نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دیدنی-خواندنی

این مادر به انتظار بازگشت کدام شهید است؟

منبع
فارس
بروزرسانی
فارس/ شايد بارها اين تصوير و نگاه مهربان و منتظر اين مادر را ديده باشيد اما او منتظر بازگشت کدام شهيد اينگونه آرام در زير بارش برف ايستاده است؟ اين تصوير مادر شهيد شاهين باقري نيا است و اين تصوير در تهران خيابان انقلاب زمستان ۱۳۷۴ توسط محسن برمهاني گرفته شده است. عکسي از مادر شهيد که سومين عکس دنيا شد هنگامي که شهداي گمنام را مي‌آوردند، به هواي اينکه فرزندم در بين آنهاست به استقبالشان مي‌رفتم شايد خبري از شاهين بگيرم. در يک روز برفي و هنگام استقبال از کاروان شهدا يک عکاس عکسي از من گرفت که اين عکس رتبه اول کشور و رتبه سوم جهان را کسب کرد. مادر شهيدي که 124 شهيد را کفن پوشاند من در اوايل جنگ در بيمارستان بهرامي تهران مشغول کار بودم و خودم 124 شهيد را کفن پوشانده بودم. از اين رو با شهدا و جبهه آشنا بودم، حتي يکي از شهداي عزيز به نام «علي‌اکبر وهاج‌پور» که محافظ امام‌خميني(ره) بود به بيمارستان ما اعزام شده بود و بعد از شهادتش من 2 انگشتر از دست وي در آوردم که يکي را به همسر و يکي را به مادر اين شهيد دادم. با همه اين تعاريف من با فضاي جنگ آشنا بودم و از آنجايي که پسر ديگرم در جبهه سرباز بود با رفتن شاهين مخالفت کردم. شاهين سال آخر دبيرستان را مي‌خواند و براي من مهم بود که او مدرک ديپلم اخذ کند اما وي حرفم را گوش نداد و به جبهه رفت. شاهين قاري قرآن بود و در مسجد محل در جلسات شرکت مي‌کرد، او به همراه برادرش و يکي از اقوام به نام بيژن نوباوه در منزل مسابقه قرآني برگزار مي‌کردند و حتي صوت تلاوتشان را هم ضبط مي‌کردند اما متأسفانه هيچ کدام از اين نوارها اکنون وجود ندارد. پيش از پيروزي انقلاب در مسجد بسيار فعاليت مي‌کرد من از ترس سوءقصد و ترور او همواره با اتومبيل به دنبالش مي‌رفتم. حتي قبل از انقلاب به فضاي مسجد بد‌بين بودم و با فعاليت وي مخالفت مي‌کردم تا اينکه آقاي مزيني با توضيحاتش نظرم را درباره مسجد عوض کرد. شاهين بعد از انقلاب هم فعاليت‌هايش را ادامه داد و سال 1360 قصد رفتن به جبهه را کرد. آخرين ديدار به ياد دارم قبل از آخرين اعزامش به بيمارستان براي خداحافظي آمد. چهره زيبايش بسيار زيباتر و نوراني‌تر شده بود از من حلاليت طلبيد و رفت. آن روز همه همکارانم در بيمارستان اشک مي‌ريختند و پس از شهادت شاهين گفتند: ما احساس مي‌کرديم که اين آخرين خداحافظي فرزندت است براي همين همگي گريه مي‌کرديم. 11 سال انتظار و اميد مادر براي بازگشت فرزند شاهين در سال 1362 در جزيره مجنون مفقودالاثر شد و دوران سخت انتظار برايم آغاز شد. 11 سال اثري از دردانه‌ام نبود و هرگاه کسي در خانه را مي‌زد به هواي بازگشت شاهين به سمت در مي‌دويدم و با وجود اينکه هر بار نااميد مي‌شدم اما دوباره اين کار را تکرار مي‌کردم. فرزندي که تنها 700 گرم از استخوان‌هايش به مادر رسيد سرانجام پيکر شاهين در باتلاق‌هاي جزيره مجنون 11 سال بعد پيدا شد. دختر و دامادم به محض اينکه خبر پيدا شدن پيکر شاهين را به من دادند به معراج رفتيم. هنگامي که اين پسر به دنيا آمد سه کيلو وزن داشت اما دست آخر شايد 700، 800 گرم استخوان تحويلم دادند و گفتند: اين پسر تو است. شهادت پسرم باعث شد خودم را پيدا کنم شاهين در تاريخ 12 اسفند‌ماه 1362 در جزيره مجنون به شهادت رسيد و پيکرش 11 سال در باتلاق‌هاي اين جزيره ماند. افتخار مي‌کنم که خداوند چنين فرزندي نصيبم کرد. او بايد شهيد مي‌شد و شايسته اين افتخار بود. شهادتش باعث شد خودم را پيدا کنم زيرا تا آ‌ن زمان نمازم را دست و پا شکسته مي‌خواندم و اين اتفاق من را متحول کرد. تغيير نام شهيد از شاهين به حميد «شاهين باقري» و يکي از دوستانش به نام «اسفنديار داراب‌منش» تصميم گرفتند که نامشان را تغيير دهند، زيرا همه دوستان آنها اسامي اهل‌بيت(ع) داشتند. داراب‌منش اسم سعيد را براي خود برگزيد و شاهين هم نامش را به حميد تغيير داد. فرازي از وصيت‌نامه شهيد «شاهين باقري» بنده، راهم را آگاهانه انتخاب کرده‌ام زيرا راه، راه حق و اجابت حق است، بنابراين از مرگ باکي ندارم. اگر راه، راه حق است چه بهتر که در راه حق، براي حق و بياد حق و به اسم حق بميريم و باعث افتخار من است که خداوند مرا به راهي هدايت کرد که رضاي او در آن است و بنده هم تسليم رضاي پروردگارم هستم. اي امت اگر نتوانستيم با زندگي خود به شما خدمتي کنيم، اميدوارم با خون‌هايمان بتوانيم راهگشاي راه کربلاي حسيني باشيم. خدايا تو را شکر مي‌کنم که مرا به راهي هدايت فرمودي که رضاي تو در آن است. پيام مخلص به خواهران اين است که اي خواهر قطره قطره خون شهدا اين پيام را مي‌دهد که حجاب خود را حفظ کنيد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره