کوتاه کنيد يا به مراکز ماساژ برويد.
۴. با بدنتان مهربان باشيد
اگر شما رفتار خوبي با بدنتان داشته باشيد، راحتتر ميتوانيد با ديگران هم مهربان باشيد. البته قرار نيست که سبک زندگيتان را کاملا تغيير بدهيد، بلکه کافي است اهداف سادهاي طرح کنيد و رفتار بهتري با بدنتان داشته باشيد. مثلا اگر ورزش نميکنيد، برنامه بريزيد که روزي ۱۰ دقيقه پيادهروي خواهيد کرد. يا برنامه و رژيم غداييتان را بازبيني و تغييراتي را در آن اعمال کنيد که شما را سالمتر ميکنند. مثلا اگر هفتهاي سه بار فستفود ميخوريد، آن را به يک بار کاهش دهيد.
۵. اهدافي براي مهربانتر بودن تعيين کنيد
شما بايد حس کنيد که در تلاش براي مهربان بودن هستيد و بايد براي اين امر اهدافي تعيين کرده و به آنها عمل کنيد. سپس در پايان روز بررسي کنيد که اين رفتارها چه تأثيري در شما داشتهاند. آيا از مهربان بودن با ديگران احساس رضايت داريد و فکر ميکنيد که فرد بهتري شدهايد؟ از جمله اهدافي که ميتوانيد تعيين کنيد اين است که مثلا بگوييد امروز حداقل دو بار به افراد غريبه لبخند خواهم زد يا در مثالي ديگر بگوييد که امروز فردي را که براي کارهايي مثل رنگ کردن منزل يا اسبابکشي نياز به کمک دارد، پيدا کرده و به او کمک ميکنم.
۶. در انجمنها فعاليت کنيد
يکي از بهترين روشها براي اينکه حس خوبي داشته باشيد، حضور در انجمنها و انجام کارهاي خيرخواهانه است. در دنيا افراد زيادي نيازمند کمک هستند و اگر بتوانيد به افراد ديگر کمک کنيد، قطعا حس بسيار خوبي خواهيد داشت. پس زماني را به حضور افتخاري در انجمنها اختصاص دهيد و در پروژههاي خيرخواهانهي آنها شرکت کنيد. پروژههايي مثل کمک به افراد بيسرپناه، رسيدگي به حيوانات يا فعاليتهايي از اين قبيل.
گام دوم: نسبت به خودتان واقعگرا باشيد
۱. از خودتان انتظارهاي واقعگرايانه داشته باشيد
يکي از مواردي که ميتواند باعث شود در مورد خودتان احساس رضايت کنيد، اين است که انتظارات واقعگرايانه داشته باشيد. هر فردي ممکن است در طول زندگياش با چالشهايي روبهرو شود، احساس نااميدي کند يا اشتباههايي مرتکب شود. شما بايد قبول کنيد که اين موارد هم بخشي از زندگي هستند، خودتان را آنطور که هستيد بپذيريد و انتظارهاي معقولي داشته باشيد تا در مورد خودتان و زندگيتان حس بهتري داشته باشيد.
۲. فهرستي از ويژگيهاي خاصتان بسازيد
افراد معمولا کنترلي روي ويژگيهاي فيزيکي که به ارث بردهاند، ندارند. پس به هيچ وجه نبايد براي اين موارد خودتان را ناراحت کنيد و بهتر است از قيد و بند چنين مواردي رها شويد. خودتان را به عنوان يک فرد خاص ببينيد که با ديگران تفاوت دارد. شما حتي ميتوانيد فهرستي از ويژگيهاي فيزيکي مخصوص به خودتان تهيه کنيد و ببينيد که آنها چطور باعث شدهاند تا شما، به هماني که هستيد تبديل شويد.
۳. علايقتان را يادداشت کنيد
شغلي که شما داريد، تأثير زيادي روي شخصيت و زندگيتان دارد. سعي کنيد چيزهايي را که واقعا دوست داريد يادداشت کنيد و سعي کنيد بين آنها و وظايف شغلي يک تعادل ايجاد کنيد؛ چرا که اين تعادل باعث خواهد شد تا در مورد خودتان و زندگيتان حس بهتري داشته باشيد. براي مثال اگر به فيلمسازي علاقه داريد، ميتوانيد در مورد آن با دوستانتان صحبت کنيد يا حتي مواردي را که ساختهايد در سايتي مثل يوتيوب به اشتراک بگذاريد. در مثالي ديگر اگر شما به موتور سيکلت علاقه داريد ولي کارتان اجازه نميدهد که تمام وقت به تعمير موتور سيکلت بپردازيد، اين کار را به عنوان يک سرگرمي دنبال کنيد و در اوقات فراغتتان سراغش برويد.
۴. همهي تلاشتان را بکنيد و در نهايت نتيجه را بپذيريد
در هر موقعيتي، سعي کنيد تمام تلاشتان را انجام دهيد. ولي به اين مورد هم دقت کنيد که هميشه قرار نيست تلاش شما منجر به بهترين نتيجه شود. پس مسئلهاي که مهم است اين است که بدانيد شما همهي تلاشتان را انجام دادهايد و ديگر مهم نيست که اين تلاش بهترين نتيجهي ممکن را در پي داشته است يا خير. براي مثال فرض کنيد که شما قرار بود در محل کارتان در مورد يک موضوعي سخنراني کنيد ولي همان روز به شدت سرما خورديد و سخنراني آنطور که بايد خوب پيش نرفت. در اين حالت بايد از خودتان سؤال کنيد که آيا با وجود سرماخوردگي و مشکلات پيش آمده، همهي تلاشتان را براي ارائهي يک سخنراني خوب کردهايد؟ اگر جوابتان به اين سؤال مثبت باشد پس ديگر خودتان را بابت اين موضوع سرزنش نکنيد.
البته صحبت کردن در مورد اين کار بسيار راحتتر از انجام دادن آن است. ولي اگر واقعگرايانه به موضوع نگاه کرديد و با خودتان در مورد ميزان تلاشتان صادق بوديد، پس ديگر نبايد نگران نتيجه باشيد. مثلا در مورد شرايط قبلي که به آن اشاره کرديم، بايد قبول کنيد که ارتقاي شغلي شما فقط وابسته به يک سخنراني نيست و به عملکرد کليتان در تمامي جنبهها بستگي دارد. پس نبايد به خاطر اينکه در يک سخنراني خوب نبودهايد، خودتان را سرزنش کنيد.
۵. از شکستهايتان درس بگيريد
به هر حال ممکن است همهي ما هر از گاهي در زندگي به هدفي که داريم نرسيم يا در کاري شکست بخوريم. ولي به جاي آنکه مدام به آن شکست فکر کنيد، جنبههاي مثبتش را ببينيد و از آن درس بگيريد. براي مثال ممکن است شما از فردي خوشتان بيايد و پس از مدتي تصميم بگيريد که به او پيشنهاد دوستي بدهيد ولي اين فرد پيشنهاد شما را قبول نکند. در اين شرايط نبايد به دليل مخالفت فرد مقابل احساس ناراحتي کنيد. در عوض به اين فکر کنيد که چقدر شجاع بوديد که پيشنهادتان را مطرح کرديد. يا در مثالي ديگر شما در يک مصاحبه استخدامي شرکت کردهايد ولي در نهايت پذيرفته نشدهايد. به جاي اينکه به دليل به دست نياوردن شغل ناراحت شويد، سعي کنيد اشتباهاتي را که در مصاحبه کردهايد پيدا و در مصاحبههاي بعدي رفع کنيد.
هميشه سعي کنيد مواردي را که در رسيدن به آنها شکست خوردهايد، يادداشت کنيد تا بتوانيد دلايل اين شکست را پيدا کرده و از آنها درس بگيريد.
۶. قدردان و سپاسگزار باشيد
يکي از مواردي که باعث ميشود رفتار خوبي داشته باشيد، اين است که قدر داشتههاي زندگيتان و حتي چالشهاي آن را بدانيد. شما ميتوانيد فهرستي از ۱۰ موردي را تهيه کنيد که بابت آنها احساس رضايت ميکنيد و سپاسگزار هستيد. سپس هر زمان که حس کرديد انگيزهي کافي نداريد، اين ۱۰ مورد را به ياد بياوريد. اين فهرست را هميشه در دسترس نگه داريد تا بتوانيد در مواقع نياز سريع سراغشان برويد.
گام سوم: ارزشهاي خود را تعيين کنيد
۱. هدفتان پيشرفت باشد نه بينقص بودن
يکي از اصليترين عواملي که باعث ميشود در مورد خودتان و زندگيتان احساس خوشبختي داشته باشيد، اين است که بدانيد شما و زندگي مدام در جريان و در حال پيشرفت هستيد. تا زماني که حس کنيد پيشرفت ميکنيد، در مسير درستي حرکت ميکنيد. اين پيشرفت همچنين بايد به شما انگيزهي کافي بدهد و باعث شود احساس رضايت کنيد. شما ميتوانيد اين جمله را که «پيشرفت مهم است نه بينقص بودن» چندين بار در طول روز تکرار کنيد.
۲. خصوصيات فردي را که دوست داريد به آن تبديل شويد، يادداشت کنيد
طبيعي است که همه ما دوست داريم يک سري خصوصيات و ويژگيها را داشته باشيم. شما ميتوانيد اين خصوصيات را يادداشت کرده و سعي کنيد آنها را در خودتان ايجاد کنيد. اگر شما دقيقا بدانيد که ميخواهيد به چه فردي تبديل شويد و همانطور که در قسمت قبل توضيح داديم، به «پيشرفت» بيشتر از «بينقص بودن» اهميت بدهيد، پس از مدتي خواهيد ديد که به اهدافتان رسيدهايد و خصوصيات جديد در شما پديد آمدهاند و اين خودش يعني اينکه يک گام به خوشبختي نزديکتر شدهايد.
۳. از افراد منفينگر دوري کنيد
بهتر است از افراد و رابطههايي که سودي برايتان ندارند، دوري کنيد. در عوض سعي کنيد افرادي کنارتان باشند که شما را باور دارند، اعتماد به نفس را در شما بيشتر ميکنند و حتي ميتوانند در مواقع ناراحتي دوباره به شما انگيزه و اميد بدهند. اگر افرادي در اطرافتان داريد که منفينگر هستند، بهتر است از آنها فاصله بگيريد. حتي ميتوانيد با افراد در مورد برخوردي که با شما دارند، صحبت کنيد. در نهايت هم خودتان تصميمگيرنده هستيد که چه افرادي بايد در کنارتان بمانند و کدامها بايد حذف شوند. داشتن افرادي که به شما انرژي مثبت ميدهند و حمايتتان ميکنند، بسيار عالي است و باعث ميشود تا احساس رضايت بيشتري از خودتان داشته باشيد.
۴. خودتان را ستايش کنيد
اگر کارهاي مثبتي انجام ميدهيد، بابت آنها خودتان را تشويق و ستايش کنيد. مثلا اگر هدف شما اين بود که در طول روز به دو غريبه لبخند بزنيد و اين کار را انجام داديد، خودتان را بابت اين مهرباني ستايش کنيد. چرا که شايد آن فرد غريبه از اين لبخند شما بسيار خوشحال شده باشد. همچنين مطمئن شويد که شما ارزش کارهاي مثبتي را که انجام ميدهيد، ميدانيد.
داشتن احساس خوشبختي در زندگي خيلي هم سخت نيست، فقط باور کنيد که لياقت خوشبختي را داريد و سعي کنيد مواردي را که ذکر کرديم انجام بدهيد. آنوقت ميبينيد کمکم سروکلهي خوشبختي در زندگيتان پيدا ميشود.